راز شروع موفقیت در فروش

خیلی وقتها با افرادی روبرو می‌شوم که می‌گویند من اصلا توانایی فروختن ندارم. من اصلا از فروشندگی بدم می‌آید. فروشندگی اصلا کار من نیست. حتی چند وقت پیش از یکی از همکارانم شنیدم که گفت من اصلا به خانواده‌ام نگفته‌ام که کار فرشندگی می‌کنم، گفته‌ام که کار مهندسی می‌کنم. حتی خود من هم وقتی در دوره ‌‌‌‌MBA تصمیم گرفتم که گرایش بازاریابی و استراتژی بخوانم یادم هست که مادرم کلا تصویر خوبی از بازاریابی و فروش نداشت. اینکه چرا مقوله فروش و فروشندگی در افراد مختلف تصویر ذهنی و جایگاه اجتماعی خوبی ندارد یک بحث جامعه شناسی قوی را می‌طلبد. اگر به زندگی روزمره خود با دقت نگاه کنیم می‌بینیم که همه ما بدون استثنا هر روز در کار فروش هستیم. وقتی سعی می‌کنیم مدیرمان را راضی کنیم تا مرخصی بدهد و یا همسرمان را تا دست از کار بکشد و برای سفر آماده شود در حال فروختن ایده خود به آنها هستیم و امید داریم آنها ایده ما را خریداری کنند. هر کسی که بتواند قوی‌تر ایده خود را مطرح کند و بهتر آن‌را ارائه کند برنده خواهد بود. با این وصف همه ما هر روز کار فروش را انجام می‌دهیم و می‌توان گفت که فروش یکی از مهارت‌های اولیه هر انسانی است. بدون مهارت در این امر اصلا زندگی در یک جامعه ممکن نخواهد بود. اما فروش از کجا آغاز می‌شود؟ از اینکه یک آشنایی پیدا کنیم تا کالا، خدمات یا ایده ما را بخرد؟ از اینکه با دروغ گفتن محصولی را به کسی غالب کنیم؟ از اینکه برای دیگران مزاحمت ایجاد کنیم؟ نه نه نه. فروش فقط با یک مکالمه شروع می‌شود. یک مکالمه به جا و درست. خیلی وقتها ترس از شروع مکالمه کار را سخت می‌کند. می‌ترسیم گوشی را بر داریم و به شرکت یا فردی که فکر می‌کنیم احتمالا به محصول و خدمات ما نیاز دارد زنگ بزنیم. ترس از اینکه طرف مقابل با ما بد برخورد کند و یا اینکه اصلا جواب ما را ندهد. گاهی حتی می‌ترسیم یک ایمیل بزنیم. باز هم ترس از نگرفتن پاسخ. وقتی کار به دیدارهای رو در رو برسد که دیگر کار سخت و طاقت فرساست. خون در رگ‌هایمان یخ می‌زند و رویمان نمی‌شود برویم و سر صحبت را باز کنیم. اما همه چیز با جرات پیدا کردن برای باز کردن سر صحبت شروع می‌شود. باید بروید تلفن را بردارید و زنگ بزنید. باید بروید جلو، خودتان را معرفی کرده و سر صحبت را باز کنید. به همین سادگی شما تبدیل به یک فروشنده عالی خواهید شد. یادتان باشد که ۵ ثانیه وقت دارید تا کار را شروع کنید وگرنه کار از دست خواهد رفت. البته برای اثر بخشی هر کدام از روشهایی که اشاره شد هزاران تکنیک و نکته وجود دارد که بعدها در همین وبلاگ به آنها خواهم پرداخت. اما یکی از مهمترین نکاتی که باید یک فروشنده به آن دقت کند اینکه نباید به هیچ طریقی مزاحمت برای طرف گفتگو ایجاد کند. اینکه سعی کنید سر صحبت را باز کنید با ایجاد مزاحمت فرق می‌کند. یادتان باشد شما برای اینکه مشکل طرف مقابل را حل کنید پا به صحنه گذاشته‌اید. اگر بتوانید مشکل را حل کنید تبدیل به یکی از دوستان صمیمی او خواهید شد.

یادتان باشد شما برای اینکه مشکل طرف مقابل را حل کنید پا به صحنه گذاشته‌اید. اگر بتوانید مشکل را حل کنید تبدیل به یکی از دوستان صمیمی او خواهید شد.
همین حالا تلفن را بردارید و به اولین کسی که فکر می‌کنید ممکن است مشتری شما باشد زنگ بزنید. سر صحبت را باز کنید و از هیچ چیزی نترسید. از این لحظه به بعد زندگی برای شما شیرین تر خواهد شد. پیشنهاد می‌کنم برای بهتر شدن این مهارت یک روز در هفته با خود شرط کنید که بتوانید در سطح جامعه مثلا در مترو، اتوبوس و … با ۵ نفر آشنایی پیدا کنید در این حد که بدانید چه کاری انجام می‌دهند و شماره تلفن رد و بدل کنید و بعد هم این رابطه را حفظ کنید.