اگر سعدی دانشجو بود...


#طنز

?اگر سعدی دانشجو بود.....?

منّت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربتست و

به شکر اندرش مزید نعمت

هر نفسی که فرو میرود گریه دانشجو است

و

چون بر می آید مفرح استاد.

پس در هر نفسی دو نعمت موجودست و

بر هر نعمتی شکری واجب

???????

از دست و زبان که برآید


کز عهده شکرش (استاد)به در آید


بنده همان به که ز تقصیر خویش


عذر به درگاه استاد آورد


ورنه سزاوار پوست کندنش


کس نتواند که به جای آورد

???????

باران نمرات بی حسابش همه را رسیده و خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده پرده پنهان نمرات بندگان به اشتباه فاحش ندرد و وظیفه نمره را به خطای منکر نبرد


ای کریمی که از خزانه غیب(نمره دادن استاد)


گبر و ترسا وظیفه خور داری


دوستان را کجا کنی محروم(نمره ندادن استاد)


تو که با دشمن این نظر داری

???????

فرّاش باد صبا را گفته تا فرش زمرّدی (زمردین) بگسترد و

دایه ابر بهاری(سایتVu)

را فرموده

تا

بنات سوالات را

در مهد زمین بپرورد

سوالات اختیاری را را به خلعت نوروزی قبای سبز ورق در بر گرفته

و اطفال شاخ را به قدوم موسم ربیع (میان ترم)

کلاه فارغ التحصیلی بر سر دانشجو بدبخت نهاده

و نالی (تاکی)(نمره ای) به قدرت او شهد فایق شده و

دانشجویی به تربیتش مرتد گشته.

???????

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند


عزیزم درس نخون که لیسانسه ها بی کارند

???????

همه از بهر تو سرگشته و فرمان بردار(اشاره به قدرت مالی دانشجو)


شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری(پیروی از استاد)


در خبرست از سرور کاینات

و مفخر موجودات و رحمت عالمیان

و صفوت آدمیان و

تتمه دور زمان حضرت استاد فلانی که فرشتگان زمینی(دانشجویان)

به دور او میچرخند.

???????

شفیعٌ مطاعٌ استاد کریم


قسیمٌ جسیمٌ نسیمٌ (بسیم) وسیم


چه غم دیوار امّت را که دارد (باشد)  چون تو پوست کن را.


چه باک از موج بحر آن را که باشی تو طراح بان!(طراح سوال)

???????

بلغَ العلی بِامتحانه

کشفَ بکا(گریه) بِجَمالِه

حَسنتْ جَمیعُ طرق

به سبب امتحانش به بلندی رسید،

با روی نکوی خود اشک دانشجویان را کشف نمود

همه​ی روشهایش(امتحانش) نکوست،

بر او و خویشانش درود باد.

???????

هر گاه که یکی از دانشجویان گنه کار پریشان روزگار

دست انابت به امید اجابت به درگاهت بردارد

ایزد تعالی در وی نظر نکند

بازش بخواند باز (دیگربار) اعراض کند

بازش به تضرّع و زاری بخواند (باز اعراض فرماید،

بار دیگرش به زاری بخواند)

 حق سبحانه و تعالی فرماید

???????

یا دانشجویانی قَد استَحْیَیتُ مِن دانشجویی و لَیس لَهُ غیری فَقد غَفَرت لَهُ

حیا میکنم از دانشجویی که که جز من کسی را ندارد پس گناه او را می بخشم . اگر ما همه امورمان را به استاد بسپاریم و جز او کسی را لایق بخشش گناهان و آمرزنده خود ندانیم . طوری که معبودی جز او شایسته ستایش نیست در اینصورت استاد بنده اش را می بخشد .

???????

دعوتش را اجابت کردم

و حاجتش بر آوردم که از بسیاری دعا و زاری بنده

 (دعوتش اجابت کردم و اومیدش برآوردم که از بسیاری دعا) 

همی شرم دارم.


کرم بین و لطف استادگار


گنه دانشجو کرده است و او(استاد) شرمسار

???????

عاکفان کعبه جلالش به تقصیر عبادت معترف که ما عبدناکَ حقّ عبادتِک و واصفان حلیهٔ جمالش به تحیر منسوب که ما عَرَفناکَ حقّ مَعرِفتِک


گر کسی وصف او ز من پرسد


بیدل از بی نشان چه گوید باز


عاشقان کشتگان معشوقند


بر نیاید ز کشتگان آواز

???????

یکی از دلنشجویان سر به جیب خوردن کتاب فرو برده بود و در بحر مکاشفت مستغرق شده حالی که از این معامله (آنگه که از این حالت) باز آمد یکی از همکلاسیان (اصحاب) (محبان) گفت (یکی از یاران به طریق انبساط گفت)

 ازین بستان که بودی ما را

چه تحفه کرامت کردی (آوردی) گفت به خاطر داشتم که چون به آنگلاساکسون رسیدم

رسم دامنی پر کنم

هدیه اصحاب را چون برسیدم بوی کتاب

چنان مستم کرد که دامنم از دست برفت.

???????

ای مرغ سحر عشق ز دانشجو نیاموز


کان سوخته را جان شد و آواز بیامد


این مدعیان در طلبش بی خبرانند(طلب نمره)

???????

کان را که خبری شد خبری باز نیامد(کسی که نمره۲۰میگیرد بازهم خبری از او نمی اید)

در ادامه سعدی به

(توصیفات یک دانشجو چابلوس)

میپردازد

???????

ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم


وز هر چه گفته اند و شنیدیم و خوانده ایم


مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر


ما همچنان در اوّل وصف تو مانده ایم ادامه دارد..........

۱۱تیر۹۹

@ahh1380