پوستر اسماء الحسنی ابوالفضل رنجبران

طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران

معرفی هنرمند: ابـوالفضــل رنجـبـــران، کارشناس هنری های تجسمی، مدیر هنری، طراح گرافیک، کسب مقامات اول در مسابقات بین المللی، کسب چندین دیپلم افتخار کشوری، عضو انجمن هنرهای تجسمی کشور و...

«أسماء الحُسنى» اصطلاحى است براى اسماء و صفات خدای تعالی، که از برخی آیات قرآن کریم اقتباس شده است. به اعتقاد شیعه، اسماء و صفات خداوند عین ذات او هستند. برای اسماء و صفات خدا تقسیمات مختلفی ذکر شده، از جمله: صفات ثبوتی و سلبی و صفات ذاتی و فعلی.

«اسماء» جمع اسم از ماده‌ی "سُمُوّ" به معنی بلندی است؛ هر چند عده‌ای گفته‌اند از ماده‌ی "وَسَم" به معنی علامت است. اسم یعنی چیزی که با آن شئ شناخته می‌شود؛ یعنی چیزی که ذات یا صفت شئ را نشان ‌دهد. به عبارت دیگر، اسم لفظی است که از خود ذات گرفته شده بدون این که چیز دیگری لحاظ شود یا وصفی از اوصاف لحاظ شده باشد.

"حُسنی" مؤنث "أحسن" اسم تفضیل از ماده‌ی "حَسَن (زیبایی)" به معنای زیباتر بودن است. بنابراین "اسماء حُسنی" به معنی اسمی است که بهترین و زیباترین اسم‌هاست؛ یعنی بر ذاتی دلالت می‌کند که به همراه صفتی از صفات کمال آن بوده، به‌ نحوی که بالاترین و برترین است؛ به تعبیر دیگر اسمی که از ذاتی خبر دهد که متصف به کمالات وجودی، به صورت ذاتی و نامحدود است.

«الأسماء الحسنى» اصطلاحى است براى نام‌هاى خدای تعالی، که از برخی آیات قرآن کریم (سوره اعراف/۱۸۰؛ سوره اسراء/۱۱۰؛ سوره طه/۸؛ سوره حشر/۲۴) اقتباس شده است. از آن رو نیکوترین نام‌ها براى او است که او نیکوترین معانى و صفات را دارد. برخى از نام‌ها به صفت ذات بازمى‌گردند، مانند «عالِم»؛ و برخى به صفت فعل، مانند «خالق»؛ و برخى ذات او را تمجید و تقدیس مى‌کنند؛ مانند «قُدُّوس»

اسماء و صفات خدا

در مورد خداوند دو نوع تعبیر وجود دارد؛ "اسماء‌الهی" و "صفات‌الهی". این دو تعبیر تفاوت چندانی با هم ندارند و تنها فرقشان این است که صفت دلالت می‌کند بر معنایی از معانی؛ مانند "علم" که ذات خدا متّصف بر آن است، ولی اسم بر ذاتی دلالت می‌کند که با صفتی لحاظ شده باشد؛ پس اسم در واقع بیان‌گر کمالات و صفاتی است که جزو ذات خداوند است؛ مثلاً "حیات و علم" صفت، اما "حیّ و عالم" اسم هستند. بنابراین، نام‌هاى خداوند، واژگانى هستند با ساخت اسم فاعل، صفت مشبّهه یا صیغه مبالغه (مانند قادر، قدیر و قهّار) که به اعتبار بازگشت آنها به یکى از صفات بر ذات خدا دلالت مى‌کنند؛ اما صفات خداوند با ساخت مصدرى‌اند و بر یکى از صفات بدون ملاحظه ذات دلالت مى‌کنند (مانند قدرت).

در اصطلاح مشهور، اسماء‌الهی از سنخ الفاظ است که دارای معانی بوده؛ ولی برای اهل معرفت اصطلاح خاصی است که طبق این اصطلاح، اسماء از مقوله لفظ نیست؛ بلکه از سنخ وجود خارجی و عینی بوده که در واقع صفت کمال وجودی است که اسم با آن صفت، تعیّن پیدا می‌کند. در دیدگاه اهل معرفت، ذات خداوند احدیت، چون وجودِ نامتناهی بوده، خالی از هر نوع تجلی و ظهوری است که به آن "غیب الغیب" گویند؛ اما زمانی‌ که در رتبه‌ی متأخّری بوسیله‌ی کمالی از کمالات متعیّن شود، به این ذات متعیّن، اسم گویند.

به هر حال اگر اسم را از سنخ الفاظ بدانیم، اتحاد اسم با مسمّا درست نخواهد بود؛ زیرا اسم لفظی است که بر معنا (مسمّا) دلالت می‌کند، اما مسمّا مدلول اسم بوده که از سنخ مفاهیم است؛ به عبارت دیگر اسم از سنخ الفاظ است ولی مسمّا از سنخ معانی و مفاهیم بوده و این ‌دو هیچ نوع اتحادی با هم ندارند، بلکه دو چیز هستند؛ برخلاف ادعای اشاعره که اسم را عین مسمّی می‌دانند. اما اگر اسم را از سنخ وجود خارجی بدانیم، در این‌ صورت اتحاد صحیح خواهد بود؛ طبق این مبنا، اسم لفظی در واقع اسم‌الاسم خواهد بود (اسم اولی از سنخ لفظ و اسم دوم از سنخ وجود خارجی است).

اسماء الهی در قرآن

نام‌های خدا در اسلام، پیوندی عمیق با جهان‌بینی توحیدی-اسلامی دارد. بنابر آنچه در آیه ۳۱ و ۳۳ سوره مبارکه بقره بیان شده‌است، خدا پس از خلقت آدم، به وی اسماء الهی را آموخت و همین امر سبب شد تا آدم بر ملائکه فضیلت یابد. در قرآن، چهار مرتبه به صراحت از اسماء حسنی یاد شده‌است و خدا را دارای اسماء نیکو توصیف کرده‌است. در قرآن، بارها از رابطه بین اسم الهی و مسمی آن یاد شده و به آن تأکید شده‌است. همچنین در مواردی چون حج و قربانی از ذکر نام الهی یاد شده‌است. هر سوره از قرآن -بجز سوره توبه- با آیه «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز می‌شود. ترکیب «بسم الله» در آغاز هر امر، غالباً برای یاری گرفتن از خدا و تیمن و تبرک صورت می‌گیرد. بر همین اساس، فرهنگ استفاده از «بسم الله» در آغاز هر کاری، در میان مسلمانان، امری مسلم تلقی می‌شود.

در آیه ۱۸۰ از سوره اعراف، از کافران به عنوان کسانی که در اسماء خداوند الحاد می‌ورزند یاد شده‌است. این بدان معناست که باور به اسماء حسنای الهی، از توابع توحید می‌باشد. آنچه در قران با عنوان اسماء حسنی شناخته می‌شود، اعم از اسماء خاص (همچون الله) و الفاظ مشتق (همچون ملک و قدوس) است که اصطلاحاً، صفت الهی قلمداد می‌شود.

اسماء الهی در کلام

یکی از مباحث مطرح شده در علم کلام، قدیم یا غیرمخلوق بودن نام‌های الهی است. در این خصوص اختلافاتی گزارش شده‌است. اهل سنت، اسماء الهی را قدیم می‌دانند و معتقدند که خداوند به اسماء خویش موسوم بوده‌است. بنابر این عقیده، خداوند قبل از خلقت و رزق دادن، به خالقیت و رازقیت موسوم و موصوف بوده‌است. در مقابل، معتزله اسماء اللهی را زاییده ذهن بشر دانسته‌است و آنها را اعتباری قلمداد می‌کند. در اینباره بشر مریسی -از متلکمان مرجئه- به مخلوق بودن اسماء باور دارد و معتقد است که خداوند پس از خلق، خود را به اسمائی متصف کرد تا شناخته شود. صاحبنظران شیعه نیز، با استناد به روایات اهل بیت، اسماء الهی را مخلوق می‌دانند. در این خصوص، شیخ صدوق معتقد است که اسماء الهی نه قدیم است و نه حادث. متکلمان شیعه بر این باورند که علم خدا به اسماء و صفات خود ازلی است، اما حروف و اصوات اسماء ازلی نیستند.

دیگر مسئله متلکمان در خصوص اسماء الهی، عینیت بین اسم و مسمی است. در میان فرق کلامی اسلامی، حشویه، کرامیه، اشعریه و حروفیه، اسم را عین مسمی دانسته‌اند و لازمه غیریت بین اسم و مسمی را، انکار ازلی نبودن و باور به مخلوقیت اسماء است. معتزله و شیعیان امامیه در جبهه مقابل، بر این باورند که اسم و مسمی با هم متفاوت هستند. بر اساس اعتقاد این دو فرقه، خداوند پیش از خلقت، اسم و صفتی نداشت و وقتی خلق نمود. پس از آن برای شناخت بین مخلوق با خالق، اسمائی را برای خود اعتبار کرد.

طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران

از آن جا که «احد» اسم ذات حق به لحاظ انتفای تعدد اسما و صفات و نسبت ها است، و چون مظهر حقیقی «احد» حقیقتِ احمدی است و سایر مراتب موجوداتْ همه مظاهر آن حقیقت هستند، شبستری گفته است: «احد» در میم «احمد» یعنی در تعیّن محمدی تجلی کرده و تفاوت احد با احمد در همان حرف «میم» است که آن حرفْ رمز تعیّن است و با عنایت به این نکته که احمد مظهر جامع کمالات و اسما و صفات حق است، لذا از او به عنوان شمع انجمن دل ها و جامع میان وحدت و کثرت نام برده می شود. برخی از عارفان در این باره گفته اند:

مقام دلگشای آن حضرت جمع جمع است، جمع در اصطلاح این طایفه مقابل فرق است و فرق احتجاب است از حق به خلق، یعنی همۀ خلق بیند و خلق را مِن کل الوجوه غیر داند. جمع مشاهدۀ حق است بی خلق و این مرتبۀ فنای سالک است، چون تا زمانی که هستی سالک بر جای باشد، شهود حق بی خلق نیست. و جمع الجمع شهود خلق است قائم به حق، یعنی حق را در جمیع موجودات و مخلوقات مشاهده می نماید، و این مقام بقای باللّه  است و صاحب این مقام وحدت در کثرت و کثرت در وحدت مشاهده می نماید و لذا فرمود: این کامل وحدت آیینۀ کثرت است و کثرت آیینۀ وحدت.

حد در میم احمد گشت ظاهر                           درین دور اول آمد عین آخر

زاحمد تا احد یک میم فرق است                        جهانی اندر آن یک میم غرق است

مقام دلگشایش جمع جمع است                       جمال جانفزایش شمع جمع است

شده او پیش و دل ها جمله در پی                      گرفته دست جان ها دامن وی

شاعر: عارف شبستری

طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران


طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران

«علىّ» از ريشه «علوّ» از اسماء خدای تعالی و به معناى بالا، برتر، شرافت و رفعت است.

صفت علىّ براى ذات احديّت به اين معنا است كه در شرف، مجد و بزرگى او را همتايى نيست بنابراين مى توان علىّ را از اسماى تنزيهى حق تعالى دانست.

اين صفت الهى هشت بار در قرآن آمده است و در تمامى اين موارد با صفتى ديگر از حق تعالى همراه است: يك بار با صفت حکیم، دو بار با صفت عظیم و پنج بار با صفت کبیر.

مانند: «...وهُوَ العَلِىُّ العَظيم». (سوره بقره/ ۲۵۵)، و نيز آیات: سوره نساء(4)آیه 34.2، سوره حج(22)آیه 62.3، سوره لقمان(31)آیه 30.4، سوره سبا(34)آیه 23.5 ، سوره غافر(40)آیه 12.6، سوره شوری(42)آیات 4 و 51.


منابع

  • خطیبی، محمد؛ نگارش، حمید (۱۳۸۶). «اسماء الحسنی». فرهنگ شیعه (کلام). به کوشش پژوهشکده تحقیقات اسلامی سپاه پاسداران. قم: زمزم هدایت.
  • فرهنگ قرآن، جلد ۲۱، صفحه ۱۶۴.
  • "اسماء حسنی"، دانشنامه پژوهه، محمد عزّتی بخشایش، تاریخ بازیابی: ۴ مهر ۱۳۹۲.
  • فرهنگ شیعه، جمعی از نویسندگان، ص ۷۶-۷۷.
  • خطیبی، محمد؛ نگارش، حمید (۱۳۸۶). «اسم مستاثر». فرهنگ شیعه (کلام). به کوشش پژوهشکده تحقیقات اسلامی سپاه پاسداران. قم: زمزم هدایت.
  • خطیبی، محمد؛ نگارش، حمید (۱۳۸۶). «اسم اعظم». فرهنگ شیعه (کلام). به کوشش پژوهشکده تحقیقات اسلامی سپاه پاسداران. قم: زمزم هدایت.
  • مایل هروی، نجیب؛ پاکتچی، احمد (۱۳۸۸). «اسماء و صفات». دانشنامه بزرگ اسلامی. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  • رضوانی، محمود عبدالرزاق (۲۰۱۲). موسوعه الاسماء الحسنی، الثابتة فی الکتاب و السنة. قاهره: البصیرة.
  • الجلیل، عبدالعزیز بن ناصر (۲۰۰۹). ولله الاسماء الحسنی. حجاز: نورالاسلام.