آثار هنری ابوالفضل رنجبران، طراح گرافیک، با اشعار مرتبط به پوسترهای هنری و مذهبی، فارغ التحصیل رشته هنرهای تجسمی، کسب بیشترین مقامات برتر کشور
پوستر حضرت خدیجه (س) ابوالفضل رنجبران
طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران
معرفی هنرمند: ابـوالفضــل رنجـبـــران، کارشناس هنری های تجسمی، مدیر هنری، طراح گرافیک، کسب مقامات اول در مسابقات بین المللی، کسب چندین دیپلم افتخار کشوری، عضو انجمن هنرهای تجسمی کشور و...
عروج همسر پیامبر
وفات تو نبود کم ز صبح میلادت
سلام بر تو و آباء پاک و اولادت
به شأن تو که بود رتبه خدادادت
همین بس است که مولا علی ست دامادت
امین وحی، سلامت به احمد آورده
که جز تو فاطمه را بر محمد آورده؟
به آن خدا که جهان وجود را آراست
به آن علی که پس از مصطفی به ما مولاست
به فاطمه که به غیر از خدا ندید و نخواست
که زائر تو همان زائر رسول خداست
چو در ثنای تو گیرد به دست خویش، قلم
ز خود گذشته و پرواز می کند میثم
شاعر: غلامرضا سازگار
طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران
دور شدم از این و آن، با خودم آشنا شدم
آینه در حجاز بود، عاشق مصطفی شدم
سرمه نمی برم به چین، قند و شکر نمی خرم
نقره و زر نخواستم، صاحب کیمیا شدم
بار شتر گذاشتم، وقف تو هرچه داشتم
دانهء عشق کاشتم، در قفست رها شدم
با تو جرس به هر نفس، مصرع عاشقانه ایست
با تو پر از قصیده ام، با تو غزل سرا شدم
ای که ملول میشوی از نفس فرشتهها
باور من نمی شود، همنفس خدا شدم
سفرهء دل برای من، باز کن آیه ای بخوان
حرف بزن که مَحرمِ زمزمهء حرا شدم
قطرهء من فرات شد، ذرّه ام آفتاب شد
پیش تو سیّدالبشر، سیّدة النّسا شدم
پشت سرت من و علی، قامت عشق بسته ایم
تو همه مقتدا شدی، من همه اقتدا شدم
من به تو دست یاعلی داده ام از صمیم دل
مرگ جدام کرده است از تو اگر جدا شدم
لحظه آخرین غزل، ترس ندارم از اجل
پیرهن تو در بغل، با تو دوباره «ما» شدم
شاعر: سید حمیدرضا برقعى
طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران
سرمایه ات خرج مسلمانی ما شد
حق مسلمانی ما با تو ادا شد
دستت کلید قفل های بسته بوده
پیغمبر از دستان تو حاجت روا شد
اسلام بی تو بی گمان در شعب می مرد
دین خدا با همتت دین خدا شد
تو اجر زحمت های احمد بودی اما
مزد تو بانو! حضرت خیرالنسا شد
مادر بزرگی مثل تو دارد،جز این نیست
زینب اگر آیینۀ زهرا نما شد
ای داغ تو بر سینۀ خاتم نشسته
بی تو درون قلب زهرا غم نشسته
در عفتت مریم کنیز صبح و شامت
آسیه خدمت می کند، هاجر سلامت
مال و منال و هستی ات شد خرج اسلام
احمد به حیرت مانده در نوع مرامت
زهرا فقط در دامن تو رشد کرده
ای مادر زهرا همین بس در مقامت
طرز جهاد تو زبان زد مانده بانو
خلق خدا ماندند در نوع قیامت
حق است اگر در رتبه ات عمری بگوئیم
دین خدا یکجا سند خورده به نامت
با این که بر عرش خدایت پا نهادی
رفتی و داغی بر دل زهرا نهادی
شاعر: محسن ناصحی
طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران
حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها) (متوفای دهم بعثت، نخستین همسر پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم، مادر حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) و اولین زنی بود که به پیامبر ایمان آورد و مسلمان شد. حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها) با چند واسطه دختر عموی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و از جهت ریشه خاندانی با ایشان متحد بودند.
خدیجه پس از ازدواج با پیامبر همیشه یاری همراه و کمککاری همدل برای پیامبر بود، گواه بر این مطلب عملکرد و اقداماتی بود که خدیجه در این راستا انجام داد. تاثیر حمایتهای مالی خدیجه به حدی بود که پیامبر، بعدها آن را ستود و فرمود: هیچ ثروتی بهاندازه ثروت خدیجه برایم سودمند نبود. در فضیلت خدیجه و ارزش و احترام او نزد پیامبر و خویشان وی، سخنان زیادی وارد شده است. از این احادیث چنین برداشت میشود که خدیجه محبوبترین زن ایشان بوده است.
در شماره و ترتیب فرزندان خدیجه از پیامبر، اختلافنظر وجود دارد. از لقبهای حضرت خدیجه (سلاماللهعلیهم)، طاهره، سیدة النساء القریش، مبارکه، صدیقه، زکیه، راضیه، مرضیه، کبری و هم چنین ام الیتامی و ام المؤمنین را میتوان نام برد. حضرت خدیجه (سلاماللهعلیهم)، در ۶۵ سالگی در رمضان سال دهم بعثت، به فاصله سه روز بعد از وفات ابوطالب درگذشت و در قبرستان حَجون به خاک سپرده شد.
نسب
خدیجه (سلاماللهعلیها) دختر خویلد بن اسد بن عبدالعزی بن قصی بن کلاب اولین و شایستهترین همسران رسول خداست. ایشان در زمره همسران قریشی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به شمار آمده و از جهت قرابت و خویشاوندی نزدیکترین همسران به لحاظ نسبی به ایشان است.
در حجاز و شهر مکه، در شبه جزیره عربستان در خانوادهای که با آداب و رسوم خرافی روزگار بیگانه بود به دنیا آمد. پس از ولادت او، خاندانش، برخلاف رسم سیاه زمانه (زنده به گور کردن دختران)، ولادت او را گرامی داشتند و پدر و مادرش «خویلد» و «فاطمه»، نام او را «خدیجه» به مفهوم گسسته و بیگانه از زشتیها و ناپسندیها برگزیدند.
بنابر روایت حکیم بن حزام پسر عموی خدیجه (سلاماللهعلیهم)، خدیجه (سلاماللهعلیهم) در سال پانزده پیش از عام الفیل در مکه به دنیا آمد.
بنابراین حضرت خدیجه (سلاماللهعلیهم) پانزده سال قبل از ولادت پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) (۵۵ سال قبل از بعثت)، در شبه جزیرهی عربستان (حجاز) چشم به جهان گشود.
آن حضرت، دختر خویلد بن عبدالعزی بن قصی بن کلاب بود، که جناب قصی، جد چهارم پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میباشد. بنابراین حضرت خدیجه نیز با چند واسطه دختر عموی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بودند و از جهت ریشه خاندانی با یکدیگر متحد میشوند. لذا سلسله نسب حضرت خدیجه به حضرت اسماعیل (علیهالسلام) و ابراهیم خلیل ا... (علیهالسلام) که جد ۲۸ و ۲۹ رسول الله است، میرسد.
پدرش خُوَیلِد بن اسد بن عبدالعُزّی بن قُصَیِّ بن کلاب و مادرش فاطمه، دختر زائده، است.
از دوران کودکی و نوجوانی او تا هنگام ازدواج با پیامبر و حتی بعد از آن، اطلاعات اندکی در دست است و بخشی از اخبار تاریخی درباره احوال ایشان نیز دستخوش دخل و تصرف قصهپردازان شده و با اسرائیلیات درهم آمیخته است.
القاب ایشان
از برجستهترین لقبهای حضرت خدیجه (سلاماللهعلیهم)، واژه «طاهره» یا پاکمنش است؛ چرا که آن حضرت با آنکه در میان ناز و نعمت و اعتبار خانوادگی زندگی میکرد، اما این امکانات هرگز نتوانست آن جوان پاکمنش را دستخوش غفلت و یا مستی کند. او با آنکه قبل از آشنایی با پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مدیریت یک سازمان بزرگ اقتصادی را برعهده داشت و دهها مرد در تشکیلات او بودند، مگر به قدر ضرورت با آنان برخورد نمیکرد و دامان عفاف را حفظ میکرد. در شبنشینیهای گناه آلود اشراف شرکت نکرده و خود را آلوده نمیساخت و به هیچوجه روش منحط جامعه را نمیپذیرفت و ذرهای به رسوم رایج دل نمیداد. هرگاه زنی یا دختری به دنبال کمال و معنویت بود، بهسرای او میشتافت و از وی درس میآموخت. یکی از دانشمندان اهلسنت در مورد حضرت خدیجه مینویسد: «و کانت تدعی فی الجاهلیة بالطاهرة لشدة عفافها»، «خدیجه (سلاماللهعلیهم) در روزگار تیره و تار جاهلیت به خاطر پروا و معنویت بسیارش، پاک روش و پاک منشی طاهره خوانده میشد».
از القاب دیگر آن حضرت "سیدة النساء القریش" (سرور زنان قریش)؛ "مبارکه" (بانوی پر برکت)؛ سرور زنان عالم؛ "صدیقه" (بانوی راستی و درستی)؛ زکیه (پاک و بالنده از نظر جسم، روح و اندیشه)، راضیه (خشنود از تدبیر و تقدیر حکیمانهی خدا)، مرضیه (انسان شایستهای که خدا از او خشنود است)، کبری(بانوی ارجمند و بلند پایه) و هم چنین "ام الیتامی" و "ام المؤمنین" را میتوان نام برد.
با توجه به شرایط آن روزگار، که زن را از تمام احتیاجات محروم و دختران را زنده به گور میکردند و با توجه به موقعیت و فعالیت اقتصادی خدیجه (سلاماللهعلیهم) میتوان او را خردمندترین و کارآمدترین زن روزگار خود نامید. یکی از نویسندگان عرب در مورد او مینویسد: «خدیجه این بانوی آگاه و پاکسرشت و این انسان شیفته معنویت که حقگرایی، فضیلتطلبی و نواندیشی و عشق به کمال از ویژگیهای او بود. از همان روزگار جوانی و پیش از آشنایی با پیامبر، یکی از دختران نامدار و با فضیلت حجاز و عرب بهشمار میآمد. در جهان عرب نخستین، زن توانمندی است که در تجارت و مدیریت درخشید و در این راه شخصیت منطقهای و شهرت جهانی به هم زد. بهگونهای که نام بلند او در تاریخ عرب و در آثار و نوشتههای تاریخنگاران پیش از اسلام نیز باشکوه و عظمت و بهعنوان یک قهرمان بزرگ ملی آمده است».
نخستین زن مسلمان
ابن اسحاق گفته است، خدیجه نخستین کسی بود که به خدا و رسولش ایمان آورد و آنچه را که رسول خدا آورده بود، تصدیق نمود. پس پروردگار به جهت ایمان وی، از رسولش بار اندوه را سبک کرد. هنگامی که پیامبر از اعماق دل با خدیجه صحبت میکرد، خدیجه از اندوه او میکاست و او را تصدیق میکرد و کار مردم را بر او آسان میشمرد.
وفات
اندک زمانی پس از شکست محاصره اقتصادی، خدیجه، در ۶۵ سالگی در رمضان سال دهم بعثت، به فاصله سه روز بعد از وفات ابوطالب درگذشت. امّ ایمن، کنیز آزاد شده پیامبر اکرم، و امّ فضل او را غسل دادند و پیامبر با دستان مبارکش وی را در قبرستان حَجون (قبرستان ابوطالب) بدون ادای نماز به خاک سپرد، چرا که هنوز نماز میت واجب نشده بود این مصیبت چنان بر پیامبر گران آمد که فرمود: «این روزها، بر این امت دو مصیبت وارد شده که نمیدانم به کدامیک از آن دو بیتاب ترم»،از این رو آن سال عام الحزن نامیده شد.
قبر خدیجه پیوسته زیارتگاه مسلمانان بوده است ولی در سال ۱۳۴۳ وهابیون آن را ویران کردند.خدیجه هنگامی که جان میداد، رسول خد بر او وارد شد و فرمود: «مرا آنچه میبینم ناگوارست و شاید خدا در ناگواری، خیری بسیار قرار دهد» و چون خدیجه وفات کرد، فاطمه میگریست و به رسول خدا میگفت: مادرم کجاست؟ پس جبرئیل بر او فرود آمد و گفت: به فاطمه بگو که خدای متعال برای مادرت در بهشت خانهای از در و گوهر بنا کرده است که رنج و داد و بیدادی در آن نیست. و او در کنار آسیه و مریم است.
آری خدیجه، همان بانوی پاکدامن و مهربانی بود که امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) در وصف او این چنین میسراید: «هان ای دو چشم من، باران اشک از آسمان دیدگانم فرو بارید، خدا این گریه و این باران اشک را در سوگ دو یار خدا، کار اسلام و قرآن و دو پشتیبان بی همانند پیامبر آزادی و عدالت بر شما مبارک سازد...
پیشتازترین زن در راه آزادی بود و با پیامبر نماز گذارد و به نیایش نشست، باران اشک فرو بارید. بر همان بانوی خود ساخته و پاک روش و پاک منشی که خدا خیمه و سرای او را پاک و پاکیزه ساخته است».
بهترین زنان جهان
بنابر حدیثی از پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در تفسیر آیه ۴۲ سوره آل عمران خطاب به امام علی (علیهالسلام)، خدیجه یکی از چهار زن برتر دنیا بوده است.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) او را یکی از بهترین زنان جهان معرفی فرموده و در وصفش فرمودند: خدیجه (سلاماللهعلیهم) در زیبایی یکی از نیکوترین زنان و در خردورزی از کاملترین زنان و در فرزانگی از داناترین زنان بود. او عفیفترین، متدینترین، باحیاترین، با شخصیتترین و برازندهترین زنان بود.
سخنان صریح پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به خوبی از موقعیت ممتاز خدیجه (سلاماللهعلیهم) در نزد ایشان (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و شخصیت والای او در مقایسه با دیگر زنان خبر میدهد.
ابوطالب نیز از خدیجه (سلاماللهعلیهم) بعنوان بانویی کامل و پر میمنت و فاضل یاد کرده ساحتش را از هرگونه ننگ و عیب بری میدانست.
ذهبی هم خدیجه (سلاماللهعلیهم) را چنین میستاید: «خدیجه (سلاماللهعلیهم) از حیث کمال از کاملترین زنان بود او عاقله، جلیله، کریمه و از اهل بهشت بود رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) او را ثنا گفت و بر دیگر زنانش تفضیل داد و در بزرگداشتش بسیاری سخنان فرمود».
از عظمت روحی این بانو همین بس که از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت شده که جبرئیل بر من نازل شد و گفت هماکنون خدیجه (سلاماللهعلیهم) با ظرفی از غذا و نوشیدنی بر تو وارد میشود، پس هر گاه آمد سلام خدا و من را به او برسان
استحباب زیارت خدیجه
زیارت حضرت خدیجه (علیهاالسّلام) در قبرستان مَعْلات (حجون یا قبرستان ابوطالب) و نیز حضور در خانه وی که محلّ سکونت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و تولّد حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) بوده و دعا کردن در آنجا مستحب است. البته در گذشته در محلّ خانه حضرت خدیجه (علیهاالسّلام) مسجدی بنا شده بود که در بازسازیهای اخیر از میان رفته و امروزه نشانهای از آن نیست.
فهرست منابع
(۱) آقا بزرگ طهرانی، الذریعه.
(۲) ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵-۱۳۸۷/ ۱۹۶۵-۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بیتا).
(۳) ابن اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، چاپ عادل احمد رفاعی، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۶.
(۴) ابن اسحاق، السیر و المغازی، چاپ سهیل زکار، (بیجا): دارالفکر، ۱۳۹۸/ ۱۹۷۸، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش.
(۵) ابن بابویه، معانی الاخبار، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ش.
(۶) ابن جوزی، زادالمسیر فی علم التفسیر، چاپ محمد بن عبدالرحمان عبداللّه، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
(۷) ابن حبیب، المُحَبَّر، چاپ ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد، دکن ۱۳۶۱/ ۱۹۴۲، چاپ افست بیروت (بیتا).
(۸) ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
(۹) ابن حزم، جوامع السیرة، و خمس رسائل اخری، چاپ احسان عباس و ناصرالدین اسد، (قاهره ۱۹۵۰).
(۱۰) ابن سعد، الطبقات الکبری (بیروت).
(۱۱) ابن سید الناس، السیرةالنبویة، المسمی عیونالاثر فی فنون المغازی و الشمائل و السیر، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
(۱۲) ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، نجف ۱۹۵۶.
(۱۳) ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
(۱۴) ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵-۱۴۲۱/ ۱۹۹۵- ۲۰۰۱.
(۱۵) ابن کلبی، جمهرةالنسب لابن الکلبی، ج۱، چاپ محمود فردوس عظم، قاهره (۱۹۸۲).
(۱۶) ابن هشام، السیرةالنبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، بیروت: داراحیاء التراث العربی، (بیتا).
(۱۷) ازرقی، محمد بن عبداللّه، اخبار مکة و ماجاء فیها من الآثار، چاپ رشدی صالح ملحس، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، چاپ افست قم ۱۳۶۹ش.
(۱۸) امین، حسن، دائرةالمعارف الاسلامیة الشیعیة، ج۱، جزء۱، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۱۹) امین عاملی، سید محسن، تجدید کشف الارتیاب فی اتباع محمد بن عبدالوهاب، چاپ حسن امین، (بیروت) ۱۳۸۲/ ۱۹۶۲.
(۲۰) بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت (بیتا).
(۲۱) بکری، احمد بن عبداللّه، الانوار فی مولدالنبی محمد «ص»، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷.
(۲۲) بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۶-۲۰۰۰.
(۲۳) ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، ج۳، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳.
(۲۴) جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت ۱۹۷۶-۱۹۷۸.
(۲۵) حلبی، علی بن ابراهیم، السیرة الحلبیة، بیروت (۱۳۳۰)، چاپ افست (بیتا).
(۲۶) «حِلْیةُ رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بروایة الحسن و الحسین علیهماالسلام»، اعداد محمدرضا حسینی جلالی، علوم الحدیث، ش ۲۰ (رجب - ذیحجه ۱۴۲۷).
(۲۷) دمیاطی، عبدالمؤمن بن خلف، نساء رسول اللّه صلیاللهعلیهوسلّم و اولاده و من سالفه من قریش حلفائهم و غیرهم، چاپ فهمی سعد، بیروت ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
(۲۸) سرکیس، یوسف الیان، معجم المطبوعات العربیة و المعربة، قاهره ۱۳۴۶/ ۱۹۲۸، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
(۲۹) سلوی بالحاج صالح، دثّرینی یا خدیجة: دراسة تحلیلیة لشخصیة خدیجة بنت خویلد، بیروت ۱۹۹۹.
(۳۰) سهیلی، عبدالرحمان بن عبداللّه، الروض الانف فی شرح السیرة النبویة لابن هشام، چاپ عبدالرحمان وکیل، قاهره ۱۳۸۷-۱۳۹۰/ ۱۹۶۷-۱۹۷۰، چاپ افست ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۳۱) شوشتری، محمدتقی، رسالة فی تواریخ النبی و الآل علیهمالسلام، در محمدتقی شوشتری، قاموس الرجال، ج۱۲، قم ۱۴۲۴.
(۳۲) طبرسی، فضل بن حسن، الاعلام الوری باعلام الهدی، قم ۱۴۱۷.
(۳۳) طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، چاپهاشم رسولی محلاتی و فضل اللّه یزدی طباطبائی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۳۴) طبری، احمد بن عبداللّه، السَّمط الثَّمین فی مناقب اُمّهات المؤمنین، قاهره (۱۴۰۲/ ۱۹۸۳).
(۳۵) عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرةالنبی الاعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
(۳۶) طهماز، عبدالحمید محمد، السیدة خدیجة ام المؤمنین و سبّاقة الخلق الی الاسلام، دمشق ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
(۳۷) کوفی، علی بن احمد، الاستغاثة، (بیجا: بینا، بیتا).
(۳۸) مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار.
(۳۹) مسعودی، على بن حسین، التنبیه و الاشراف.
(۴۰) مصعب بن عبداللّه، نسب قریش، چاپ لوی پرووانسال، قاهره ۱۹۵۳.
(۴۱) مَقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، ج۱، چاپ محمود محمد شاکر، (قاهره): لجنةالتالیف و الترجمة و النشر، (بیتا).
(۴۲) نجاشی، احمد بن علی، فهرست اسماء مصنفی الشیعةالمشتهر برجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
(۴۳) نَوَوی، یحیی بن شرف، صحیح مسلم بشرح النووی، چاپ ابوعبدالرحمان عادل بن سعد، قاهره (۲۰۰۳).
(۴۴) نویری، احمد بن عبدالوهاب، نهایةالارب فی فنون الارب، قاهره (۱۹۲۳) -۱۹۹۰.
(۴۵) یعقوبی، تاریخ یعقوبی
مطلبی دیگر از این انتشارات
پوستر شهر رمضان ابوالفضل رنجبران
مطلبی دیگر از این انتشارات
پوستر پیامبر رحمت ابوالفضل رنجبران
مطلبی دیگر از این انتشارات
پوستر همای رحمت ابوالفضل رنجبران