۷۰/۲۰/۱۰ کلید سرمایه‌گذاری هوشمندانه

خوب که نگاه کنید می‌بینید موضوعات هیجان انگیز زیادی برای یاد گرفتن وجود دارند ولی چه می‌شود کرد که عمر آدمی محدود است. همین محدودیت موضوع تحقیق بر روی روشهای موثر یادگیری شده است. زمان پر بها‌ترین سرمایه در دست بشر است و باید آن را به شکلی موثر سرمایه‌گذاری کند و به همین دلیل سیستم‌ها و مدلهای مختلفی را برای مدیریت زمان ابداع کرده است. آموختن مهارتهای جدید در تمام اعصار پایه موفقیت بوده و خواهد بود. به همین دلیل سیستم‌های مختلف یادگیری، طراحی و اجرا شده است. مورگان مک‌کال و همکارانش در سال ۱۹۹۶ نتایج تحقیقاتی را منتشر کردند که نسبتی طلایی را در یادگیری معرفی می‌کرد. در این تحقیقات دانشمندان به این نتیجه رسیدند که ۷۰٪ یادگیری از انجام کار عملی و تجربه کردن حاصل می‌شود، ۲۰٪ آن از طریق ارتباط با مردم و ۱۰٪ آن از طریق آموزشهای کلاسیک و مطالعه. این نسبت زمانی را در هر کاری می‌توان استفاده کرد. شاید یکی از بارزترین استفاده ‌هایی که تا به حال از آن شده است در گوگل باشد. اریک اشمیت مدیرعامل سابق گوگل و البته یکی از مربیان تاثیر گذار برای موسسین این شرکت فردی بود که استفاده از این نسبت را در حوزه مدیریت زمان در گوگل پایه‌گذاری کرد. اشمیت می‌دانست که زمان مهم‌ترین سرمایه گوگل است و اگر مدیریت نشود می‌تواند آسیب‌های جدی به این کسب‌کار وارد کند. در سال ۲۰۰۵ سرویس AdWords گوگل با استقبال خوبی روبرو شد و اشمیت این خطر را احساس کرد که ممکن است تمام منابع شرکت برای بهتر کردن محصولات اصلی گوگل استفاده شود و همین موضوع می‌تواند چرخه‌ای را ایجاد کند که نتیجه آن چیزی نیست جز روزمرگی. برای حل این معضل در گوگل ۷۰٪ از زمان روی هسته‌ اصلی کسب‌وکار و تبلیغات صرف شد. ۲۰٪ روی کسب‌وکارهای دیگر مانند Google news، Google Earth و ۱۰٪ باقی روی موضوعاتی صرف می‌شد که واقعا جدید بودند.

We spend 70 percent of our time on core search and ads. We spend 20 percent on adjacent businesses: Google News, Google Earth, and Google Local. And then 10 percent of our time should be on things that are truly new. – Eric Schmidt, 2005

این نوع زمان بندی را می‌توان در هر کاری استفاده کرد. از فروشندگی تا مدیریت محصول. اصل اساسی این است که باید ۷۰٪ زمان روی هسته اصلی صرف شود٬ ۲۰٪ روی پروژه‌های و کارهای مربوط به هسته اصلی و ۱۰٪ روی نوآوری صرف شود. یکی از موارد استفاده بسیار حیاتی این روی می‌تواند در افزایش توانایی شخصی باشد. با استفاده از این مدل ۷۰٪ از زمان باید برای توسعه مزیت رقابتی، ۲۰٪ بر روی پروژه‌های مربوط و ‍۱۰٪ روی آموختن مهارتهای جدید صرف شود.