عشق و نقاشی(۲)

نام اثر :هم آغوشی
نام اثر :هم آغوشی

در هنگام کشیدن تصویر بالا از محبت این دو حیوان به وجد آمدم و فهمیدم حیوانات در این سرزمین غریب اند و به غیر از خداوند کسی ندارند و باید خودشان ظلم انسان ها را از دل یکدیگر دربیاورند...

مدتی پیش شاهد کشتن سگ ها و خرس های بیگناه در این کشور از طریق فضای مجازی بودم و از این اتفاق بسیار ناراحت شدم و حاصل ناراحتی هام خلق اثر بالا بود که نشان می داد مرام حیوانات در حق یکدیگر بسیار بیشتر است تا انسان هایی که دم از ایمان و معرفت می زنند ولی در جهل مرکب ابدالدهر ماندند...

و یاد نوشته ی صادق هدایت افتادم....





دو چشم میشی پر از درد و زجر و انتظار که فقط در پوزهٔ یک سگ سرگردان ممکن است دیده شود. ولی بنظر میآمد نگاههای دردناک پر از التماس او را کسی نمیدید و نمی‌فهمید! جلو دکان نانوایی پادو او را کتک میزد، جلو قصابی شاگردش باو سنگ میپراند، اگر زیر سایهٔ اتومبیل پناه میبرد، لگد سنگین کفش میخ‌دار شوفر از او پذیرائی میکرد. و زمانیکه همه از آزار باو خسته میشدند، بچهٔ شیربرنج فروش لذت مخصوصی از شکنجهٔ او میبرد. در مقابل هر ناله‌ای که میکشید یک پاره‌سنگ بکمرش میخورد و صدای قهقهه بچه پشت نالهٔ سگ بلند میشد میگفت: «بدمسب صاحاب!» مثل اینکه همهٔ آنهای دیگر هم با او همدست بودند و بطور موذی و آب‌زیرکاه از او تشویق میکردند، میزدند زیر خنده. همه محض رضای خدا او را میزدند و بنظرشان خیلی طبیعی بود سگ نجسی را که مذهب نفرین کرده و هفتا جان دارد برای ثواب بچزانند


از کتاب سگ ولگرد نوشته ی صادق هدایت


نام اثر:من دیگر
نام اثر:من دیگر

ای من تو میدانی کیستی و چه می خواهی...

غرش کن ای من...

همچون ببر بتاز برای آنچه می خواهی ...

برق چشمانت چیز دیگری می گوید درون تو فریاد هاست...



یک نکته ای که می خواستم بگم تقریبا یک ماهی هست که خیلی کم به پشت میز نقاشیم میرم ...و تصمیم گرفتم که تابلوهایی که کار کردم تا اینجا رو با شما به اشتراک بگذارم و حسم و یا دلیل کشیدنشون رو بهتون بگم....و این عکس ها رو چون قبلاً از کارم گرفتم به ترتیب خلق اثر نیست ....


برای دیدن نقاشی های پست قبلی و حسم نسبت به آنها لطفا به لینک زیر مراجعه کنید:

https://vrgl.ir/NSoff