پوستر همای رحمت ابوالفضل رنجبران

طراح پوستر: ابـوالفضــل رنجـبـــران

معرفی هنرمند: ابـوالفضــل رنجـبـــران، کارشناس هنری های تجسمی، مدیر هنری، طراح گرافیک، کسب مقامات اول در مسابقات بین المللی، کسب چندین دیپلم افتخار کشوری، عضو انجمن هنرهای تجسمی کشور و...

شعر آیینی یکی از جریان‌های قوی شعری در میان شاعران فارسی‌زبان در کشورهای مختلف است که کنار دیگر جریان‌های قوی شعری مانند شعر اجتماعی به حیات خود ادامه می‌دهد. در این میان میزان قابل توجهی از  این سروده‌ها به آثار شاعران جوانی اختصاص دارد که با مضامین نو و بدیع‌تر تلاش دارند پا جای پای بزرگان خود بگذارند. هرچند میزان و کیفیت این نوع سروده‌ها در کشورهای مختلف این جغرافیا، با یکدیگر متفاوت است و جریان حاضر گاه بنا بر موقعیت‌های مختلف مانند فرهنگ غالب بر جامعه و ... کم و ضعیف می‌شود، اما با وجود این شعر آیینی یکی از قدرتمندترین جریان‌های شعری است.

یکی از شاخه‌‌های شعر آیینی که پیش از انقلاب رشد داشته و پس از آن نیز با قوت به کار خود ادامه داد، جریان شعر علوی بود. در میان سروده‌هایی که در رثای امیرالمؤمنین، علی(ع)، به نظم درآمده، یکی از بهترین اشعار مربوط به شعر معروف شهریار با مطلع «علی ای همای رحمت...» است. هرچند در چند سال گذشته نقدهایی بر این غزل شهریار وارد شده و برخی از شاعران و منتقدان شائبه‌هایی نسبت به آن مطرح کردند، اما این غزل از شهریار همچون بسیاری دیگر از سروده‌هایش، قوت شعری شاعر و توانایی او در سخن را نشان می‌دهد.

یکی از موضوعات پرتکرار در رابطه با این غزل از شهریار، ماجرای خوابی است که آیت‌الله مرعشی دیده‌اند:

شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم. آن شب در عالم خواب , دیدم که در زاویه مسجد کوفه نشسته‌ام و وجود مبارک مولا امیرالمومنین (علیه السلام) با جمعی حضور دارند. حضرت فرمودند: شاعران اهل بیت را بیاورید. دیدم چند تن از شاعران عرب را آوردند.

فرمودند: شاعران فارسی‌زبان را نیز بیاورید.

آن‌گاه محتشم و چند تن از شاعران فارسی زبان آمدند.

فرمودند: شهریار ما کجاست؟

شهریار آمد.
حضرت خطاب به شهریار فرمودند: شعرت را بخوان!

شهریار این شعر را خواند:

علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را
كه به ماسوا فكندي همه سايه‌ي هما را

دل اگر خداشناسي همه در رخ علي بين
به علي شناختم به خدا قسم خدا را

به خدا كه در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علي گرفته باشد سر چشمه‌ي بقا را

مگر اي سحاب رحمت تو بباري ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را

برو اي گداي مسكين در خانه‌ي علي زن
كه نگين پادشاهي دهد از كرم گدا را

بجز از علي كه گويد به پسر كه قاتل من
چو اسير تست اكنون به اسير كن مدارا

بجز از علي كه آرد پسري ابوالعجائب
كه علم كند به عالم شهداي كربلا را

چو به دوست عهد بندد ز ميان پاكبازان
چو علي كه ميتواند كه بسر برد وفا را

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحيرم چه نامم شه ملك لافتي را

بدو چشم خون فشانم هله اي نسيم رحمت
كه ز كوي او غباري به من آر توتيا را

به اميد آن كه شايد برسد به خاك پايت
چه پيامها سپردم همه سوز دل صبا را

چو تويي قضاي گردان به دعاي مستمندان
كه ز جان ما بگردان ره آفت قضا را

چه زنم چوناي هردم ز نواي شوق او دم
كه لسان غيب خوشتر بنوازد اين نوا را

همه شب در اين اميدم كه نسيم صبحگاهي
به پيام آشنائي بنوازد و آشنا را

ز نواي مرغ يا حق بشنو كه در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهريارا

شاعر: سیّد محمّدحسین بهجت تبریزی ( شهریار )

طراح پوستر: ابـوالفضــل رنجـبـــران


آیت الله العظمی مرعشی نجفی فرمودند : وقتی شعر شهریار تمام شد از خواب بیدار شدم چون من شهریار را ندیده بودم.
فردای آن روز پرسیدم که شهریار شاعر کیست ؟

گفتند : شاعری است که در تبریز زندگی می کند .
گفتم: از جانب من او را دعوت کنید که به قم نزد من بیاید .

 چند روز بعد شهریار آمد . دیدم همان کسی است که من او را در خواب در حضور حضرت امیر (علیه السلام) دیده ام.

از او پرسیدم : این شعر «علی ای همای رحمت» را کی ساخته ای ؟ شهریار با حالت تعجب از من سوال کرد که شما از کجا خبر دارید که من این شعر را ساخته ام ؟ چون من نه این شعر را به کسی داده ام و نه درباره آن با کسی صحبت کرده ام .

مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی به شهریار می فرمایند : چند شب قبل من خواب دیدم که در مسجد کوفه هستم و حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) تشریف دارند . حضرت , شاعران اهل بیت را احضار فرمودند : ابتدا شاعران عرب آمدند . سپس فرمودند : شاعران فارسی زبان را بگویید بیایند . آنها نیز آمدند . بعد فرمودند شهریار ما کجاست ؟ شهریار را بیاورید ! و شما هم آمدید . آن گاه حضرت فرمودند : شهریار شعرت را بخوان ! و شما شعری که مطلع آن را به یاد دارم خواندید .

شهریار فوق العاده منقلب می شود و می گوید : من فلان شب این شعر را ساخته ام و همان طور که قبلا عرض کردم . تا کنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار نداده ام .

آیت الله مرعشی نجفی فرمودند : وقتی شهریار تاریخ و ساعت سرودن شعر را گفت , معلوم شد مقارن ساعتی که شهریار آخرین مصرع شعر خود را تمام کرده ، من آن خواب را دیده ام .

ایشان چندین بار به دنبال نقل این خواب فرمودند : یقینا در سرودن این غزل , به شهریار الهام شده که توانسته است چنین غزلی به این مضامین عالی بسراید . البته خودش هم از فرزندان فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است و خوشا به حال شهریار که مورد توجه و عنایت جدش قرار گرفته است .