پوستر اسماء متبرکه ابوالفضل رنجبران

طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران

معرفی هنرمند: ابـوالفضــل رنجـبـــران، کارشناس هنری های تجسمی، مدیر هنری، طراح گرافیک، کسب مقامات اول در مسابقات بین المللی، کسب چندین دیپلم افتخار کشوری، عضو انجمن هنرهای تجسمی کشور و...


اللّه اسم خاصی که بر ذات دارای جمیع صفات کمالی خداوند اطلاق می‌شود. این واژه که مشهورترین اسم خداوند است، در اصل عربی است و احکام خاصی دارد؛ مانند ممنوعیت لمس کردن لفظ نوشته شده آن بدون طهارت. از جمله مهمترین خصوصیات این واژه می‌توان به قرار گرفتن در کلمه توحید و شهادت به توحید و ممنوعیت استفاده از آن برای غیر خداوند اشاره کرد.

مفهوم‌شناسی

اللّه اسم عَلَم (خاص) برای ذات واجب‌الوجود و جامع همه اوصاف کمالی خداوند است.[۱]

گفته شده در عرفان اسلامی، واژه الله به دو صورت به کار می‌رود: «الله ذاتی» و «الله وصفی». اگر مراد از الله، ذات دست‌نایافتنی الهی باشد، «الله ذاتی» گویند که اسم عَلَم است و معنای الوهیت و مانند آن در آن لحاظ نشده است. اگر مقصود از واژه الله، ذات خداوند با لحاظ الوهیت و تدبیر و مانند آن در نظر گرفته شود، «الله وصفی» می‌نامند که در این صورت اسمی از اسمای الهی و جلوه‌ای از جلوه‌های ذات خداوندی است. در بیشتر کاربردها، «الله وصفی» مراد است.[۲] گفته شده هر دو کاربرد در متون دینی آمده است از جمله در آیه «قُلْ هُوَ اللَّـهُ أَحَدٌ اللَّـهُ الصَّمَدُ؛ بگو: اوست خداى يگانه، خداى صمد [ثابت - متعالى‌]»[۳] مراد از الله اولی، «الله ذاتی» و مقصود از الله دومی، «الله وصفی» است.[۴]

← معادل در زبان‌های دیگر: شاید بتوان برابر این واژه را در فارسی کلمه «خدا» دانست[۵]

  • اردو: «خدا»
  • عبری: «الوهیم» (به صیغه جمع از باب تعظیم) یا «یهوه» (Y.H.W.H)
  • سریانی: «الوهو»
  • کلدانی: «الاها»
  • یونانی: «ثاؤس»
  • لاتین: «داؤس»
  • فرانسه و ایتالیا: «دیو» (Dieu)
  • انگلیسی: «گاد»(God).[۶]
  • روسی: «بُخ» (Бог)

واژه‌شناسی

ریشه‌شناسی: الله در اصل، واژه‌ای عربی است.[۷] برخی آن را شبیه کلمات عبرانی و برگرفته از «ایل» یا سریانی و کلدانی و برگرفته از «الاها» دانسته‌اند.[۸] البته صرف شباهت دلیل بر عربی نبودن و گرفته بودن آن از زبان دیگر نیست.[۹]

فقه اللغة: در مورد اشتقاق این اسم بین صاحب‌نظران اختلاف است؛ برخی قائل به جمود آن هستند؛ ولی قول مشهور در این باره اشتقاق است. کسانی که آن را مشتق می‌دانند در ریشه آن اختلاف نظر دارند و به گفته برخی در این باره بیش از ۲۰ یا ۳۰ نظر وجود دارد.[۱۰] شاید صحیح‌ترین آنها این باشد که الله در اصل "الإله" و از ماده "اَلَه یأْلَهُ اُلوهةً" به معنای عَبَد است[۱۱]؛ ولی همزه آن برای تخفیف حذف شده است.[۱۲] بر این اساس، معنای آن، معبودی است که شایسته همه ستایش‌ها و سزاوار عبادت است. البته در مورد ریشه و معنای إله و الله نظرات دیگری نیز ارائه شده است.[۱۳]

←بحث ادبی: هرگاه واژه الله منادا واقع شود گاهی حرف ندا حذف و به جای آن میم به صورت تشدید در پایان افزوده می‌شود و به صورت «اللّهم» ادا می‌گردد.[۱۴]؛ البته برخی دیگر از علمای علم نحو نظر دیگری در مورد اللهمّ دارند. [۱۵]

احکام فقهی

اسم جلاله الله از جهت برخی احکام و آثار، همانند سایر اسمای الهی است؛ نظیر اینکه به اجماع فقیهان، رساندن بدن به آنها بدون طهارت حرام است. [۱۶] مس کلمه «الله» و نیز ترجمه‌اش به هر زبانی که باشد بدون طهارت حرام است. [۱۷]

ویژگی‌ها

این اسم در بین دیگراسمای حسنای الهی، شاخصه هایی ممتاز دارد که عبارتند از:

  1. مشهورترین اسمای الهی است.
  2. از نظر قرآن بالاترین جایگاه را دارد.
  3. در مقام دعا و درخواست از خداوند از بالاترین مرتبه برخوردار است.
  4. پیشوای همه اسمای الهی است.
  5. کلمه توحید و اخلاص به آن اختصاص یافته است.[یادداشت ۱]
  6. شهادت با آن اسم واقع می‌شود.[یادداشت ۲]
  7. عَلَم واسم خاص برای ذات مقدس خداوند متعالی و مختص به معبود بر حق است و بر غیر خداوند اطلاق نمی‌شود؛ نه به صورت حقیقی و نه مجازی.
  8. این اسم بر ذات مقدسی که دارای همه صفات جمال و جلال الهی است، دلالت دارد.
  9. برای هیچ اسمی به عنوان صفت واقع نمی‌شود.
  10. همه اسمای الهی با این اسم خوانده می‌شود و عکس آن صحیح نیست.[۱۸]

بسامد قرآنی

بر اساس دیدگاه برخی منابع، بدون محاسبه مواردی که با ضمیر و مانند آن به کلمه الله اشاره دارد، کلمه الله ۲۶۹۹ بار[۱۹] در قرآن به‌کار رفته است. در صورتی‌که‌ موارد پنج‌گانه کاربرد واژه «اللهم»[یادداشت ۳] نیز به آن افزوده شود شمار آن به ۲۷۰۴ می‌رسد. برخی تعداد آن را با احتساب مشتقات و بسم‌الله ۲۸۰۷ بار ذکر کرده‌اند.[۲۰]

اسم الله در نزد عرفا

عارفان اسلامی، مقام ذات حقّ را بدون هیچگونه تعیّنی دانسته و پس از تجلی حقّ، اولین تعیّن را تعیّنات حقی نامیدند که خود شامل مقام احدیت (تعیّن اول) و مقام واحدیت (تعیّن ثانی) می‌شود.[۲۱] به عقیده ایشان، در رأس هرم اسماء الهی در تعین ثانی، اسم جامع الله قرار دارد که در مقام اندماج کثرت در وحدت، شامل همه اسماء دیگر خداوند نیز هست.[۲۲] و پس از آن، اسم‌های چهارگانه «اول، آخر، ظاهر و باطن» قرار دارند.[۲۳]

عبدالله جوادی آملی، حکیم و مفسّر معاصر، الله را برترین نام از نام‌های ذات مقدسی دانسته‌ است که هستی صِرف و جامع همه اسمای حسنا و صفات نیکو و مبدأ همه کمالات وجودی و منزه از هر نقصی است.[۲۴]

در هنر خوشنویسی، لفظ جلاله «الله»، اسلوبی منحصربه‌فرد داشته و به باور ریچارد اتینگهاوزن، مستشرق آلمانی و پژوهشگر هنر اسلامی، زیبانگاری کلمه «الله» هنرمندان را در دو سرحد جهان اسلام یعنی اسپانیا و افغانستان، به راه‌حل مشابه هدایت کرده‌است.[۲۵] یکی از ویژگی‌های نگارش این کلمه، آن است که کلمه «الله» مرکب از سه حرف «الف، لام و هاء» است و شیوه نگارش هرکدام از این سه حرف در مفردات خوشنویسی اسلامی، با بیانی دقیق و هندسی مشخص شده و هرکدام برای شکل تنها و متّصل خود، هندسه و نقطه‌گذاری مشخصی دارند. ولی همین حروف هنگامی که در نگارش لفظ جلاله «الله» بکار می‌رود، به‌یک‌باره از آن اسلوب و چارچوب مفردات، دگرگون شده و شکل منحصربه‌فردی به خود می‌گیرند. تا جایی که نگارش کلمه «الله» نیازمند آموزش جداگانه و ممارست مجزّا است.[۲۶] علامه طهرانی براین باور است که کلمه "الله"‌ در تلفظ اگرچه مُشدّد است اما آن را در کتابت و نوشتن نباید با تشديد نوشت، بلكه‌ در كتابت‌ "لام"‌ را مکرر نوشته و تشدید گذاشته نمی‌شود


طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران


از آن جا که «احد» اسم ذات حق به لحاظ انتفای تعدد اسما و صفات و نسبت ها است، و چون مظهر حقیقی «احد» حقیقتِ احمدی است و سایر مراتب موجوداتْ همه مظاهر آن حقیقت هستند، شبستری گفته است: «احد» در میم «احمد» یعنی در تعیّن محمدی تجلی کرده و تفاوت احد با احمد در همان حرف «میم» است که آن حرفْ رمز تعیّن است و با عنایت به این نکته که احمد مظهر جامع کمالات و اسما و صفات حق است، لذا از او به عنوان شمع انجمن دل ها و جامع میان وحدت و کثرت نام برده می شود. برخی از عارفان در این باره گفته اند:

مقام دلگشای آن حضرت جمع جمع است، جمع در اصطلاح این طایفه مقابل فرق است و فرق احتجاب است از حق به خلق، یعنی همۀ خلق بیند و خلق را مِن کل الوجوه غیر داند. جمع مشاهدۀ حق است بی خلق و این مرتبۀ فنای سالک است، چون تا زمانی که هستی سالک بر جای باشد، شهود حق بی خلق نیست. و جمع الجمع شهود خلق است قائم به حق، یعنی حق را در جمیع موجودات و مخلوقات مشاهده می نماید، و این مقام بقای باللّه  است و صاحب این مقام وحدت در کثرت و کثرت در وحدت مشاهده می نماید و لذا فرمود: این کامل وحدت آیینۀ کثرت است و کثرت آیینۀ وحدت.


طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران


یکی از اسمای حسنای الهی اسم «علی» بوده که هم‌خانواده علو، عالی، اعلا، تعالی و متعالی به معنای بالا، والا، برتر و بلندمرتبه است

علو و برتری ذاتی خدا است، خدا به ذات و بالاطلاق «علی» است، «علی» علی‌الاطلاق است علو خدا، وجودی است؛ بنابراین یک علو بیشتر نداریم و آن مخصوص علی‌الاعلی است، هیچ موجود در رتبه علو خدا قرار ندارد، چون علو و برتری ممکنات ذاتی آن‌ها نیست، اگر هم باشد حکم و حیثت مستقلی ندارد، همه آن‌ها عاریه هستند، البته می‌توان آن را حقی دانست، در صورتی که از طرف خدا بدانیم و به اشخاصی تعلق می‌گیرد که حقانی شدند.

امام رضا (ع) فرمودند: «اولین اسمی که خدا برای خودش انتخاب کردند «العلی العظیم» است.

علی اسم ذات همه اسمای خدای تعالی است. باسمه‌تعالی که در متن نامه‌هایمان می‌نویسیم از همین‌رو است.

همه اسمای خدا تعالی دارند، مثلاً خدا در حکمت از هم برتری دارند «انه علی حکیم» و در علم از همه بالاتر است. در بزرگی از همه بلندمرتبه‌تر است «العلی کبیر»، کلمه علی را چه صفت مشبه بدانیم چه صیغه مبالغه معنایش این است که خدا به‌طور ثابت و علی‌الدوام همیشه از همه بالاتر است، فوق عالی. هم در ذات هم در مقام غیب‌الغیوب هم در صفات اسما و هم افعال، از همه‌چیز برتر است.

علو خدا وجودی است، یعنی علو وجودی خدا بر همه‌چیز برتری دارد، در همه حال خدا برتر است.

خدا برتر از تصور همه است فراتر از توصیف همه خلایق، بالاتر از تصدیق در همه زمینه‌هاست چه بفهمیم یا نفهمیم خدای «علی» الاعلی است. در فرازهای ۲۱، ۳۵ ، ۳۶ ، ۷۶ و ۸۶ جوشن کبیر، این اسمای وجود دارد.



منابع

  1. میبدی، کشف‌الاسرار، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۶ ؛ بیهقی، الاسماء والصفات، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۴۷.
  2. امینی‌نژاد و دیگران، مبانی و فلسفه عرفان نظری، ۱۳۹۰ش، ص۲۳۸.
  3. سوره توحید، آیه ۱ و ۲.
  4. امینی‌نژاد و دیگران، مبانی و فلسفه عرفان نظری، ۱۳۹۰ش، ص۲۳۹.
  5. دهخدا، لغت نامه، ذیل واژه الله.
  6. البستانی، دائره المعارف بستانی، دارالمعرفه، ج۴، ص۲۸۶.
  7. فخر رازی، التفسیرالکبیر، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۶۳.
  8. فخر رازی، التفسیرالکبیر، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۶۳؛ صادقی، الفرقان، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۸۲-۸۳.
  9. محقق، اسماء و صفات الهی، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۳۱؛ سبحانی، مفاهیم‌القرآن، ۱۴۱۳ق، ج۶، ص۱۱۰.
  10. فیروز آبادی، القاموس المحیط، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۶۳۱، ذیل واژه «اله».
  11. میبدی، کشف‌الاسرار، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۶ ؛ طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۹۰؛ مصطفوی، التحقیق، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۱۱۹.
  12. الشرطونی، اقرب‌الموارد، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۶۶؛ ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۱۸۸-۱۹۰.
  13. رازی، روض‌الجنان، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۵۷ ؛ فخر رازی، التفسیرالکبیر، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۵۹؛ طباطبایی، المیزان، منشورات اسماعيليان، ج۱، ص۱۸؛ بستانی، دائرةالمعارف بستانی، دارالمعرفه، ج۴، ص۲۸۶.
  14. ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۱۹۱؛ رازی، روض الجنان، ۱۳۷۵ش، ج۴، ص۲۵۱؛ قرطبی، تفسیر قرطبی، ۱۴۱۷ق، ج۴، ص۳۵.
  15. رازی، روض‌الجنان، ج‌۴، ص‌۲۵۱؛ قرطبی، تفسیر قرطبی، ۱۴۱۷ق، ج‌۴، ص‌۳۵؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۷۲۶؛ فخر رازی، التفسیرالکبیر، ۱۴۱۳ق، ج۸، ص۳؛ ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۱۹۰.
  16. نجفی، جواهرالکلام، دار احیاء التراث العربی، ج۳، ص۴۶.
  17. طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، الناشر مكتب آية الله العظمى السيد السيستاني، ج۱، ص۱۴۷.
  18. الکفعمی، المقام الاسنی، موسسه قائم آل محمد(عج)، ص۲۵، ۲۶.
  19. روحانی، المعجم‌الاحصائی، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۲۴۴، ۲۵۲، ۲۶۲. و نوروزی، حسن، پژوهشى در نظريه «اعجاز عددى و رياضى قرآن» (پژوهش های قرآنی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، ج۴۸، ص۷.
  20. آشتیانی، تفسیر سوره فاتحة الکتاب، ۱۳۷۷ش، ص۶۳.
  21. ر.ک جامی، أشعة اللمعات‏، ۱۳۸۳ش، ص ۳۴- ۳۵.
  22. جامی، نقدالنصوص، ۱۳۷۰ش،ص۴۴
  23. امینی نژاد، حکمت عرفانی، ۱۳۹۰ش، ص۳۶۰–۳۶۱.
  24. جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۸۱ش، ج ۱، ص ۲۷۹
  25. اتینگهاوزن، ۱۳۷۹ش، ص۲۰۰
  26. محمدی پارسا، «جایگاه حروف نزد عرفا و تأثیر آن بر هنر خوشنویسی اسلامی»، ص۷۶