۱۲تایپ شخصیتی در داستان‌ها/قسمت دوم

براساس کیفیت

۸ . شخصیت پویا و تغییر پذیر : شخصیتی است در طول داستان در حال تغییر کردن است . " پویا " اغلب برای بهتر شدن ، عاقل شدن و به تکامل رسیدن تغییر میکند اما گاهی اوقات این مسئله درست عکس ماجرا است . یعنی ممکن شخصیت مثبت تبدیل به منفی شود . ( مانند آناکین اسکای واکر و هاروی دنت )
قهرمان داستان شما باید همیشه پویا باشد و اکثر دوتاگونیست‌ها نیز پویا هستند . با اینحال نیازی نیست تغییرات چنان جدی و محسوس باشند که مخاطب به سرعت متوجه‌ی آن شود . در طول سفر روایی شما این تغییرات باید به شکلی ظریف و طبیعی اتفاق بیفتد .

شخصیت پویاهای مشهور : الیزابت بنت ، دن کیشوت ،ابنزر اسکوچ ،نویل لانگ باتوم ، هان سولو ، والتر وایت

۹ . شخصیت ایستا و تغییرناپذیر : در سمت دیگر شخصیت پویا ، شخصیت " ایستا " قرار دارد . شخصیتی که تغییر نمیکند و اکثر ویژگی‌هایش در طی داستان ثابت میماند . اکثرا نشان تنبلی یک نویسنده را بیان میکند و اما در مواردی هدف والاتری برای خلق شخصیت " ایستا " وجود دارد .
شخصیت‌های " ایستا " دوست داشتنی نیستند . مانند خواهر خوانده‌های سیندرلا و عموی هری پاتر . نادانی آنها در برقراری ارتباط بد با قهرمان داستان سبب منفور شدنشان نزد مخاطب میشود و همدردی ما را با قهرمان اصلی بیشتر میکند . همچنین ممکن است درسی را به خواننده بدهند : هرگز آرزو نمیکنید در جایگاه من باشید .

شخصیت " ایستا " های معروف : آقای کالینز ، خانم هاویشام ،هری وزینیا ورم وود ( والدین ماتیلدا ) ، شرلوک هلمز ( یک قهرمان نادر استاتیک ) ‌، کارن اسمیت

۱۰ . شخصیت قالب‌دار : شخصیت‌ها لزوما بدون عمیق نیستند ، اما برای به کار بردن آن‌ها باید محتاط بود . این شخصیت‌ها که به کهن الگو‌ها شباهت بسیار دارند ، همان شخصیت‌هایی هستند که هرچند وقت یکبار در داستان ها تکرار میشوند . همچون : جوکر ، مرشد ، برگزیده
شاید از صمیم قلب هیچ علاقه‌ای به بکار بردن آن‌ها نداشتید باشید ، اما استفاده از آن‌ها برای مخاطبان حس اخت گیری در آنها را تقویت میکند .
باید توجه داشته که برای شروع ساخت یک شخصیت الزاما نباید به کهن الگوها تکیه کرد . یعنی آنکه در در ابتدا یک طرح ابتدایی ریخته و به مرور زمان به این شخصیت عمق ، ویژگی و عناصر به خصوص خودش را اضافه کنید .
آلبس دامبلدور را در نظر بگیرید : او رفتاری حکیمانه دارد و در نوع خود یک شخصیت مرشد قراردادی به همراه کهن الگو است . با اینحال در کنار این پختگی و رفتار حکیمانه با شخصیتی روبرو میشویم که گاهی دچار ضعفها نواقص منطقی است . شاید به طور کلی از یک کهن الگوی فرسوده به وجود آمده باشد اما در نوع خود ویژه است .

شخصیت قالب‌دارهای معروف : اسکات فینچ ( در قالب کودک ) ، نیک باتم ( در قالب ابله ) ، گندلف ( در قالب مرشد )

۱۱ . شخصیت نمادین : از شخصیت " نمادین " برای نشان دادن چیزی بزرگ‌تر و مهم‌تر از خود کارکتر استفاده میشود که معمولا با پیام اصلی داستان متناسب است .
این شخصیت‌هم باید به شکل نامحسوس و با ظرافت بکار رود تا به آسانی توجه مخاطب را به خود جلب نکند . نمادگرایی در آن بسیار زیاد است . بنابراین شاید خواننده حتی تا پایان داستان هم نتواند به عمق و اصل وجود شخصیت " نمادین " برسد .

شخصیت نمادین‌های معروف : اصلان ( نماد خدا در مجموعه‌ی نارنیا ) ، جوناس ( نماد امید در کتاب بخشنده ) ، گرگور سامسا (نماد دشواری تغییر / متفاوت بودن در کتاب مسخ )

۱۲ . شخصیت مدور : شخصیت " مدور " را با شخصیت پویا اشتباه نگیرید چرا که بسیار به یکدیگر شباهت دارند . چرا که معمولا هر دو در طی داستان در حال تغییر کردن اند . اما تفاوتی که فقط از دید مخاب محسوس است این است که شخصیت " مدور " حتی پیش از تغییر کردن هم دارای وجوه شخصیتی متفاوتی است . این یعنی آنکه تغییر در شخصیت " مدور " سرعت بیشتری دارد و محسوس‌تر است .
شخصیت مدور داستان کامل خود را دارد . ( اگرچه همیشه در داستان‌ها روایت نمیشود ) . احساسات پیچیده و انگیزه‌های واقعی برای انجام هرکار دارد . این الزاما به آن معنا نیست که شخصیت مثبتی است چرا که شخصیت‌های برجسته‌ی " مدور " عمیقاَ دارای نواقص اند . اما مخاطبین همچنان به علاقه و هیجان ادامه‌ی ماجرا را دنبال میکنند چرا که هیچ گاه نمیتوانن از خواسته‌ی حقیقی او اطمینان یابند .

شخصیت مدور‌های معروف : ایتکس فینچ ‌، هامبرت هامبرت ، رندل مک مورفی ، مایکل کورلئونه

پایان

منبع : https://blog.reedsy.com