پوستر ابا صالح المهدی ابوالفضل رنجبران

طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران

معرفی هنرمند: ابـوالفضــل رنجـبـــران، کارشناس هنری های تجسمی، مدیر هنری، طراح گرافیک، کسب مقامات اول در مسابقات بین المللی، کسب چندین دیپلم افتخار کشوری، عضو انجمن هنرهای تجسمی کشور و...


اَباصالح کنیه‌ای درباره امام مهدی(عج) که از قرن یازدهم قمری برای اشاره به آن حضرت به کار رفته است. این واژه و واژه‌های مشابه آن، «صالح» و «باصالح»، در چند حدیث به‌کار رفته است که توصیه می‌کنند اگر راه را گم کردید، با صدازدن «صالح» و «اباصالح» یا «باصالح»، از آن‌ها برای یافتن راه کمک بخواهید. ولی در این احادیث از القاب و کنیه‌ها به عنوان کنیه‌های امام زمان یاد نشده و محدثان و شارحان حدیث نیز آن‌ها را کنیه امام زمان ندانسته‌اند.

اباصالح، کنیه منسوب به امام زمان

اباصالح کنیه‌ایی مشهور است که برای امام زمان(عج) به کار می‌رود.این کنیه در روایات و متون قدیمی تاریخی برای امام زمان ذکر نشده است. تنها در منابع متأخر آمده است که برخی امام زمان را با ندای اباصالح صدا زده‌اند. برای مثال میرزا حسین نوری از عالمان شیعه قرن سیزدهم و چهاردهم قمری نوشته است عرب‌زبان‌ها در مرثیها و اشعار امام زمان(عج) را با نام «اباصالح» صدا می‌زنند.

برپایه کتاب دانشنامه امام مهدی، کنیه «اباصالح» از قرن یازدهم قمری درباره او به کار رفته است و گزارشی از کاربرد این اصطلاح درباره امام مهدی پیش از قرن یازدهم وجود ندارد.

علامه مجلسی (۱۰۳۷-۱۱۱۰ق) به نقل از پدرش حکایتی نقل کرده که در آن شخصی به نام امیراسحاق استرآبادی در راه مکه گم شد و با گفتن «یا صالح یا اباصالح ارشدونا إلی الطریق» (ای صالح، ای اباصالح، راه را نشانمان بده)، شخصی را یافت که به او کمک کرد و او را به مکه رساند که به‌گمانش امام مهدی(عج) بوده است. محدث نوری نیز احتمال داده است که کاربرد کنیه اباصالح برای حضرت مهدی از حکایتی گرفته شده است که از گم‌شدن فردی در مسیر حج خبر می‌دهد و با گفتن «یا اباصالح» نجات می‌یابد.

قدم بـه چشـم مـا زدی یا اباصالح 
خوش آمدی! خوش آمدی! یا اباصالح 
تو شمع جمـع عالمی ماه زهرایی 
تو طور و محکماتی و نور و طاهایی 
تو منجــی جهانـی و یـاور مایی 
تو نـور حـی سرمـدی یا اباصالح 
قدم بـه چشـم مـا زدی یا اباصالح 
خوش آمدی! خوش آمدی! یا اباصالح 
**** 
تو جان جان عالمی جان به قربانت 
پدر شکفته چون گل از صوت قرآنت 
بوسه زده بـر دهـن و لب خندانت 
آینـــۀ محمّـــدی یــا ابـاصالح 
قدم بـه چشـم مـا زدی یا اباصالح 
خوش آمدی! خوش آمدی! یا اباصالح

****
ای صلوات کبریـا بـر گـل رویت 
ای همـۀ بهشتیـان سائـل کویت 
دست خدا، دست خدا دست و بازویت 
یا سیـدی یا سیـدی یا ابـاصـالح 
قدم بـه چشـم مـا زدی یا اباصالح 
خوش آمدی! خوش آمدی! یا اباصالح 
**** 
تویـی معـز الاولیـا یا ولی‌الله 
تویـی امیـد انبیـا یـا ولی‌الله 
به جـان فاطمـه بیـا یـا ولله 
چرا نهان ز ما شدی یا اباصالح 
قدم بـه چشـم مـا زدی یا اباصالح 
خوش آمدی! خوش آمدی! یا اباصالح 
**** 
سلام ما سلام ما به قیام تو 
دورد ما درود ما به صیام تو 
حقیقت وحی خدا در پیام تو 
امید آل احمـدی یا اباصالح 
قدم بـه چشـم مـا زدی یا اباصالح 
خوش آمدی! خوش آمدی! یا اباصالح 
**** 
جای تو خالی و جهان غرق نور تو 
تو غایبی و عـالمی در حضـور تو 
عبادت خالص ما شوق و شور تو 
مؤیـد و مؤیــدی یــا ابـاصالح 
قدم بـه چشـم مـا زدی یا اباصالح 
خوش آمدی! خوش آمدی! یا اباصالح

شاعر: غلامرضا سازگار

طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران

******************************

بیا تا کی نهادی سر به صحرا یا ابا صالح

بتاب ای آفتاب عالم آرا یا ابا صالح

صدای غربت مولا ز چاه کوفه می‌آید

علی تنهاست ای تنهای تنها یا ابا صالح

بیا ای وارث حیدر که زخم سینه‌ی زهرا

به شمشیر تو می‌گردد مداوا یا ابا صالح

در و دیوار بیت وحی گوید با تو پیوسته

که اینجا مادرت افتاد از پا یا ابا صالح

بیا از قنفذ کافر غلاف تیغ را بستان

که جایش مانده بر بازوی زهرا یا ابا صالح

دو قبر از شیعه گم گشته یکی زهرا یکی محسن

شود روز ظهورت هر دو پیدا یا ابا صالح

میان دشمنان نقش زمین شد مادرت زهرا

بگو آندم چه حالی داشت مولا یا ابا صالح

چرا مخفیست قبر فاطمه در شهر پیغمبر

بیا و پرده از این راز بگشا یا ابا صالح

سر خونین جدّت در تنور و طشت و نوک نی

تو را خواند ز سوز سینه‌ی ما یا ابا صالح

هزاران درد از عترت بود در سینه‌ی «میثم»

قلم را بر نوشتن نیست یارا یا ابا صالح

شاعر: غلامرضا سازگار

طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران

*****************************

مصحف روی تـو و چشـم گنهکار من

از چه منم عار تو؟ از چه تویی یار من؟

گر بپسندی مـرا نــاز بـه عالـم کنـم

ور بفـروشی مــرا کیست خریـدار من؟

نخلــۀ خشکیــده‌ام بــار نــدارم ولی

شکر، خـدا را که شد کوه غمت بار من

گرچه نکردی ظهور من به حضور توام

طلعت پنهان توست شمع شب تار من

هرچه تو گویی بـدم، باز نکـردی ردم

گرچـه فـراق رخت بـوده سـزاوار من

بس‌که گنـه کـرده‌ام نامه سیه کرده‌ام

وصل تو هم می‌شــود بـاعث آزار من

مهلت وصلم که نیست طاقت هجرم که نیست

پس تو بیـا و گره بـاز کـن از کار من

تـا کـه قبـولت فتـد گریــۀ ناقــابلم

گرچه سیاهم بزن خنده به رخسار من

شمع دل عالمـی بــا همگان همدمی

دور تـو پـر می‌زنـد مـرغ دل زار مـن

«میثم» دار تــوام یـار نــه عـار توام

غیـر ثنـای شمـا نیست در آثـار مـن

شاعر: غلامرضا سازگار

طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران

*****************************

زین کوتهی عمر و زیـن غیبت طولانی

عمـری بـه تمنـایت بـا یـاد قـدم‌هایت

از پـارۀ دل کـردم پیـوسته گـل افشانی

گردیـده سیـه روزم می‌سازم و می‌سوزم

دارم بـه جگـر پنهـان صـد شعلۀ پنهانی

با روی تو در پاییز گیتی‌ست چو فروردین

بی‌تـو همـه جا زنـدان مردم همه زندانی

یا آن که نهان استی خورشید جهان استی

دل می‌بــری از عالـم بــا چهـرۀ نورانی

بـا چشـم خیـال خـود تا یاد رخت کردم

عالم همه جا شد روز حتـی شب ظلمانی

تنها نه همین بلبل در وصف تو می‌خواند

گل‌ها همـه گردیدند مشغول غزلخوانی

ای جانِ جهان‌پرور ای عبد خدا منظـر

بازآی و خدایی کن در کسوت انسـانی

بازآ و مــداوا کــن پیشانــی جدت را

خون پاک کن ای مولا زآن صورت و پیشانی

«میثم!» همه شب باید کوشی به دعا، شاید

گیــرد بــه دعـا پایــان ایـام پریشانی

شاعر: غلامرضا سازگار

طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران

*****************************