پوستر پنج تن و شهادتین ابوالفضل رنجبران

طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران

معرفی هنرمند: ابـوالفضــل رنجـبـــران، کارشناس هنری های تجسمی، مدیر هنری، طراح گرافیک، کسب مقامات اول در مسابقات بین المللی، کسب چندین دیپلم افتخار کشوری، عضو انجمن هنرهای تجسمی کشور و...


هنر مسلمین،که زمینه اش،حیات فردی و اجتماعی مردم بوده است،به شکل های گوناگونی بروز کرده است.مهم ترین موارد تحلی و بروز و ظهور آن را می توان اینگونه بر شمرد:

-معماری و ساختمان مساجد -کاخ ها و ابنیه خلفای اموی و عباسی و فاطمی و عثمانی و...

-سفال سازی،خط،مینیاتور،نقاشی -دژها و برج و باروها -ابنیه مشاهد و مقابر پیشوایان -مدارس و مراکز علمی،نظامیه ها و... -تزئینات سنگی،گچی،چوبی و کاشیکاری -ادوات جنگی و ابزار دیوانی و«حکومتی » -فرش،پارچه،قلابدوزی،لباسهای نظامی و سیاسی -تزئینات خارجی و داخلی بناهای مذهبی و غیر مذهبی -ابزار و وسائل مساجد و منازل،مثل منبر،رحل،قلمدان... -کتاب نویسی،کتاب سازی،خط و خطاطی و تذهیب. -هنرهای مکتوب،نظم و نثر،خطابه ها،تالیفات ادبی...از این میان،آنچه بحث فعلی ماست،«معماری مساجد»است.

عمارت و ساختمان،در واقع نمایانگر تاریخ یک قوم و ملت و نمودار تمدن در یک قرن و دوره است و معماری اسلامی هم (و به تعبیر دقیقتر.معماری مسلمین) از آنجا که غالبا«با دستور قدرتمندان و حاکمان بوده است،شناسنامه حکومت ها و دولت ها و امیران و خلفاست.

و از سوی دیگر،چون خالق اصلی این آثار،هنرمندان مسلمان هستند آن معماری ها،شناسنامه هنرمندان هم می باشد.

جاذبه هنری معماری هم به همان احساس آفرینی هایش مربوط می شود.احساس عظمت،احساس معنویت،ظریف کاریها،قرینه سازی ها....

«شوپنهاور»گفته است:«زیبائی آثار معماری،مربوط به پاک و خالص بودن،ظرافت و تناسب خطوط...قرینه خطوط و تعادل قواست.. .معماری یکنوع مصالحه میان زیبائی و سود بخشی است که مرکب از هنر و صناعت باشد.در این هنر،آنچه قواعد اصلی می نامیم و باید شناخته و رعایت شود نیروی سنگینی، پیوستگی، استواری و سفتی مواد است »


طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران

تزئینات هنری در معماری مساجد

مسجد الحرام و کعبه ای را که حضرت ابراهیم (ع) بنیان نهاد،در آغاز،ساده بود و با گذشت زمان،به حالت امروزی تبدیل شده است.

مسجد«قبا»و«مسجد النبی »هم که در زمان حضرت محمد (ص) ساخته شد،یک چهار دیواری ساده،با ارتفاعی متوسط و حتی بی سایه بان بود سادگی از ویژگیهای مساجد اولیه بود و مسجدهای ساخته شده در مدینه و بصره و کوفه و مصر،از محراب های فرو رفته در دیوار،و از منبرها و ماذنه ها به شکلی که بعدا رواج پیدا کرد خالی بود.

مسجد النبی،با گذشت زمان،رفته رفته وسعت پیدا کرد و تجدید بنا شد تا به صورت فعلی در آمد.

بساطت و سادگی در بنای مسجد،چیزی است که از آغاز مورد توجه و تاکید اسلام بوده است.

علی (ع) مسجدی را در کوفه مشاهده کرد که کنگره دار ساخته شده بود فرمود: گویا این،کنیسه یهود است!.و فرمود:مساجد بصورت ساده ساخته می شود نه کنگره دار. کنگره دار بودن بنای مسجد در آن دوره،نسبت به وضعیت ساختمان ها،نوعی تجمل و تزئین محسوب می شده است.

و نیز،در حدیث است که:«بما دستور داده شده که شهرها،مزین و کنگره دار ساخته شود ولی مساجد،ساده.»

حدیث دیگری است که:

«مساجد را بسازید و آنها را ساده قرار دهید.» و در احادیث دیگری،از علائم آخر الزمان،تزئین و آرایش مساجد بیان شده و آمده است که:وقتی امام زمان قیام کند،مساجد کنگره دار را خراب می کند.

البته منظور از تزئین و آرایش مسجد،که ممنوع است،طلا کاری و زر اندود کردن است،نه معماری و کاشیکاری و بکار بردن دقت و هنر در بنای مساجد (آنگونه که در طول قرنها در معماری مسلمین در مساجد معمول بوده و رایج است) .

مسجد،نباید به صورت یک نمایشگاه عکس و نقاشی و موزه تزئینی در آید.چرا که این، با روح عبادت خالص و قرب به حق،به سختی سازگار میشود.

از امام صادق (ع) در باره مساجدی که در آنها تصویر است،سئوال شد.حضرت پاسخ دادند که:«آنرا خوش نمی دارم،ولی امروز، برای شما زیان و اشکالی ندارد.» شاید اشاره به رواج و گسترش معماری و تصویرهای آن در مساجد باشد،که در آن دوره،گسترش پیدا می کرد و امام شرایط خاص آن روز را بیان می کند.وقتی امر دائر باشد بین ترک مساجد و خالی شدن آنها یا رفتن به مساجد با آن خصوصیات و شرائط مکروه،طبیعی است که ائمه،راضی به ترک مسجد و دوری از اجتماعات بخاطر یک مکروه نمی شدند.در عین حال،در این حد که در مساجد،نقش و نگار و هنرهای ترسیمی و تجسمی بکار رود،مورد منع اسلام نیست،بخصوص اگر در زمینه آیات قرآن باشد.

در حدیثی،نقوش پدید آمده با گچ و رنگها در طرف قبله مسجد بلا مانع بحساب آمده است.

از امام موسی بن جعفر (ع) می پرسند از نماز خواندن در مسجدی که در طرف قبله،قرآن یا چیزی از ذکر خدا نوشته شده، حضرت پاسخ می دهد:

«اشکالی ندارد.»و همچنین از مسجدی که با گچ یا رنگ،در قبله اش نقش و نگار شده باشد سئوال شد.فرمود:«مانعی ندارد.»

کار برد نقوش و خطوط در زمینه آیات قرآن،بصورت غیر مستقیم،عبادتگاه را به یک کانون تبلیغ و ذکر تبدیل می کند.لطف این قضیه در این است که بوسیله این هنر ساده،قرآن و یاد خدا در متن زندگی و عبادت مردم مسلمان،همواره مطرح است و این،اثر تربیتی دارد و پیوند زندگی و مذهب را می رساند.

اظهار نظر«تیتوس بورکهارت »،هنرمند سوئیسی در این باره چنین است:

«تکرار کتیبه های ماخوذ از آیات قرآن کریم بر روی دیوارهای مساجد و سایر ابنیه،انسان را یاد آور این حقیقت می سازد که تارو پود حیات اسلامی از آیات قرآنی تنیده شده و از لحاظ معنوی متکی بر قرائت قرآن و نیز نماز و اوراد واذکاری است که از آن کتاب آسمانی اخذ شده است.اگر بتوان فیضی را که از قرآن کریم سرچشمه می گیرد یک ارتعاش معنوی بخوانیم-و کلامی بهتر از این برای تفسیر آن نداریم-از آنجا که این نفوذ قرآنی،هم معنوی و هم مسموع است باید بگوئیم تمام هنر اسلامی باید بالضروره اثر این ارتعاش را داشته باشد..»

بی شک،تاثیر معنوی این گونه خط نوشته ها و کتیبه ها را نمی توان انکار کرد.نوعی تذکر و یاد آوری در اینگونه خطها نهفته است.در حدیث موسی بن جعفر (ع) هم،حضرت،نماز خواندن در مسجدی را که بر دیوار قبله اش آیات قرآن یا«ذکر الله »-هر چه که یاد آور خدا باشد-نوشته شده باشد مجاز دانسته

حتی در روایات است که:در خانه امام صادق (ع) دور تا دور خانه،همچنین در طرف قبله سجده گاهش «آیة الکرسی »نوشته شده بود. و این نوع نوشتن آیة الکرسی بر دورادور ساختمان های بلندتر از هشت ذراع،بعنوان یک دستور از طرف ائمه،مورد تاکید و تشویق بوده است.

شاید این توصیه،روی این نکته باشد که با یادآوری وجود یکتا و زنده و حی و قیوم خدائی بر هستی،سیطره و احاطه و مالکیت دارد (مفهوم آیة-الکرسی) بناهای مرتفع،انسان را مغرور نسازد.

نقش عشق و محبت در این معماری

با توجه به اینکه در آنچه بنای مساجد،نهی و تحریم شده،تذهیب و طلاکاری و«زخرف »است نه ظرافتکاری ها،بنابراین مسلمین در مورد پرداختن ظریفانه به بنای مساجد و آفرینش های هنری در معماری آن،مورد نکوهش نیستند.

محبت و ایمان و عشق مردم چنین خلاقیت و هنرنمائی ها را به ظهور و بروز می رساند.این نتیجه عقیده و ایمان است.تاریخ نشان می دهد هر جا که مذهب راه پیدا کرده و مردم با ایمان و خلوص کار کرده اند و چیزی را بعنوان اعتقاد دینی ساخته اند.سرشار از زیبائی ها و ظرافت های شگفت است.

گر چه ممکن است معمار و هنرمند به فرمان صاحب قدرت و امیر و حاکمی کار کند،ولی عقیده قلبی او این است که «مسجد»می سازد و«خانه خدا»بر پا می کند.طبیعی است که هنرمند مسلمان و خدا جوی نسبت به ساختن مساجد بعنوان اماکن مقدس و معبدهای الهی از ذوق و احساس و هنر و ابتکار و خلاقیت خویش مایه می گذارد و به هر صورت که بتواند،در رونق و شکوه آن می کوشد.در اینجا نقش انگیزه ایمان مذهبی،بسیار قوی و کارساز است.

عشق و ایمانی که بعنوان مثال نسبت به اولیاء دین و پیشوایان مذهب در دل شیعیان و پیروان ائمه اطهار (ع) وجود دارد چه کارها که نمی کند؟!...

وقتی که مسلمانان،به پیشوایان دین و پرچمداران انسانیت و فضیلت و هادیان خلق به حق و خیر و آزادی و طاعت خدا،آن اندازه ارج می دهند که برای بارگاهشان از جان و دل مایه می گذارند و هر چه در توان دارند خرج مرقد پاکشان می کنند،برای معبد و مسجد چرا نکنند؟!که آنجا را خانه خدا می دانند و مقدس ترین جا بشمار می آورند.

این،تجلی زلال ترین عشق و معرفت و خلوص بندگان در پیشگاه والای «الله »و«اولیاء الله »است.مردم مؤمن و حق باور،نسبت به هر چه که خدائی باشد و در مسیر پروردگار،ارزش و کرامت قائلند و عملشان عملی احترام آمیز و ایثار گرانه و عاشقانه است.

به قول شهید سید رضا پاک نژاد:

«اگر به قریه های دور و ده های کشور ایران و بعضی نقاط دیگر بروید،از دور خانه هائی چند،خراب و خشتی،و در آن میان،یک عمارت قشنگ و تمیز می درخشد،اگر بپرسید از کیست؟جواب خواهید شنید:از حسین،و بنام «حسینیه ».

و درباره عشق مردم به حسین (ع) می نویسد:

«...مردم،عطشان ستایش آنکسی هستند که لب تشنه با خود مقدار بسیاری انرژی معنوی در دل خاک جای داد و امروز،گنبدش چون آئینه می درخشد که درخشش آن چشم هر ستمگری را بسوزاند و هر ستمدیده را مرهمی بر دل باشد.

در آنجا تربتی است گویا معدن مغناطیس که افراد عاشق را که قابل جذبند مانندذرات کوچک آهن بسوی خود جذب می کند، آنجا مضجع مقدس سرباز فداکاری است که رؤسا جمهور و پادشاهان،قبل از اینکه رسم سرباز گمنام و نهادن دسته گل معمول گردد،عصاره گل،بهترین عطر را آوردند و بوسیدند و بوئیدند و پاشیدند و آرزوی این کردند که کاش در برابرش جنگیده و اسلام را یاری میکردند و کشته می شدند....»

طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران

تلاقی «دین »و«هنر»در بنای مساجد

مسلمین،خود را نسبت به ارزش های مجسم شده در وجود ائمه،اینگونه وظیفه مند احساس کرده و از اولیاء الله و بندگان خوب خداوند،تجلیل و تکریم می کنند،چرا که تعظیم این شعائر و تجلیل از این والا مردان و پیشوایان و شهیدان،گرامیداشت حق و فضیلت و صدق و راستی است و تکریم عدل و آزادی و شرف و انسانیت...و چه کسی شایسته تر از آنان،برای نثار عاشقانه ترین و صادقانه ترین اخلاص ها و تواضع ها و تکریم ها؟!

در مورد خدا و خانه خدا نیز چنین است و پاک ترین احساس ها و زیباترین ایثارها نثار بارگاه او می شود.

ما با این واقعیت روبرو هستیم که هنر توسط مسلمین،در بناهای مقدس مساجد تا اندازه گسترده و عمیقی جا گرفته و به کار رفته است و ذوق ها و خلاقیت ها در جهت رونق بخشیدن به مساجد،استخدام شده است.

بالاخره مساجد،خانه خدا است (و ان المساجد لله بنا بر یکی از تفاسیر) و حدیث امام صادق (ع) در این باره گذشت.بنابراین،تا وقتی که آباد ساختن و حلال بخشیدن به معبد مسلمین و مسجد اسلام،به روح توحید و توجه به خدا ضرر نزند،نه تنها مذموم و نکوهیده نیست،بلکه تشویق هم شده است.

و از همینجاست که مساجد،محل تلاقی هنر و مذهب و میعادگاه بروز این دو عنصر می باشد.

در مورد نقش ایمان و احساس مذهبی و نثار زیبائی ها به آستان خداونددر بنای مساجد،به این نقل توجه کنید:

«....معمار مسلمان در روزگاران گذشته هر زیبائی را که در اطراف خویش می دید،آنرا در خور عظمت و جلال خدا می یافت.سعی می کرد تا به هنگام فرصت،برای آن در مسجد،جائی باز کند.در بنای بسیاری از مساجد،هنرهای مختلف به هم در آمیخته است. معماری،در توازن اجزاء کوشیده است نقاشی به نقوش و الوان کاشیها توجه کرده است،و خوش نویسی،الواح و کتیبه ها را جلوه بخشیده است،شعر،موعظه ها و ماده تاریخ ها را عرضه داشته است و موسیقی هم برای آنکه از دیگر هنرها باز نماند،در صدای مؤذن و بانگ قاری و واعظ،مجال جلوه گری یافته است.حتی صنعت های دستی هم برای تکمیل و تزئین این مجموعه الهی به میدان آمده اند.فرش های عالی،پرده های گرانبها،قندیل های عظیم و درخشان،منبت کاری ها و ملیله دوزی ها در تکمیل زیبائی و عظمت مسجد،نقش خود را ادا کرده.بدین گونه مظاهر گوناگون فرهنگ و هنر اسلامی در طی قرن های دراز،چنان در بنای مسجد،مجال ظهور یافته است که امروز،یک مورخ دقیق روشن بین می تواند تنها از مطالعه در مساجد،تصویر روشنی از تمدن و تاریخ اقوام مسلمان عالم را پیش چشم خویش مجسم کند.

در طول نسلها و قرون،در فاصله آفاق مختلف،هنر اسلامی ملجائی پاکتر و نمایشگاهی امن تر از مسجد نداشته است و اشتراک مساعی اقوام و امم مختلف اسلامی در تکمیل و تزئین مساجد،با وجود حفظ خاصیت های ملی و محلی،نوعی بی تعلقی را در معماری اسلامی سبب شده است که البته با تمدن و فرهنگ پر تسامح اسلامی مناسبت تمام دارد و به هر حال،از مفاخر معنوی مسلمین بشمار است.البته غیر از مساجد،ابنیه و آثار بسیار از تمدن اسلامی مانده است.....

با توجه به آنچه قبلا نسبت به سادگی مساجد گفتیم و اینکه مساجد،موزه و نمایشگاه نیست،شاید این سؤال به ذهن بیاید که مرکزیت مسجد برای پرستش بی پیرایه خداوند،چگونه با این هنر آفرینی ها توافق دارد؟

باید گفت:عبادت،تجسم عملی عقیده است،نماز هم همینطور.نماز که شعاری از شعائر دین است،نمودار خارجی عقیده درونی به اسلام و بندگی خدا است.بنابر این مساجد که محل عبادت است،از عمق نهاد دین سرچشمه می گیرد و اسلوب کلی آن باید با متن مکتب،ناهمگون نباشد.

بی جهت نیست که مسجد،«خانه خدا»بحساب آمده است.و بی سبب نیست که ساختن و آباد کردن «مساجد خدا»،کار کسانی شمرده شده که به خدا و روز قیامت،باور داشته و عمل صالح کنند انما یعمر مساجد الله...توبه-18) پس مسجد،به متن مذهب و عقیده مرتبط است.

در واقع،این اسلام نبود که دعوت به تزئین مساجد و ساختن بناهای مرتفع و معماری های شگفت و پر شکوه بنام مسجد کرد.چرا که با توجه به فلسفه وجودی مسجد (خانه خدا،خانه عبادت و...) شکل مسجد اسلامی روشن است.

بلکه این هنر بود که مسجد را بعنوان ظرفی مناسب و زمینه ای مستعد برای بروز و تجلی و نمود پیدا کردن یافت.

و این هنرمندان بودند که روح تفاهم آمیز مکتب را،در رابطه با هنر متعهد شناختند و به استقبال آن رفتند.

معماری مسجد

آنچه از مطالب گذشته بدست می آید،اینستکه مسجد در اسلام،بر مبنای سادگی و دوری از تجمل و تزئین استوار است و عظمت آن در سادگی است.درست است که مساجد،سنگ زیر بنای تمدن مسلمین است و با آئین جدید اسلام،همراه و هم جهت پدید آمده و شکل گرفته است،لکن تمدن مسلمین هم ویژگیهائی داشته و دارد که به برخی از آنها در بحث «مدنیت و معنویت »اشاره شد. این خصوصیات،در کیفیت و سبک ساختن مساجد هم اثر گذاشته است.

بعنوان مثال،از مستحبات مسجد،روباز بودن و نداشتن سقف است.مسجد پیامبر در آغاز چنین بود و بعدا بخاطر مقابله با ریزش باران یا تابش خورشید،بر سر و روی نماز گزاران،سایه بانی از شاخ و برگ نخل زدند.

بعضی از فقهاء،در بیان حکمت این استحباب گفته اند:از جمله اسباب قبول نماز و استجابت دعا،نبودن حائل و مانعی بین نمازگزار و آسمان است.

گر چه بین خدا و بنده،هیچ چیزی حائل نیست و خداوند همه جا حضور دارد، ولی طبیعی است که عبادت و دعا در زیر آسمان،با دعای در زیر سقف فرق دارد و در فضای باز و زیر آسمان،انسان احساس قرب و معنویت بیشتری میکند.

آنچه که در ابتدا معمول بوده،داشتن حداکثر سایه بان و داربست مانندی همچون یک کپر یا خیمه بوده است و در زمان خلفای بنی امیه و بنی عباس،سقفهای تزیین شده پیدا شد،چیزی که مورد کراهت ائمه بود و اشاره می کردند که:اگر قائم ما قیام کند اینگونه مساجد را از بین می برد و در برخی از احادیث،بعنوان نکوهش از کار افراد دوره آخر الزمان و بیان اوصاف آن عصر،آمده است که:خانه ها می سازند و قصرهای محکم بر پای می دارند و مساجد را آرایش می دهند: (یبنون الدور و یشیدون القصور و یزخرفون المساجد)

آنچه که در اینگونه احادیث،با تعبیر«زخرف »بیان شده،منظور،تزئین به طلا و جواهرات است،نه هر تزیین دیگر.

از جمله مستحبات مسجد،مسطح بودن مناره با دیوار و سقف مسجد است.چرا که مناره برای آن بوده که مؤذن بر فراز آن رفته و اذان بگوید.بطور طبیعی بلند بودن مناره،با توجه به وضع خانه های آن روز-و امروز هم-موجب اشراف داشتن بر خانه های اطراف و در نتیجه،سلب امنیت و آسایش از همسایگان مسجد می شده است و با بالای دیوار و مناره رفتن،مردم در خانه های خود تامین نداشته و ندارند.

به یک نقل،توجه کنید:

«از جمله مکروهات،بالا بودن مناره از سطح مسجد است،زیرا بخاطر اشراف مؤذن ها به خانه های همسایگان،موجب اذیت اهل خانه می شوند...»

آنچه روشن است اینکه مساجد اسلامی در آغاز،فاقد چیزی بنام مناره بوده و احداث آن،یک پدیده ثانوی است و به صورت مرتفع و بر افراشته،که از دور نمایان باشد،از جای دیگر اقتباس شده است.

«مناره از بنای آتش پرستان است که در بالای آن،آتش می افراختند،تا اهل شهر درخشش آنرا بنگرند و پرستش نمایند.سپس آن مکان را مسلمین برای اذان گفتن اختصاص دادند و نظیر آنرا در مساجد ساختند.» بنا به نقلی دیگر:«در زمان پیامبر،مناره نبود و اذان بر بام مساجد گفته می شد.حتی قبل از آنکه مسجد ساخته شود،اذان توسط بلال حبشی،بر پشت بام بلندترین ساختمان گفته می شد.بعدا برای مسجد و اذان،مناره ساخته شد.»

شاید در همین رابطه اشراف بوده،آنچه که از امام باقر (ع) در باره حضرت امیر،نقل شده که:به مناره بلندی گذر کرد و دستور به خراب کردن آن داد و سپس فرمود: مناره بالاتر از سطح مسجد نباشد. (ان علیا مر علی منارة طویلة فامر بهدمها،ثم قال:لا ترفع المنارة الا مع سطح-المسجد) .

در زمان «عمر بن عبد العزیز»،توسط او برای مسجد پیامبر،چهار مناره در چهار گوشه مسجد ساخته شد و ساختن مناره از زمان «ولید بن عبد الملک »به بعد،زیاد شد.

به نقل همان کتاب:«اسلام از تزیین مساجد نهی کرده،زیرا هدف از ساختن مساجد،حفظ مردم در مقابل سرما و گرماست و تزیین مساجد،دلها را از روی آوردن به طاعت،باز می دارد و خشوعی که بمنزله روح عبادت است از بین می رود.و از«البحر الزخار»نقل شده که:تزیین حرمین (مدینه و مکه) با رای و نظر موافق علماء نبوده بلکه دولتمردان جبار،بدون اجازه گرفتن از اهل فضل،آنرا انجام داده اند و مسلمین و علماء هم،بدون رضایت سکوت اختیار کرده اند.و فقهاء گفته اند که:صرف موقوفات در آرایش و تزئین مساجد با طلا و رنگ آمیزی جایز نیست.»

تحولات تجمل گرایانه در بنای مساجد

با شکل گرفتن امت اسلامی در مدینه و تاسیس دولت اسلامی،پایه های مدنیت مسلمین روز به روز مستحکمتر شد و روی آوردن به «سواد اعظم »و شهرنشینی و خانه سازی و زیستن در کنار توده های عظیم مردم،مورد تشویق قرار گرفت و با گذشت زمان و گسترش دامنه اسلام و فتوحات مسلمین و تحکیم روابط با دیگران،هنر معماری اسلامی از کشورها و ملت های مختلف هم اقتباس کرده و از شیوه های بنای آنان بهره می گرفت.

همچنانکه قبلا هم اشاره شد،نوع زندگی و شیوه حیات مردم،زمینه مساعدی برای شکوفائی هنرهای معماری نبوده است.آثار سنگین ساختمانی،به صورت چشم گیری وجود نداشته است.بنابر نقل ها:«قبل از اسلام،بعضی از قریه ها و شهرها و قلعه ها،در یمن، حجاز،حضرموت،بحرین و...برج و بار و وحصار داشته و حداکثر اینکه در داخل بعضی از خانه ها و قصرها و معبدها تصاویری بکار می رفته است.گاهی هم در جاهائی چون یمن،سدهائی برای مشروب ساختن اراضی زراعتی یا آشامیدن مردم،احداث می شده و افراد هم در شهرها بصورت قبیله قبیله می زیستند.»

در دوره امویان،با رشد روحیه تجمل پرستی و کاخ نشینی حاکمان و امیران،نوعی رقابت با کلیساهای غرب مسیحی و قصرهای حکومتی بیزانس و روم ایجاد شد و خلفای بنی امیه در ساختن قصرها و کاخ ها و قلعه ها و حتی مساجد،با استفاده از ابزار و امکانات و معماران،بناهای عظیم و مجلل ساختند،با ایوانهائی بزرگ و ستون هائی کوتاه و بلند و محراب هائی شگفت و تزئیناتی اسرافی....هنر بیشتر در خدمت حاکمیت ها و اطرافیان حکومت ها بود و فرمان خلفا و امرا در استخدام معماران هنرمند، هت ساختن مدارس،مساجد و قصرها نافذ بود و در ساختن مدارس و مساجد هم،انگیزه غالب،حک نام خلیفه و امیر و والی بر پیشانی ساختمان بود.

آن سادگی زندگی و بساطت حکومت و بی آلایشی مساجد،پس از چندی تغییر یافت و خلافت اسلامی به «سلطنت موروثی »مبدل گشت و روحیه عیاشی و خوشگذرانی و رفاه طلبی که بر خلفای نا لایق و حاکمان دنیا زده مستولی شده بود،آنان را به تقلید از تجملات دیگران واداشت.تا آنجا که برخی از خلفای اموی و عباسی،برای ساختن قصرها و معماری بناهای پرشکوه،از ابزار و مصالح و سنگهائی که از جاهای دیگر می آوردند و معماران و مهندسان و هنرمندانی از مصر و ایران و کشورهای اروپائی آن روز را بکار می گرفتند.

«...تا وقتی خلافت اسلامی در مدینه بود،خلفای چهارگانه،مانند پیامبر،از اسراف و اتراف و هر چه که مظهر اشرافیت باشد پرهیز می کردند ولی وقتی خلافت در زمان معاویه به «دمشق »منتقل شد،معاویه دید که نیاز به برپائی مساجدی پر شکوه و شامخ است که از معابد بت پرستان و کلیسای مسیحیان کمتر نباشد.»

به اعتراف و تصریح دیگر مشابه همین،در مورد نقش خلفا در عظمت دادن به بنای مساجد و قصرها،از زبان «ارنست کونل »توجه کنید:

«...روی آوردن به ساختن مساجد بزرگ و قصرهای بلند برای فرمانروایان مسلمانان،از زمانی شروع شد که خلافت اسلامی از مدینه به دمشق بدست معاویه،سر سلسله امویین منتقل شد.خلفاء چهارگانه پیش از او،به پیروی از پیامبر اسلام،از اتراف و اسراف و تجمل خودداری می کردند.معاویه که دمشق را پایتخت خود قرار داد تصمیم گرفت که مساجدی پر شکوه بسازد که از معابد بت پرستان و کلیساهای مسیحیان کمتر نباشد و قصرهائی بنا کند که درخشش و جلال آن در رقابت،از کاخ های بیزانس عقب نماند.از این رو،طبیعی بود که یک حرکت پر شتاب و پر نشاط معماری شروع شد و مواد و مصالح و کارگر و معمار و هنرمندان را از همه جا دعوت کردند و استاد کارانی از سوریه و روم و ایران در آرایش و تزیین بناها به کار گرفته شد...و پس از سقوط بنی امیه هم،جریان همچنان در روزگار بنی عباس ادامه یافت،بخصوص در اسپانیا...»

نقلی دیگر:

«تاریخ هنر اسلامی نشان می دهد که پادشاهان و امیران زیادی از بزرگترین رواج دهندگان تصویر و نقاشی بوده اند.خلفای اموی و عباسی، در قصرهائی که در شام و سامرا می ساختند از تصاویر و نقوش زیبا و رنگارنگ در دیوارها و سقف ها بکار می گرفتند.» البته اینها بیش از آنکه نشانه تمدن متعالی مسلمین باشد،دلیل دنیا زندگی و رقابت قدرتمندانی است که بنام خلیفه،مقدرات مسلمانان را در دست داشتند و«بیت المال »را به گونه دلخواه،خرج میکردند.



منابع

1-زیبا شناسی در هنر و طبیعت،علینقی وزیری،ص 43

2-مدرک فوق،ص 44

3-مدرک فوق،ص 85

4-المساجد و احکامها،محمد ابراهیم الجناتی،ص 32 و 33

5-وسائل الشیعه،ج 3،ص 513

6-وسائل الشیعه،ج 3 ص 557

7-سوره توبه،آیه 18

8-تاریخچه و احکام مساجد و مشاهد:حسن مظفری معارف،ص 38 به نقل از میبدی

9-زیباشناسی در هنر و طبیعت،علینقی وزیری،ص 159