انقلاب اسلامی در آمریکا!

سال 2024 میلادی بود که جو بایدن نامزد حزب دموکرات آمریکا شکست سختی در برابر کاندیدای جمهوری خواه خورد. بسیاری تصور می کردند دولت جهموری خواه جدید می تواند آمریکا را به دوران شکوهمند گذشته باز گرداند. اما تنها یک سال پس از آن، یعنی در سال 2025، آمریکا دچار فروپاشی اقتصادی شده و شکاف های اجتماعی جای خود را به یک همگرایی بسیار عجیب داد!

انقلاب اسلامی در آمریکا پیروز شد و بلافاصله پس از آن، 98/2% از مردم آمریکا به برقراری نظام نوپای جمهوری اسلامی در آمریکا رای آری دادند...

انقلابیون آمریکایی به این نتیجه رسیدند که کلیه نظریات و مدل های اقتصادی گذشته برگرفته از اندیشه های طاغوتی بوده و لذا باید مدل اقتصاد اسلامی نوینی را در آمریکا برقرار نمایند.

اولین اقدام انقلابی مردم آمریکا، مبارزه با گرانی و تورمی بود که کمر مردم آمریکا را شکسته و موجب کوچک شدن سفره مردم شده بود. به همین منظور، انقلابیون آمریکایی تصمیم گرفتند با تخصیص یارانه های دولتی به بنزین، برق، و گاز، هزینه حامل های انرژی را به حدی پایین بیاورند تا فشار ناشی از گرانی انرژی از روی اقشار کم درآمد و مستضعف آمریکایی برداشته شود.

یکی از فعالان انقلابی آمریکایی اعلام کرد:

در رژیم گذشته آمریکا، دلار بدون پشتوانه چاپ شده و صرف هزینه جنگ های امپریالیستی می شد. امروز که بحمدلله نظام اسلامی در آمریکای عزیز برقرار شده، ما همان دلارها را برای حمایت از معیشت مردم هزینه می کنیم... (فریاد الله اکبر مخاطبان)

اقشار مستضعف آمریکایی که تا پیش از آن تنها تفریحشان پیاده روی، نوشیدن مشروبات الکلی، و استعمال مواد مخدر بود، با این تصمیم انقلابی موفق شدند به تفریح جدیدی دست پیدا کنند: یعنی ماشین سواری و دور دور کردن در خیابان ها و بلوارها. همچنین اکثریت عظیم آمریکاییها که پیش از آن معمولا هرگز از شهر یا روستای خود خارج نمی شدند، موفق شدند برای تفریح و گردش به مسافرت بروند.

همچنین کولبرهای آمریکایی که پیش از آن از مشغول به کار قاچاق مواد مخدر از آمریکای جنوبی به ایالات متحده آمریکا بودند، متوجه شدند قاچاق بنزین از آمریکا به کانادا و مکزیک و دیگر کشورها بسیار سودمندتر از قاچاق مواد مخدر است.

به این ترتیب با مقرون به صرفه شدن بنزین و انرژی برای اقشار مستضعف و کم بضاعت، مصرف بنزین و انرژی در آمریکا 10 برابر گذشته شد. آمریکا که پیش از آن در تولید نفت و انرژی خودکفا بود، اندکی پس از این اقدام انقلابی به بزرگترین وارد کننده نفت و بنزین در جهان تبدیل شده و از جمهوری خلق چین سبقت گرفت.

شرکت های دانش بنیان آمریکایی که در زمینه تولید انرژی های تجدید پذیر و بهینه سازی بهره وری مصرف انرژی های فسیلی سرمایه گذاری کرده بودند همگی ورشکسته شدند.

کسری تراز تجاری ناشی از واردات نفت و بنزین به حدی بود که هیچ بودجه ای برای سایر مسایل کشور باقی نمی گذاشت. تحقیقات فضایی ناسا متوقف شده و جمهوری اسلامی آمریکا اقدام به تبدیل باقی مانده مدارس و مراکز آموزشی و همچنین پزشکی و بهداشتی که سابقا دولتی بودند به خصوصی نمود.

اقدام انقلابی دوم، تبدیل سیستم بانکداری ربوی آمریکا به سیستم بانکداری اسلامی بود. در رژیم گذشته، بانک ها به متقاضیان خرد وام داده و بخش اعظم جمعیت آمریکا به بانک ها بدهکار بودند. اما در سیستم بانک داری اسلامی جدید، اعطای وام به متقاضیان خرد متوقف شده و در عوض بانک ها، برای حمایت از تولید، سهام داران و نزدیکان خود وام های کلان و نجومی می دادند. اکثر این وام ها هم هرگز بازپرداخت نمی شد. اما حُسن کار آنجا بود که برعکس رژیم فاسد گذشته، دیگر هیچ بانکی ورشکسته نمی شد. بلکه کسری موجودی بانک ها از طریق اضافه برداشت از بانک فدرال ریزرو آمریکا و چاپ بیشتر پول بدون پشتوانه جبران می شد.

البته خلق پول توسط بانک های اسلامی جدید در کنار کسری بودجه دولت ناشی از ارائه 3 تریلیون دلار یارانه بنزین و انرژی، موجب شد تا ارزش دلار آمریکا نسبت به طلا و سایر ارزها به شدت افت کند.

به همین دلیل، مسئولین انقلابی آمریکا تصمیم گرفتند در جهت خدمت رسانی به مردم و محرومان جامعه، اقدام به عرضه سکه های طلا با قیمت بسیار پایین نمایند. همچنین، دولت جمهوری اسلامی آمریکا تصمیم گرفت به هر آمریکایی با ارائه کارت Social Security هر چقدر که تمایل داشتند ارز خارجی اختصاص دهد. این اصلاحات که با عنوان «احیای حاکمیت دلار» انجام شده بود، کسب و کارهای جدیدی برای مردم آمریکا خلق کرد که در زمان رژیم سابق حتی قابل تصور هم نبود!

به تدریج آمریکاییها یاد گرفتند دارایی خود را به دلار نگه ندارند و هر چه دارند به طلا یا ارزهای خارجی تبدیل کنند. بانک های اسلامی هم به صاحبان خود هزاران میلیارد دلار وام می دادند تا این افراد دلار خود را به دولت فدرال داده و طلا یا ارزهای دیگر با قیمت دولتی دریافت نمایند. سپس طلا یا ارز خارجی خود را در بازار آزاد تا 10 برابر قیمت خرید به فروش رسانده و سود حاصل از این صنعت را در حوزه ملک و خصوصا املاک لوکس در شمال شهر نیویورک و بِوِرلی هیلز سرمایه گذاری می کردند.

هوشمندی کار آنجا بود که به برکت پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در آمریکا، هر گونه مالیات بر عایدی سرمایه منسوخ شده و دولت جائر دیگر مانند گذشته دست در جیب مردم نمی کرد تا پول آنها را به اسم مالیات تصاحب کند. نتیجتا سرمایه گذاری در ملک آنچنان سودمند شده بود که گاهی برخی موفق می شدند یک ملک را با وام بانکی و سود بانکی سالانه 20 درصد خریداری کرده و سه چهار ماه بعد به دو برابر قیمت به فروش برسانند و وام بانک را تسویه کرده و مابه التفاوت را به جیب بزنند. این مابه التفاوت هم معمولا یا مجددا در خرید ملک سرمایه گذاری می شد یا صرف خرید سکه و ارزهای خارجی می شد. به این ترتیب چرخه سودآور شدن سرمایه گذاری در این حوزه ها کامل شده و این سود روز به روز افزایش می یافت.

البته این خلق پول و افزایش تقاضا برای ارزهای خارجی موجب کاهش ارزش دلار و نتیجتا تورم افسار گسیخته در قیمت سایر کالاهای اساسی و غیر اساسی هم می شد. اما به هر حال اکثر مردم از اینکه قیمت ملک یا سکه یا ارزهای خارجی که در اختیار داشتند بالا رفته خوشحال و راضی بودند.

ارزش دلار به حدی سقوط کرده بود که به تدریج عده ای از خدا بی خبر و وابستگان به رژیم سابق زبانشان دراز شد که این وضعیت فاجعه بار است و باید برای برون رفت از وضع موجود چاره ای اندیشید.

یکی از اصلاحاتی که هر از چند گاهی مطرح می شد، آزاد سازی قیمت بنزین و حذف یارانه های دولتی و تک نرخی کردن ارزهای خارجی بود.

اما هر بار که این اصلاحات مطرح می شد، عده ای از انقلابیون نگران معیشت مردم می شدند و با حرارت علیه چنین سیاست هایی اعلام موضع می نمودند. استدلال انقلابیون این بود که هر گونه گران سازی قیمت بنزین و ارز موجب گران شدن سایر کالاهای اساسی شده و فشار آن به مردم منتقل خواهد شد.

یکی از انقلابیون در توئیتر خود نوشت:

هر کس که دغدغه معیشت کارگر آمریکایی را دارد، نمی‌تواند در برابر این معادله ناصواب که درآمد کارگر به دلار و مخارجش به یوان است، سکوت اختیار کند. این معادله، محصول غلبه تفکر معیشت‌سوز و نابرابری‌ساز نئولیبرالیسم است. برای کارگر آمریکایی، #نه_به_نئولیبرالیسم...

ترجمه بیانات این انقلابی آمریکایی این بود که دولت جمهوری اسلامی آمریکا باید همچنان نظام چند نرخی ارزهای خارجی را حفظ کرده و به اسم واردات کالاهای چینی و خارجی، منابع ارزی خود را در اختیار متقاضیان قرار دهد.

پس از مدتی کلیه منابع ارزی دولت جمهوری اسلامی آمریکا ته کشید. اینجا بود که دولت دیگر توان تخصیص ارز را نداشته و ناچار شد به آزاد سازی نرخ ارز تن بدهد. تولید کنندگان و وارد کنندگان و فروشندگان آمریکایی که مواد اولیه و سایر کالاهای خود را با نرخ ارز آزاد از خارج وارد کرده بودند، برای جلوگیری از ضرر و زیان ناچار بودند قیمت ها را بالا ببرند. اما انقلابیون که نگران کوچک شدن سفره مردم بودند، با چند بخشنامه تصمیم گرفتند از طریق قیمت گذاری دستوری، جلوی تورم و گرانی را بگیرند.

چند فروشنده به جرم گران فروش در ملاء عام شلاق زده شده و یکی دو نفر هم به جرم اخلال در بازار سکه و ارز اعدام شدند. نتیجتا فروشندگان که با قیمت های دستوری خود را متضرر یافته بودند، از عرضه محصولات و تولیدات و غیره خودداری کرده و قحطی و کمبود کالاها بر بازار حاکم گردید. همین کمیابی کالاها موجب افزایش بیشتر قیمت ها شد، تا جایی قیمت هر کالا در بازار آزاد تا 1000 برابر بیشتر از بازار رسمی بود.



یکی از صنایعی که در اثر پیروزی انقلاب اسلامی در آمریکا و استقرار نظام اقتصاد اسلامی بسیار متحول شد، صنعت خودرو سازی بود.

افزایش سریع و مداوم قیمت خودرو موجب شد تا دولت برای سامان دادن به بازار خودرو ورود کند!

اولین راهکار، قرعه کشی برای واگذاری خودرو بود. به این ترتیب که صدها میلیون آمریکایی برای خرید 900 هزار خودرو ثبت نام کرده و برای واگذاری قرعه کشی می شد!

پس از مدتی معلوم شد عده معدودی همیشه در قرعه کشی به صورت کاملا اتفاقی و به دلیل برخورداری از شانس و اقبال بلند و خدا دادی برنده شده، و سایرین هرگز برنده نمی شوند!

راهکار بعدی بردن عرضه خودرو به بازار بورس NASDAQ بود. به این ترتیب که مردم می توانستند برای خرید خودرو به صورت کاملا شفاف قیمت پیشنهاد کنند. پس از مدتی معلوم شد گویا خود خودروسازها با پیشنهاد دادن قیمت های بسیار بالا موجب افزایش غیر طبیعی قیمت خودرو می شوند.

راهکار بعدی صف بندی برای عرضه خودرو بود. به این ترتیب هر آمریکایی می توانست امیدوار باشد در 100 سال آینده قطعا نوبتش خواهد رسید!

دولت مردمی مشغول ارائه این راهکارها بود که ناگهان یک عده نئولیبرال وابسته به رژیم سابق از راه رسیدند و با بلوای رسانه ای و هوچیگری موفق شدند چوب لای چرخ دولت بگذارند.

نتیجتا با اینکه دولت می خواست اوضاع را سر و سامانی بدهد، اما باز هم نگذاشتند و نشد!