سیر تاریخی خوشنویسی آفریقا

سیر تاریخی خوشنویسی آفریقا
سیر تاریخی خوشنویسی آفریقا


سیر تاریخی خوشنویسی آفریقا
در مناطق جهانی، آفریقا را می‌توان دومین منطقه پس از آسیا(خاور‌میانه) دانست که تحت تأثیر گسترش اسلام قرار گرفت. اولین ارتباط میان مسلمانان و قاره آفریقا سفر جمعی از مسلمانان به حبشه(اتیوپی کنونی) در زمان پیامبر اسلام(ص) است.

خوشنویسی شمال آفریقا
شمال افریقا، همگام با رواج اقلام مستدیر، اقلام دایره وار، در سرزمین هاى شرقى جهان اسلام، در سرزمین هاى غربى اسلامى نیز قلم مستدیر متمایزى به نام مغربى گسترش مى یافت.

اقلام مغربى
اقلام مغربى در قیاس با تقسیم بندى سه جفتى اقلام سِتّه (محقَّق، ریحان، ثلث، نسخ، توقیع، رقاع)، به صورت یک جفت با دو اندازه متفاوت بودند: قلم اندلسى خفى، و قلم فاسى جلى. این نام گذاری ها جدید است و نشانه خاستگاه و منشأ این خطوط نیست. گاه نسخه‌اى در یک شهر با خطوط گوناگون و گاه در مکانهاى مختلف، به خطى یکسان نوشته مى شد، زیرا خطاطان و کاتبان اغلب، و به ویژه در این ناحیه بى ثبات سیاسى، در مهاجرت و حرکت بودند. براى نمونه، نسخه‌اى از احادیث پیامبر (صلى اللّه و علیه وآله وسلم) که در ۵۶۸ در بلنسیه کتابت شده بود، شانزده سال بعد در مسجدى در قرطبه تلاوت مى شد.

با چاپ نسخه های بازمانده، مراکز استنساخ بیشتری چون قرطبه، مالقه، اشبیلیه، بلنسیه و مراکش شناسایی شده اند. در قلم مغربی حروف زیر خط کرسی مانند «ن» کاسه بزرگ و ابتدای مدور یا معقّد دارند و مانند بیش‌تر چرخش های آغازین قلم، با یک حرکت قلم به سمت چپ آغاز می‌شوند. بیشتر این ویژگی‌ها در قلم مستدیر معمول در دوره عباسیان، به ویژه خط شکسته مصحف های تهیه شده در صقلیه (سیسیل) یا تونس (در پایان سده چهارم و آغاز سده پنجم)، دیده می‌شود. 


ویژگیهای قلم مغربی
در قلم مغربی، نقطه گذاری و حرکت گذاری متفاوتی نیز به کار رفته است، مثلا برای تمایز میان «ف» و «ق» زیر «ف» نقطه گذاشته شده که با شکل معمول آن در خطوط شرقی متفاوت است.

همچنین، همزه قطع با نقط های زرد یا قرمز و همزه وصل با نقطه ای سبز نشانه گذاری می‌شود. این تفاوت‌ها ممکن است نشانه تلفظ های متفاوت در این منطقه باشد. شاید استفاده از پوست به جای کاغذ (که در شرق به کار می‌رفت) و روش متفاوت آموزش خوشنویسی، از علل بهره گیری از این خط باشد.

خط مغربی در سده چهارم
خط مغربی از اواسط سده چهارم رو به گسترش نهاد. اولین نسخه به جامانده از خط مغربی، نسخه ای از کتاب معرفة البَول و اقسامه است که اسحاق بن سلیمان اسرائیلی آن را در ۳۴۶، احتمالا در اندلس استنساخ کرده است. از این تاریخ، شمار نسخه های تاریخ دار به خط مغربی رو به فزونی نهاد.

نفیس ‌ترین نسخه های این خط، مانند دیگر نواحی جهان اسلام، مصحف‌هایی است که قدیمترین آن‌ها به اوایل سده پنجم بازمی گردد. قرطبه در نیمه نخست سده ششم و بلنسیه در نیمه دوم آن، مرکز کتابت نسخه های نفیس بودند. 

ابن غَطّوس، معروفترین خوشنویس آفریقایی
معروفترین خوشنویس، ابومحمد عبداللّه بن محمدبن علی بن مُفْرج بن سهل انصاری معروف به ابن غَطّوس، از خاندانی کاتب برخاسته و معلم خوشنویس نیز بود.

بشری حشمت پسند بر اساس مستنداتی می‌نویسد که: اِبن غَطُّوس، ابوعبدالله محمد بن عبدالله، ناسخ و خوشنویس اندلسى بود و از زندگى و احوال او آگاهى چندانى در دست نیس . تنها مى‌دانیم که اهل بلنسیه بود.

پدر و برادرش نیز در خوشنویسى شهره بوده اند، اما بیشتر خود او را پیشوای خوشنویسان عصر خوانده اند و آنجا که از فضایل اهل اندلس و هنر خطاطى آنان سخن مى رود، از نسخه های خطى وی به عنوان نمونه ای از افتخارات اندلس یاد مى شود.

سوگند ابن غطوس
ابن غطوس سوگند خورده بود که جز آیات قرآن را به قلم نیاورد. مصحفهای او که ظاهراً بسیار نفیس بوده، در میان امیران و بزرگان هواخواهان بسیاری داشته است.

گاه مصاحفى را که او تحریر کرده بود، هر یک به 200 دینار مى خریدند. به روایت صفدی(3/351-352) که نمونه‌های متعددی از دست نوشته‌های او را دیده بود، وی خط را به شیوه‌ای خاص مى‌نوشت و برای هر یک از حرکات رنگى بر مى‌گزید: تشدید و سکون را به رنگ لاجوردی، ضمه، فتح و کسره را به رنگ قرمز، همزه های کسره دار را به رنگ سبز و همزه‌های فتحه دار را به رنگ زرد مى‌نگاشت و همواره بر این شیوه بود.

شیوه نگارش ابن غطوس
از حاشیه نویسى پرهیز داشت و اگر در نگارش حرفى خللى راه مى یافت ، آن صفحه را یکسره باز مى نوشت . حجره ای نیز به کار کتابت اختصاص داده بود که ابزارهای خطاطى خویش را در آن مى نهاد و کسى بدان حجره راه نداشت. دقت و امانت وی در نگارش مصاحف تا بدان پایه بود که مسافت‌های بسیار دور را برای تصحیح اشتباهات احتمالى خود طى مى کرد.

پیروان ابن غطوس
از کسانى که روش او را در نگارش مصاحف دنبال کرده اند، مى توان ابن خلدون بلنسى(صفدی ، 3/352) و محمد بن محمد بن ابى زاهر را نام برد(شکیب ارسلان ، 3/185). ابن اَبّار، ابوعبدالله‌ محمّد عبدالله‌ قُضاعی‌ کاتب‌، مورّخ‌، محدّث‌، ادیب‌ و سیاستمدار اندلسی‌ می‌گوید: برخى از انواع خط را نزد او فراگرفته است و خود را جزو شاگردان ابن غطوس می‌داند.


تفاوت های خط مغربی با خط مشرقی ابن بواب
کاتبان مغربی مانند یوسف بن عبداللّه بن عبدالواحدبن یوسف بن خلدون به هماهنگی میان نوشته و قطع متفاوت این آثار با نُسَخ شرقی، توجه داشتند. برای نمونه، آنان در هماهنگی با این قطع بسمله را متفاوت با سنّت شرقی می‌نوشتند.

بر اساس سنّت شرقیِ خوشنویسی ابن بوّاب، فاصله بین «س» و «م» کشیده تر نوشته می‌شد، در حالی که در خط مغربی، کاتب معمولا «ح» را در «الرحمن» کشیده تر می‌نوشت، به نحوی که گاه نیم یا ۴/ ۳ سطر را می‌گرفت

به کارگیری خط جلی برای نوشتن قرآن
در این دوره، کاتبان مغربی از خط جلی نیز در نوشتن قرآن استفاده می‌کردند. نمونه آن دو نسخه بیست جلدی قرآن در کتابخانه مدرسه بن یوسف در مراکش ، از نیمه اول سده هفتم، و نسخه های بدون تاریخ بسیاری است که احتمالا از اواخر سده های هفتم یا هشتم بازمانده است. این نسخه های چندجلدی اغلب پنج تا ده سطر به خط جلی در هر صفحه و دو تا سه کلمه در هر سطر دارند و به خوبی صحافی شده اند.

خط مغربی در  سده هشتم
در سده هشتم خطاطان در مغرب همانند هند، شیو های متمایز را در خوشنویسی دنبال می‌کردند که در بسیاری موارد همان ویژگی های خط مغربی را در سده های پیشتر داشت. خطاطان خط خفی (اندلسی) را برای مصحف های پانزده تا ۲۹ سطری در هر صفحه و خط جلی (فاسی) را برای نسخه‌هایی با کمتر از ده سطر در هر صفحه به کار می‌بردند. مصحف مشهوری که در جمادی الآخره ۷۰۳ کتابت شده است، نشان می‌دهد که چگونه سنن پیشین تداوم یافته اند. 

با وجود استفاده از پوست، کاغذ که پیشتر در مغرب برای نسخه های مصور استفاده می‌شد، به تدریج برای مصحف‌ها و به صورت رنگی برای سند به کار می‌رفت، مانند مجموعه ای از ۱۶۲ سند که بین سال های ۶۹۵ تا ۸۲۱/ ۱۲۹۶ـ۱۴۱۸، حاکمان مسلمان اسپانیا و شمال افریقا به شاهان قطلونیه ـ ارغون (کاتالونیا ـ آراگون) نوشته بودند. در این نامه ها، کاتب از کشیدگی های بین حروف (مشق) استفاده کرده است تا توجه را به قسمت های مهم متن جلب کند

نسخه های دوره حَفصیان (قرن هفتم تا دهم) نشان می‌دهد که در این تاریخ، کاغذ برای مصحف‌ها کاملا رایج شده و خط خفی مغربی اغلب جایش را به خط جلی داده بود. معروفترین مصحف با کاغذ رنگی (از قهوه ای تا صورتی) برای حفصیان کتابت شد 

و سلطان حفصی، ابوفارس عبدالعزیز متوکل بن احمد دوم، آن را در رمضان ۸۰۷ وقف مسجدی در قَصَبه تونس کرد. در این نسخه خطاطان از رنگ های مختلف برای متن و خطوط دور حروف استفاده کرده اند. این مصحف پنج جلدی نشانه‌هایی رنگین برای قرائت های مختلف دارد و همانند مصحف های دیگر در اندلسِ سده های پیشتر، در این نسخه نیز بیش‌تر به حفظ تناسب توجه شده است. در این خط، دم «م» به صورت نیم دایره شکسته شده است.

«بسم اللّه الرحمن الرحیم» به صورت تخت و با مِسْطَره (خطکش) کشیده شده است و حروف نه تنها بر این خط نشسته اند، بلکه بدون برآمدگی بین سطور که در خطوط مستدیر دیده می‌شود، به آن وصل شده اند.

شواهد تاریخی و سبک شناختی، انتساب مصحف های بدون تاریخ دیگری را به شمال افریقا از سده نهم مجاز می‌سازد که یک نمونه نفیس آن در پاریس است ابتدای هر صفحه خط کشی شده و شبیه خط نسخه حفصی اما بسیار فنی تر از آن است. تأکید در اینجا بر انتهای تخت «ص» و تنه های کشیده «ت» و «ک» است. معذلک در بسیاری موارد، خطاط در استفاده از عناصر قوسدار مبالغه کرده است. قوس های کاسه «ن» بزرگ و عمیقتر است. حروف متصل اغلب در یک نقطه به تدریج باریک می‌شوند.

این ویژگی‌ها در خوشنویسی شمال افریقا تداوم یافت و خوشنویسی را در این منطقه که به نحوی فزاینده از شکوفایی مناطق دیگر دور افتاده بود، متمایز ساخت درحالی که این هنر در آن‌جا‌ به‌طور شگفت آوری راکد مانده بود.

با مهاجرت مسلمانان از اندلس به شمال افریقا از پایان سده نهم، خطاطان به نوشتن خطِ از پیش متداول در این ناحیه با ویژگی های نقطه گذاری غیرمعمول «ف» و «ق»، «الف» پایه چنبری، «ص» بدون برآمدگی و نشانه های زیر و زبری تخت و غیره ادامه دادند.

تصنع گرایی سبک مغربی به وضوح در مصحف‌ها مشاهده می‌شود. برخی از این نسخه‌ها به خط جلی با حدود پنج سطر در هر صفحه و بعضی نیز به خط خفی با ۲۲ سطر در هر صفحه کتابت شده اند.

خط مغربی در سده دهم
یکی از نمونه های پایان این دوره نسخه ای است که برای یکی از شرفای مراکش، سلطان عبداللّه بن محمد، در ۹۷۵ به خط مغربی کتابت شده است. بسیاری از ویژگی های خوشنویسی را در سده دهم می‌توان در سده های بعد در این منطقه دید، گرچه به شکلی فزاینده در آن‌ها مبالغه شده است. نسخه ای کتابت شده در ۱۱۴۲ برای امیر دیگری از شرفا گواه این امر است. 

در این نسخه، خط خفی مغربی و خط کوفی گره دار و ثلث برای سرسوره‌ها به کار رفته است. به خط شاخص مغربی و قطع خشتی نسخه ای از دلایل الخیراتِ محمد جَزولی کتابت شده در سده دهم که در ۱۳۳۹ش/ ۱۹۶۰ در کابل به دست آمده (موجود در موزه دولتی برلین) نشان می‌دهد که در شمال افریقا استنساخ شده و زائری آن را به هند برده است.

با وجود چاپ سنگی این اثر در ۱۲۵۶ در قاهره، کتابت نسخه های نفیس آن با خط خوش تا سده چهاردهم ادامه داشت. نمونه آن نسخه ای است که در ۱۳۱۱ در فاس تهیه شد و نسخه ای که محمدبن ابوالقاسم قندوسی فاسی (متوفی ۱۲۷۸) کتابت کرده است. او از قلمی پهن استفاده کرده و دنباله ضخیم حروف در تضاد با خط باریک مو مانندی است که در دنباله حروفی مانند «ه» در اللّه و اله و «و» در رسول دیده می‌شود که با پیچ و تابی ظریف همراه است.

قندوسی روش های دیگری نیز به کار می‌گرفت، مثلا کلمه اللّه در دستکم یک صفحه از این نسخه با نخ ابریشمی روی چرم سوزندوزی شده است. او از خط ظریفی مشابه مغربی خفی، در مصحفی دوازده جلدی که در ۱۲۶۶ کتابت آن به پایان رسیده، استفاده کرده است. سرسوره‌ها در این نسخه به ثلث مطلّا همراه با رنگ آبی است.

اگرچه به جز قندوسی خطاطان دیگری مانند احمد مَلوش الحَدرمی به شیوه های مغربی می‌نوشتند، اما قندوسی نشان داد که حتی در پیروی از خوشنویسی در چهارچوب هایِ سنّتیِ معیّن نیز خلاقیت ممکن است. او را می‌توان پیشگام خلق آثار حجمی دانست که خوشنویسان در سده چهاردهم آن را به شکوفایی رساندند.

نخستین نمونه خوشنویسی
از اولین نمونه های خطاطی در افریقا ، مصحفی است که بلر مایدوگری در نیجریه دیده و بررسی کرده است. این مصحف ترجمه های بین سطری دارد. این ترجمه‌ها به شکلی از گویش کانمبو، از گویش های کنوری، است که هنوز در بخش‌هایی از سرزمین های اطراف دریاچه چاد تکلم می‌شود.

در حواشی صفحات این قرآن چند تفسیر نوشته شده است، از جمله تفسیری بلند از قرطبی که بنابه انجامه‌اش، در اول جمادی الآخره ۱۰۸۰ به پایان رسیده است. این انجامه همچنین حاوی شجره نامه ای از خطاط است که نشان می‌دهد خاندان وی در سده نهم در برنو زندگی می‌کردند.

به نظر بیوار این نسخه و سه مصحف دیگر با ترجمه کانمبویی که او در شمال نیجریه دیده است، در برنی نگازارا گامو، پایتخت پیشین برنو که در ۱۲۲۳/۱۸۰۸ به دست فولانی های محلی ویران شد، کتابت شده است. این امر نشان می‌دهد که در این منطقه سنّت استنساخ قرآن با ترجمه بین سطور، به دست کم ۳۵۰ سال پیش می‌رسد و از آنچه تاکنون گمان می‌شده، بسیار کهن‌تر است.

بررسی دقیقتر قرآن برنو این احتمال را مطرح می‌سازد که این نسخه از نسخه ای قدیمتر متعلق به ۱۰۸۰ رونویسی شده باشد. خط آن از نظر نقطه گذاری و شکل حروف، ویژگی های مشترکی با خط مغربی دارد، مانند نقطه گذاری غیرمعمول برای «ف» و «ق» و نوشتن «الف» اغلب با انت های خمیده، «ص» و «ک» مایل و «د» مانند لب ورچیده.

منشا یابی خطاطی
منشأ خط این نسخه‌ها مورد مناقشه است. آن را از افریقیه دانسته است. به نظر ابن خلدون، مهاجران خوشنویس اندلسی خطی را که قبلا در شمال افریقا رواج داشت، جایگزین خط قدیمی رایج در قَیْروان و مهدیه کردند، در حالی که خط قدیم هنوز در جَرید در صحرا رایج است. گویا این خط در جنوب صحرا، در ساحل نیز رایج بوده که مرابطون در فتوحات خود در نیجر علیا، آن را به داخل افریقا بردند.

نظر بلر بر اساس شواهد تاریخی تا حدی مناقشه برانگیز است، زیرا مرابطون هرگز افریقیه را که موطن فرضی خط افریقی است، تصرف نکردند و از سوی دیگر سبک خطاطی تونس در سده پنجم، چنانکه سندی حقوقی نوشته شده در قیروان در ۴۰۶ نشان می‌دهد، متفاوت بوده است. حال آن‌که خط قرآن های برنو بیش‌تر به خط مغربی شبیه است، برای نمونه در نوشتن «ص» بدون دندانه.

مصحف نویسی در سده‌های بعدی
مصحف نویسی با صفحه بندی، خط و تزیینات خاص در سده های بعد نیز رایج بود. 

شمار اندکی از این مصحف‌ها دارای تاریخ کتابت است اما بیش‌تر آن‌ها را می‌توان از سده سیزدهم دانست. دو نمونه کاملا اصیل در دانشگاه لیدز، یکی متعلق به اواسط سده سیزدهم و دیگری متعلق به سال ۱۲۹۹ و پس از شکست مهدی سودانی در جنوب سودان است.

مصحف‌هایی از سده سیزدهم از غرب افریقا اغلب قطعی کوچک دارند، و عمدتا در هر صفحه آن‌ها سیزده تا بیست سطر نوشته شده است. تزیینات حواشی از نقوش هندسی منسوجات و گستردنی های جنوب مراکش اقتباس شده است. در این نسخه ها، به پیروی از سنّت مغربی، حمزه قطع با نقطه بزرگ زرد مشخص می‌شود. چرخش قلم به لحاظ ضخامت هماهنگ و یکنواخت و با قلمی بوده که نوک آن کند شده است. «ف» و «ق» تقریبآ به ارتفاع «الف» و «ل»، «ب» بلندتر، «ص» بدون دندانه و «ه» به صورت دو دایره روی خط کرسی است.

این نسخه‌ها نشان دهنده نگاهی متمایز و سنّتی محلی و قوی برآمده از سبک مغربی در خطاطی است.

خطوط کوفی مغربی در آفریقا
قیروانی(اندلسی، قرطبی، فاسی) تونسی،جزائری، سودانی.

در کتاب انتشار الخط العربی در صفحه۷۶ آمده که خط مغربی از خط کوفی قدیم گرفته شده و قدیمی‌ترین خطی که از خط مغربی به دست آمده به قبل از سال ۳۰۰ هجری به خط قیروانی می‌رسد که منسوب به قیروان(شمالی‌ترین شهر آفریقا) پایتخت مغرب معروف است.

در دولت اغلبیّه‌(امیران عرب در سرزمین افریقیه) زمانی که مغرب از خلافت عباسی جدا شد و پایتخت دولت اغلبیه مرکز علمی مغرب شد قیروان اهمیت زیادی پیدا کرد و خط مغربی زیباتر شد و رونق بیشتری پیدا کرد و چون پایتخت از قیروان به آندلس انتقال پیدا کرد این خط هم به خط اندلسی یا قرطبی معروف شد خط قرطبی خطی دوار و قوسی بود بر خلاف خط قیروانی که مستطیل و زاویه‌دار بود.

هوداس در کتاب خود محاوله فی الخط المغربی می‌گوید با اینکه مغرب مراکز علمی و پایگاه جامعه‌های بزرگ بوده خطش منحصر به چهار خط است و از آن بیشتر نیست قیروانی، اندلسی، فاسی، سودانی.

و اگر برحسب جهت‌ها خط مغربی را تونستی و جزایری و مغربی نامگذاری کنیم کافی است.

چهار نوع خط، در شمال آفریقا
امروزه در شمال آفریقا چهار نوع خط رواج دارد که همه آنها را مغربی می‌دانند که عبارتند از: تونسی، جزائری، فاسی، سودانی.

در این میان خط تونسی با نسخ آمیخته است و شباهتی با خط مشرق دارد  به نظر می‌رسد که این خط نسخی است که بد نوشته شده باشد و حروف آن پشت سر همه سطرها را پر کرده باشد اما با نظم و ترتیب خاصی است این خط جای خط قیروانی را گرفت و در الفبای تونسی نقطه فاء و قاف با مشرقی متفاوت است نقطه فاء را زیر و یک نقطه قاف را در بالا می‌گذارند و این اختلاف میان خط مشرقی و خط مغربی این است که اصلاحات ابن مقله رواج خط کوفی را از مشرق برکنار کرد و این اصلاحات برای مغرب تاثیری نداشت و بنای خط مغرب و اندلس بر خط نسخ نبوده است بین الفبای خط مغربی و مشرقی هم تفاوت‌هایی وجود دارد الفبای مغربی از لحاظ ترتیب این گونه است:
الف ب ت ث ج ح خ د ذ  ر ز ط ظ ک ل م ن ص ض ع غ ف س ش هـ و لا ی.

کتابت الجزایری
در تمام سرزمین الجزایر این کتابت یکسان نیست قسمتی شباهت به خط تونسی(شمالی‌ترین کشور آفریقا) و قیروانی دارد و دارای سطرهای درشت و شکل‌های کوتاه و لام و نون و یا در آن مدور است و با زاویه‌های تند است و سخت خوانده می‌شود که این خط مختص به قسطنطنیه در الجزایر در غرب شهر تونس است از نظر درشتی کلمات نقطه مقابل کتابت غرب مغرب است که دارای سرعت است  در الجزایر گاهی خط اندلسی هم استفاده می‌شود ولی از تیزی و تندی خط فاسی بهره مند شده است.

خط فاسی
خط فاسی که در حروف(نون یا آخر، واو، لام، صاد، جیم و امثال آن‌ها) مدور است و با این صفت از بقیه خطوط متفاوت است و در مغرب اقصی رایج است و دارای گستردگی و سادگی می‌باشد و این خط از آندلسی گرفته شده و با وجود ناهمواری و شدت خود حروف منظمی دارد بخشی به نام وهران در همسایگی مغرب اقصی است که تقریباً همه مردم آنجا از خط فارسی استفاده می‌کنند زیرا اهالی آن در شهر فارس درس می‌خوانند و به وهران برمی‌گردند و خطشان نوعی از خط فارسی می‌باشد.

خط سودانی آفریقایی
خط سودانی(سودان بزرگ‌ترین کشور آفریقا و بزرگ‌ترین کشور جهان عرب) خطی بزرگ و درشت است و زاویه‌های درشت است که از به خاطر این صفت از دیگر خطوط ممتاز و متفاوت است.

و در نیمه دوم قرن دوازدهم میلادی در میان سیاه پوستان وسط آفریقا رایج شد تا اینکه از جهت غربی به شهر لاغوس مرکز جدید اسلام و از سمت شرقی به شهر واوی راه پیدا کرد.

زمانی که در قرن هفتم هجری دین اسلام به دست اهل مغرب یعنی بربرها در آن جا گسترش پیدا کرد خطی که از خط مغربی متولد شده بود در اطراف سودان منتشر شد و شهر تمبکتو در سال ۶۱۰ شکل گرفت و چهارمین مرکز علمی مغرب شد و آن خط به نسبت شهر تمبکتو خط تمبکتوئی یا تمبکتی نام گرفت این شهر در نزدیکی سِنگال در غرب آفریقا قرار گرفته و این خط از سودان به سِنگال رفته و آنجا گسترش یافته است.

خط مغاربه
خط مغاربه(مغرب و اندلس) به شکل ابتدایی خود باقی مانده و روش کتابت نزد آنها رونق نداشته جزائری‌ها و مراکشی‌ها اکنون اعداد خارجی را بدل از اعداد هندی که عرب از آن استفاده می‌کرد به کار بستند و آن به دلیل مخلوط شدن آنها با پرتغالی‌ها بوده و الا قبلاً اعداد عربی را به کار می‌بردند و معلوم نیست از چه زمانی ارقام خارجی را پذیرفته‌اند.

نسخ‌ نویسان و نویسندگان در آندلس
در دوران اسلامی نوشتن قرآن در میان مردم آندلس به کمال و زیبایی خط رسید و قبل از آن این‌گونه نبود در زمان عبدالرحمن الناصر (در سال ۳۱۷ هجری)آشکار کرد، نسخ‌نویسان و اهل خط و نویسندگان و نقاشان و تذهیب‌کاران در قرطبه(شهری در اندلس و جنوب اسپانیا) زیاد بودند که نام بسیاری از آن اساتید همچون ابراهیم البکری اندلسی که قرائت را به قاریان بزرگ تعلیم می‌داد و نصرالمصحفی از اهل طلیطله و ابن مفصل که اهل مالقه بود که در آن جا ۷۰ قرآن کامل نوشته و محمدبن حکم قرطبی که همه در نویسندگی به او حسادت می‌کردند و ابوجعفر مالقی که شاعر هم بوده و این شعر از اوست:
لیس المدامه مما استریح له ـ ولا مجاوبه الاوتاروالنغم ـ وانما الذتی کتب اطالعا ـ و خادمی ابدا فی نصرتی قلمی(از مضمون این رباعی، رباعی خواجه نصیرالدین طوسی به خاطر می‌آید لذات دنیوی همه هیچ است نزد من / در خاطر از تغییر آن هیچ ترس نیست / روز تنعّم و شب عیش و طرب مرا / غیر از شب مطالعه و روز درس نیست /  ولمثل هذا فلیعمل العاملون ؛ فضائلی) که از کسانی  که عشق را به جمع آوری خطوط علما طلیطله داشته است ابوعامر محمد بن سلیمان(متوفی 523هجری) و ابن ابار مورّخ بلنسی خطاطان اندلس را چنین  توصیف کرد:
سلیمان بن محمد معروف به ابن شیخ(متوفی ۴۴۰) و قاسم بن محمد بن سلیمان الهلالی و محمد الانصاری معروف به ابن الخطار وجمعی دیگر.

و نام عدّه دیگر در مصوّرالخطّ آمده و مؤلف می‌گوید: از آغاز قرن چهارم تعداد نسخ‌نویسان و نسخه‌نویسان زیاد بود.

از جمله: حارث بن مروان و پسرش یحیی قیروانی که هر دو خط نسخ و کوفی می‌نوشتند و علی بن احمد وراق از نساخ قصرصنهاجی، ابراهیم بن سوسن و ابن رشیق که در قلم ریاسی تبحر داشت و عبدالعزیز محمد القرشی الطّارقی و از علمای خطاط محمد بن یحیی بن عبدالسّلام قرطبی و محمد بن صباح کاتب مصاحف و محمد بن حسین قرطبی و عباس بن عمر از اهل صقلیه بودند ودر تاریخ موحدین دوزی صفحه ۲۷ آمده است که تنها در باغ قرطبه ۱۷۰ زن به کار نوشتن مصاحف مشغول بودند و ابن ابار مورخ بلنسی از اهل صنعت خط را در قرن هفتم و هشتم ذکر کرده و می‌گوید بنا بر دلالت بعضی منابع و مصادر آن نهضت و جولان هنری تا قرن نهم و بعد از آنکه دولت اسلامی در آنجا از هم پاشیدآثار اسلامی از جمله خط در اندلس نیز از بین رفت(مصوّر الخطّ و تاریخ الخطّ، از انتشارالخط).


🔸جهت مطالعه بیشتر این مبحث به پرتال فرهنگی راسخون مراجعه فرمایید...🔸