پوستر حضرت جواد الائمه ابوالفضل رنجبران

طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران / صاحب اثر: ابوالفضل رنجبران
طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران / صاحب اثر: ابوالفضل رنجبران


طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران / صاحب اثر: ابوالفضل رنجبران
طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران / صاحب اثر: ابوالفضل رنجبران


ای عرش خاک پای تو یا حضرت جواد
جود و کرم گدای تو یا حضرت جواد

دل مهبط ولای تو یا حضرت جواد
قرآن پر از ثنای تو یا حضرت جواد

مداح تو خدای تو یا حضرت جواد
جان جهان فدای تو یا حضرت جواد
--
در حُسن تو فروغ خدا موج می زند
آیات جود و لطف و عطا موج می زند

در خُلق باصفات، صفا موج می زند
در طلعتت جمال رضا موج می زند

راز و نیاز و ذکر و دعا موج می زند
در صحن با صفای تو یا حضرت جواد
--
تو کیستی؟ فروغ خداوند سرمدی
فرزند فاطمه ثمر قلب احمدی

جان مجسّم استی و روح مجردی
دین را مؤیِّدی و خدا را مؤیَّدی

ابن الرضای اول و سوم محمدی
ایمان بود رضای تو یا حضرت جواد
--
جود و کرم دو سائل باب کرامتت
بر نه فلک حکومت و در دل اقامتت

در روز حشر چشم قیامت به قامتت
از کودکی به دست، لوای امامتت

بر ملک بی حدود الهی زعامتت
خود چیست اقتضای تو یا حضرت جواد
--
علم تو فوق علم تمامیّ عالم است
در شرح علم و دانش تو وصف ما کم است

عاجز به پیش نطق تو صد پور اکثم است
گفتار تو تمام چو آیات محکم است

هر جمله ات حیات دو صد پور مریم است
ای حرز جان، دعای تو یا حضرت جواد
--
پایت به فرش و زینت عرش معظمی
در کودکیت پیر اساتید عالمی

احیاگر هزار مسیحا به هر دمی
آری نهم وصی رسول مکرمی

ابن الرضای اشرف اولاد آدمی
خلقت بود برای تو یا حضرت جواد
--
مأمون ذلیل عزت و جاه و جلال تو
قدر و جلال و منزلتش پایمال تو

قرآن گواه دانش و علم و کمال تو
پیدا بود جمال خدا در جمال تو

جنت شکوفه ای بود از یک نهال تو
هستی بود عطای تو یا حضرت جواد
--
با آن جلال و عزت و قدر و جلال و جاه
گردید بر تو خانه ی در بسته قتلگاه

شد همسر تو قاتلت ای حجت اله
در موسم جوانی، بی جرم و بی گناه

شد قسمت تو زهر جفا آه آه
از یار بی وفای تو یا حضرت جواد
--
در بین حجره سوختی و دست و پا زدی
وز سوز دل رسول خدا را صدا زدی

هنگام مرگ ناله به یاد رضا زدی
از اشک دیده زخم درون را دوا زدی

در بیت خویش ناله ی وا غربتا زدی
کی بود این سزای تو یا حضرت جواد
--
دنیا ندید بعد پدر شادمانی ات
پیوسته بود غصه و درد نهانی ات

تا شد خموش زمزمه ی آسمانی ات
قاتل گریست بر تو و بر نوجوانی ات

در قلب «میثم» است غم جاوادنی ات
چون مجلس عزای تو یا حضرت جواد

طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران / صاحب اثر: ابوالفضل رنجبران

آسمان جای گل ریزد ستاره
جلوه گر شد محمّدی دوباره
می‌کند بر رخش رضا نظاره

عید ابن الرضاست
غرق نورش فضاست

یا رضا یا رضا چشم تو روشن
--
در گلستان وحی گل وا شد امشب
وجه غیب خدا پیدا شد امشب
حجت حق، رضا بابا شد امشب

جود و احسان گداش
جان عالم فداش

یا رضا یا رضا چشم تو روشن
--
نهمین حجت خالق سرمد
کنیه ی او جواد، نامش محمّد
به جلال و جمال و جاه احمد

مات حسنش ملک
محو رویش فلک

یا رضا یا رضا چشم تو روشن
--
همه اهل کرم، گدای کویش
چشم ارباب معرفت به سویش
جای گل‌بوسه ی رضا به رویش

به جلالش درود
به جمالش درود

یا رضا یا رضا چشم تو روشن
--
آسمان! جلوه ی جانانه بنگر
سرِ دست رضا دردانه بنگر
روی ریحانه ی ریحانه بنگر

این همان جواد است سیدالعباد است

یا رضا یا رضا چشم تو روشن
--
ای دل اهل عالم حرم تو
ظرف ما پر شده از کرم تو
صورت ما و خاک قدم تو

شب عیدت تمام، سر
دهیم این کلام

یا رضا یا رضا چشم تو روشن

طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران / صاحب اثر: ابوالفضل رنجبران
طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران / صاحب اثر: ابوالفضل رنجبران


اى جهان ریزه خوار خوان عطاى تو جواد
اى ز جود تو کرم گشته گداى تو جواد

من چه گویم به مدیحت که به قرآن کریم
گفته در آیه ‏ى تطهیر خداى تو جواد

عاشر ماه رجب داد خدایت به رضا
که تو راضى به حقى حق به رضاى تو جواد

گل لبخند به لبهاى پیمبر رویید
تا شنیدى خبر نشو و نماى تو جواد

گشت از یمن قدوم تو دل فاطمه شاد
که على گفته جهانى به فداى تو جواد

محو از صحنه تاریخ شود واژه فقر
هر کجا خیمه زند جواد سخاى تو جواد

حاتم از لطف تو بیند نکند دعوى جود
اى بنازم به تو و قدر و بهاى تو جواد

عالمى گشت مصفا ز صفاى قدمت
اى صفا بخش دل خلق صفاى تو جواد

طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران / صاحب اثر: ابوالفضل رنجبران
طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران / صاحب اثر: ابوالفضل رنجبران


کیستم من هفت چرخ نور را شمس الضحایم
مظهر جود خدا شمع وجود مصطفایم

سرو باغ آرزو های علی مرتضایم
قلب قرآن،‌رکن دین،‌روح خرد،‌جان دعایم

بحر علم و کوه حلم و دست جود کبریایم
من کریم ابن کریمم من جواد ابن الرضایم
--
من به ملک جان و ملک دین و ملک دل ذعیمم
من کتاب الله را طاها و نور و حا و میمم

من به چشم اهل معنی وجه رحمان الرحیمم
من به خیل سالکان حق صراط مستقیمم

من چراغ و چشم سلطان سریر ارتضایم
من کریم ابن کریمم من جواد ابن الرضایم
--
بوی عطر جنت آید از غبار کاظمینم
از سنین کودکی فرمانروای عالمینم

هفت خورشید سپهر معرفت را نور عینم
پای تا سر مجتبی سرتا به پا جدم حسینم

باب هادی، نازنین فرزند مصباح الهدایم
من کریم ابن کریمم من جواد ابن الرضایم
--
من به زنجیر محبت قلب عالم را گرفتم
در کرامت ارث آبای مکرم را گرفتم

در بیان از اهل منطق فرصت دم را گرفتم
جان مامون، قدرت یحیی بن اکثم را گرفتم

گه به استدلال محکم،‌گاه با نطق رسایم
من کریم ابن کریمم من جواد ابن الرضایم
--
در فضا مامون یکی باز شکاری کرد راهی
ماهیی را صید کرد از دامن ابر و سیاهی

بوده قصدش امتحان از مخزن سر الهی
گفتمش از ابر و تبخیر و هوا و صید ماهی

داد هوش از دست، پیش دانش بی انتهایم
من کریم ابن کریمم من جواد ابن الرضایم
--
من امام کل خلقت بوده ام پیش از ولادت
من زعیمم کشتی توحید و را بعد از شهادت

ابر و موج و بحر و ماهی داده بر فضلم شهادت
عادتم جود و کرامت بوده در اوج سیادت

هم کرامت سائل و هم جود می باشد گدایم
من کریم ابن کریمم من جواد ابن الرضایم
--
صحبتم زنگ غم از آئینه ی دل می زداید
صورتم در چشم اهل دل خدا را می نماید

خنده ام باب جنان را بر خلایق می گشاید
چشمم از ریحانه،‌حسنم از رضا دل می رباید

جان شیعه زنده می گردد به صحن با صفایم
من کریم ابن کریمم من جواد ابن الرضایم
--
من به خلق آسمان، اهل زمین، باب المرادم
من فروغ دیده ی خیر النسا، خیر العبادم

من به خیل دوستان و شیعیان زاد المرادم
من کریمم من عطوفم من رئوفم من جوادم

من به وقت جود با بیگانگان هم آشنایم
من کریم ابن کریمم من جواد ابن الرضایم
--
سالها سوز درون خسته شمع محفلم شد
از جفای فتنه عباسیان خون بر دلم شد

عاقبت در خانه ی در بسته یارم قاتلم شد
در جوانی با شرار زهر حلّ مشکلم شد

من که از خلق زمین و آسمان مشکل گشایم
من کریم ابن کریمم من جواد ابن الرضایم
--
گشت از زهر ستم یک باره قلبم پاره پاره
سوختم تا شد نفس در سینه ی تنگم شراره

ظلم مامون شد به دست دخترش اجرا دوباره
رنج ها بردم دمادم فتنه ها دیدم هماره

در سرا، جان دادم و شد عالمی ماتم سرایم
من کریم ابن کریمم من جواد ابن الرضایم
--
سالها پیوسته کوه غم به روی شانه می بردم
شد دلم دریای خون از خون دل هایی که خوردم

همچو گل کز شاخه می گردد جدا کم کم فسردم
مثل بابایم رضا در شهر غربت جان سپردم

قاتل نا مهربان هم گشت گریان از برایم
من کریم ابن کریمم من جواد ابن الرضایم

گل در ایام بهاران مثل من پر پر نگردد
همسری مسموم زهر کینه ی همسر نگردد

مثل من در خانه یاری بی کس و یارور نگردد
وای بر چشمی که بر مظلومی من تر نگردد

سوز و شور و اشک "میثم" شد همه وقف عزایم
من کریم ابن کریمم من جواد ابن الرضایم