انسان یک گونه نقاد ، هنرمند و هوشمند است ! به همین خاطر است که پرسشگری میکند!
انسان چیست؟ تعریف انسان چیست؟
درود خوب هستید بچه ها ؟ شاید این سوال تنها چیزی هست که واقعا دلم میخواد جوابش رو بدونم ! به همین خاطر چند روز پیش خواستم از بچه های وبلاگم تا اونا انسان رو تعریف کنند که واقعا بعضیا ترکونده بودن و به نظرم خیلی چیزای قابل تاملی گفته بودند این رو برای شما هم میزارم تا شما هم ببینید ، اونجا توی وبلاگ گفتم که این سوال رو میپرسم تا درک بیشتری نسبت به هم پیدا کنیم و خب خیلی جالبه تا حدودی به نظرم به شناختم نسبت به انسان ها کمک کرد و میخوام این تجربه خیلی کوچیک رو با شما در میون بگذارم و امیدوارم شما هم اگر نظری دارید بیان کنید .... خب بریم سر وقت جواب بچه ها .
خب فکر میکنم کافیه ! خیلی برام جالبه که بعضی ها با این که فرسنگ ها با هم فاصله دارند و حتی توی محیط های متفاوتی بزرگ شدند از نظر جنسیت متفاوت اند و طبیعتا همونطور که میدونیم با جنسیت خودشون بیشتر وقت گذروندند و این خیلی برام عجیبه که گاها شبیه به هم فکر میکنند ! شاید انسان ها اونقدر ها هم که فکر میکنیم غیر قابل درک نباشند شاید فقط خودمون این قضیه رو ساختیم تا زمانی که نمیتونیم واسه رفتارامون توجیهی پیدا کنیم اون رو الم کنیم و بگیم آره تو مردی یا تو زنی و نمیتونی منو درک کنی ! درک فرا تر از جنسیت یا حتی فرا تر از انسانه ! حتی حیوانات هم درک رو دارند شاید قوه تحلیلشون به نسبت ما کم باشه ولی دقیقا قضیه جذاب همینجاست به کلمه *به نسبت * در خط قبل توجه کنید ! این قضیه یه قضیه ی نسبی هستش ! دقیقا مثل حرکت ، ایستادن ،ثروتمند بودن ، و یا هر صفت نسبی دیگه ای .... ما در دنیایی زندگی میکنیم که نسبیت بیشتر از هر چیز اثر داره ! باید سعی کنیم همه چیز رو به تعادل آب ببینیم ! نه آنچنان آزاد مثل گاز که همه فضا را بگیریم و محدود نشویم ! و مثل گراز سرو گوش و چشم بسته به سمت مقصدی بی هدف حرکت کنیم و نه آنقدر منظم و فشرده مثل جامد عادی ! کافیست مثل آب باشیم ... روان ! منسجم ! محدود ! بدون شکل ! دارای حجم ! با ویژگی های خاص و متفاوت ! چیزی که باعث حیات و مرگ است ! مثل او باشیم ! مثل حدود 70 درصد خودمان ! آب باشیم ! گاهی نیاز است خود را کش بیاوریم ! گاهی نیاز است قطره شویم و مساحت سطحمان را به کمینه ترین حالت ممکن کنیم و خلوت کنیم ! آب باشیم آب !
- فرهان دهم نوامبر ساعت 17:31
ترتیب عکس ها تصادفی هست و به این معنا نیست که اونا رو بیشتر قبول دارم ! در واقع من همه را هم قبول دارم هم نه ! اما مهم همینجاست ! برای درک کردن دیگران نیاز نیست قبولشان داشته باشیم نیاز است به آن ها گوش بدهیم و ببینیم چه میگویند ! و در حرفشان تامل کنیم ! کم کم قوه ای در خود میابیم تحت این عنوان *قضاوتگریه روشن* ! قضاوت کار انسان است ! باید انجام دهد ! قضاوت کور کورانه بدون مشاهده هست که مضحک و بدرد نخور است ! اما قضاوت روشن ! قضاوتیست که خوده ما را میسازد ! از تجربه های دیگران استفاده میکند تا خوده شخص من ساخته شوم خودم را جای آن ها بگذارم و بی رحمانه خود را به باد نقد و قضاوت بگیرم آنقدر چکش بزنم تا درست شود ! اگر من و تو به این نتیجه برسیم که ما نمیدانیم ! همه دانا میشوند و آزادی نیز به دست می آید چرا که وقتی خود را جای دیگران میگذاریم مثل آن ها فکر میکنیم مثل آن ها حرف میزنیم و این بار خود را قضاوت میکنیم و هر بار شخصیتمان عوض میشود و این تمرین ذهنی میتواند ما را برای گفتن نمیدانیم آماده کند تا به سمت دانایی میل کنیم ! و حدمان را به آن برسانیم ! و آن موقع هست که شما برای رسیدن به دانایی دیگران را نقد نکردی بلکه خود را نقد کردی و حال زمانی که میخواهی آزادی را از کسی بگیری و قضاوت نابجا داشته باشی ... میتوانی به جای آن ها هم فکر کنی ... این هست قضاوتگری روشن ! نمیدانم این فقط چیزیست که من فکر میکنم میتواند درست باشد شاید هم اصلا مفت نیارزد ! اما تا امتحان نکنیم که نمیفهمیم ، میفهمیم؟ بیایید فرض را بر این بگذاریم که آری این روش بدرد نمیخورد ! حال انجامش دهیم تا ببینیم آیا فرضمان را نقض میکند یا نه؟!
دوستتون دارم فعلا یا حق !
- فرهان یازدهم نوامبر ساعت 17:41
مطلبی دیگر از این انتشارات
بر میگردم به خون پدرم!!!
مطلبی دیگر از این انتشارات
هرگز عاشق کارت نباش، تا موفق شوی!
مطلبی دیگر از این انتشارات
ملاقات گذشته و آینده!...