کتابخوان حرفهای و نویسنده مبتدی
معرفی کتاب همه میمیرند (چالش کتابخوانی طاقچه)
در ابتدا
عنوان کتاب همه میمیرند میگوید: «عاقبت همه انسانها میمیرند و مرگ واقعیتی است انکار ناپذیر!» اما در عین حال این تلنگر را میزند که بالاخره روزی همه میمیرند و تو هم در زمانی نه چندان دور خواهی مرد چون داستانهایی دربارهی اولین آدم ساکن روی زمین وجود دارد اما هیچکس نمیداند آخرین نفر کیست یا چگونه میمیرد پس همه ما میمیریم بیآنکه بدانیم آخرین نفر دقیقا چه کسی است؟!
همه میمیرند رمان زیبایی به قلم سیمون دوبوار است که در سال ۱۹۴۶ نوشته شده است. نشر نو، همه میمیرند را برای اولین بار در سال ۱۳۶۳ با ترجمه مهدی سحابی منتشر کرد. بهای کتاب در آن سالها ۵۸۵ ریال بوده و الان ۴۰۰۰۰ تومان میباشد. فیلمی با همین عنوان از روی داستان کتاب ساخته شده است.
معرفی نویسنده
سیمون دوبوار نویسنده توانایی است که توانسته در سالهای فعالیتش داستانهای زیادی با دغدغه زنان و برای زنان بنویسد. او الهامبخش بسیاری از نویسندگان زن همنسل خود و بعد از خود بوده است. قلم شیوا و توانای او توانسته است دغدغهها، دلمشغولیها، تبعیضها و نابرابریهایی که علیه زنان جریان داشته و دارد، به تصویر بکشد. به نقل از منابع مختلف سیمون دوبوار در جنبشهای فمینیستی تاثیر بسزایی داشته است. او توانسته بود در این عرصه پیشتاز باشد و نام کتاب دیگرش به اسم جنس دوم راجعبه زنان و مسائل و مشکلات آنان در جامعه است.
نویسنده و فیلسوف اگزیستانسیالیست معروف ژان پل سارتر رابطه نزدیک عاطفی با سیمون دوبوار داشت. همین امر باعث شد تا این دو نویسندهی صاحب فکر و خوشقلم با هم رشد کنند و درنهایت کنار هم به خاک سپرده شدند.
موضوع کتاب همه میمیرند
داستان کتاب همه میمیرند درباره ترسیدن، نجات یافتن و زندگی کردن با ترس است. انسانها برای فرار از تجربه ترس هر کاری میکنند. رژین کتاب همه میمیرند یک زن کنجکاو و ماجراجو است. او بازیگر تئاتر است پس به طبع دارای روح بلندپرواز و شیفته صورتکهای گوناگون است. رژین در حال فرار از خویشتن است که فوسکا، شخصیت اصلی داستان، را میبیند و میفهمد امکان دارد ترس مرگ، ترس تمام شدن وقت، ترس انجام کارهای نکرده و راههای نرفته باعث شود ما آرزوی عمر جاودان کنیم و برای به دست آوردن آن مثل فوسکا هر کاری را انجام دهیم. قصه زیادخواهی او همانطور که معلوم است نتیجه خوبی نخواهد داشت و منجر به سردرگمی خواهد شد. درواقع فوسکا با انتخابی که میکند به گمشدگی بیشتر خودش در جهان به جای جاودانه شدن؛ دامن میزند و گرفتار یک چرخه باطل بیپایان میشود.
در پایان کتاب
خواندن کتاب با آن توصیفات دقیق باعث شد تا همراه کتاب سفر کنم اما درک جدید برایم حاصل کرد چون که من هم مثل رژین شخصیت بلندپروازی دارم و زمانی چون فوسکا رویای نامیرا شدن داشتم. اما بعد از خواندن همه میمیرند، آرزوی عمری به اندازه را دارم چون بیشتر از چیزی که باید عمر کردن، آدم را، از درون و بیرون خالی میکند. انگار که روح مرده باشد و تنها تن حیات داشته باشد.
نمیدانم تو اگر لحظهایی بین عمر جاودان و زندگی میرا حق انتخاب داشته باشی کدام را انتخاب میکنی؟ اما میرا بودن انتخاب من است؛ چون هر چیز بهایی دارد و بهای عمر جاودان از دست دادن زندگی است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
نمایشگاه کتاب: بیروحتر از سالهای پیش
مطلبی دیگر از این انتشارات
دوستان دانشگاهی!
مطلبی دیگر از این انتشارات
افسانهها، از اسب تک شاخ تا اولین گام بر مریخ