پوستر پیامبر اکرم(ص) ابوالفضل رنجبران

طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران

معرفی هنرمند: ابـوالفضــل رنجـبـــران، کارشناس هنری های تجسمی، مدیر هنری، طراح گرافیک، کسب مقامات اول در مسابقات بین المللی، کسب چندین دیپلم افتخار کشوری، عضو انجمن هنرهای تجسمی کشور و...


مُحمد بن عبدالله بن عبدالمطّلِب بن هاشم (عام‌الفیل–۱۱ق) پیامبر اسلام، از پیامبران اولوالعزم و آخرین پیامبر الهی. معجزه اصلی او قرآن است.

حضرت محمد(ص) در جامعه مُشرک جزیرة العرب به دنیا آمد، اما از بت‌پرستی پرهیز می‌کرد. در چهل‌سالگی به پیامبری رسید و مهم‌ترین پیامش دعوت به توحید بود. هدف از بعثتش را تکمیل فضایل اخلاقی معرفی کرد. مشرکان مکه سال‌ها او و پیروانش را آزردند، ولی آنان از اسلام دست برنداشتند. حضرت محمد ۱۳ سال در مکه، مردم را به اسلام دعوت می‌کرد سپس به مدینه هجرت کرد و این هجرت، مبدأ تاریخ اسلامی شد.

با کوشش پیامبر(ص) تقریبا تمام شبه‌جزیره عربستان در زمان حیات او به اسلام گروید. در دوره‌های بعد، گسترش اسلام ادامه یافت و به تدریج اسلام دینی جهانی شد.

نسب، کنیه‌ها و القاب

حضرت محمد(ص) فرزند عبدالله بن عبدالمطّلب بن هاشم بن عبدمَناف بن قُصَی بن کِلاب بود. مادرش، آمنه بنت وهب است. به گفته علامه مجلسی، امامیه بر ایمان و اسلام پدر، مادر و اجداد رسول خدا تا آدم(ع)، اجماع دارند. نسب پیامبر (ص) با ۴۸ واسطه به حضرت آدم(ع) می‌رسد. در این سلسله پیامبرانی مانند اسماعیل، ابراهیم، نوح، ادریس قرار دارند. سلسله نیاکان پیامبر(ص) تا «عدنان» مورد اتفاق نسب‌شناسان است، ولی پس از او تا آدم(ع) نظرات مختلفی وجود دارد، طبق روایتی پیامبر(ص) فرمود: هنگامی که سلسله نسب من به عَدْنان رسید توقف کنید.

کنیه‌ حضرت محمد (ص)، ابوالقاسم و ابو ابراهیم است. برخی از القاب او عبارتند از: مصطفی، حبیب‌الله، صفی‌الله، نعمة‌الله، خیرة خلق‌الله، سید المرسلین، خاتم النبیین، رحمة للعالمین، نبی امّی

اغلب شاعران ایرانی اشعار زیبایی را درباره حضرت محمد سروده اند که هر کدام از این اشعار دارای مضامین عاشقانه و عارفانه هستند:

ماه فرو ماند از جمال محمد (ص)
سرو نباشد به اعتدال محمد (ص)

قدر فلك را كمال و منزلتى نیست
در نظر قدر با كمال محمد (ص)

وعده دیدار هر كسى به قیامت
لیله اسرى شب وصال محمد (ص)

آدم و نوح و خلیل و موسى و عیسى
آمده مجموع در ظلال محمد (ص)

عرصه گیتى مجال همت او نیست
روز قیامت نگر مجال محمد (ص)

و آن همه پیرایه بسته جنت فردوس‏
بو كه قبولش كند بلال محمد (ص)

همچو زمین خواهد آسمان كه بیفتد
تا بدهد بوسه بر نعال محمد (ص)

شمس و قمر در زمین حشر نتابد
نور نتابد مگر جمال محمد (ص)

شاید اگر آفتاب و ماه نتابد
پیش دو ابروى چون هلال محمد (ص)

چشم مرا تا به خواب دید جمالش
خواب نمى‏گیرد از خیال محمد (ص)

سعدى اگر عاشقى كنى و جوانى
عشق محمد(ص) بس است و آل محمد(ص)

شاعر: سعدی

طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران

******************************

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را رفیق و مونس شد
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
به بوی او دل بیمار عاشقان چو صبا
فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد
به صدر مصطبه‌ام می‌نشاند اکنون دوست
گدای شهر نگه کن که میر مجلس شد
خیال آب خضر بست و جام اسکندر
به جرعه نوشی سلطان ابوالفوارس شد
طربسرای محبت کنون شود معمور
که طاق ابروی یار منش مهندس شد
لب از ترشح می پاک کن برای خدا
که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد
کرشمه تو شرابی به عاشقان پیمود
که علم بی‌خبر افتاد و عقل بی‌حس شد
چو زر عزیز وجود است نظم من آری
قبول دولتیان کیمیای این مس شد
ز راه میکده یاران عنان بگردانید
چرا که حافظ از این راه رفت و مفلس شد

شاعر: حافظ

طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران

********************************

آن شب سكوت خلوت غار حرا شكست

با آن شكست، قامت لات و عزا شكست

آمد به گوش ختم رسولان ندا بخوان

مُهر سكوت لعل بشر زان ندا شكست

با خواندن نخوانده الفبا طلسم جهل

در سرزمین ركن و مقام عصا شكست

آدم به باغ خلد خدا را سپاس گفت

ا سد ظلم و فقر به ام‌القرا شكست

نوح نبى به ساحل رحمت رسید و خورد

طوفان به پاس حرمت خیرالورا شكست

بر تخت گل نشست در آتش خلیل حق

تا ختم‌الانبیا گل لبخند را شكست

عیسى مسیح مُهر نبوت به او سپرد

زیرا كه نیست دین ورا تا جزا شكست

آمد برون ز غار حرا میر كائنات

آن سان كه جام خنده باد صبا شكست

در خانه رفت و دید خدیجه كه مى‌دهد

از بوى خویش مُشک غزال ختا شكست

بر دور خویش كهنه گلیمى گرفت و خفت

آمد ندا كه داد به خوابش ندا شكست

یا «ايها المدثر»ش آمد به گوش و گفت

باید كه سد درد ز هر بینوا شكست

قانون مرگ زنده به گوران به گوركن

كز مرگ دختران نرسد بر بقا شكست

آماده بهر گفتن تكبیر كن بلال

چون مى‌دهد به معركه خصم دغا شكست

اینک به خلق دعوت خود آشكار كن

هرگز نمى‌خورد به جهان دین ما شكست

برخیز و بت شكن كه على دستیار توست

كز بت نمى‌خورد على مرتضى شكست

طعن ابى لهب نكند رنجه خاطرت

كو مى‌خورد ز آیه «تبت یدا» شكست

«ژولیده» گفت از اثر وحى ذات حق

آن سكوت خلوت غار حرا شكست

شاعر:ژولیده نیشابوری

طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران

******************************

آیه آیه همه جا عطر جنان می آید

وقتی از حُسن تو صحبت به میان می آید

جبرئیلی که به آیات خدا مانوس است

بشنود مدح تو را با هیجان می آید

مي رسي مثل مسيحا و به جسم کعبه

با نفس هاي الهي تو جان می آید

بسکه در هر نفست جاذبه‌ی توحیدی است

ریگ هم در کف دستت به زبان می آید

هر چه بت بود به صورت روی خاک افتاده‌ ست

قبله‌ی عزت و ايمان به جهان مي آيد

با قدوم تو براي همه‌ی اهل زمين

از سماوات خدا برگ امان مي آيد

نور توحيدي تو در همه جا پيچيده ست

از فراسوي جهان عطر اذان مي آيد

عرش معراج سماوات شده محرابت

ملکوتی ست در این جلوه‌ی عالمتابت

خاک از برکت تو مسجد رحمانی شد

نور توحید به قلب بشر ارزانی شد

خواست حق، جلوه کند روشني توحیدش

قلب پر مهر تو از روز ازل بانی شد

ذکر لب های تو سرلوحه‌ی تسبیحات است

عرش با نور نگاه تو چراغانی شد

قول و افعال و صفاتت همه نور محض اند

نورت آئينه‌ی آئين مسلماني شد

به سراپرده‌ی اعجاز و بقا ره یابد

هر که در مذهب دلدادگی ات فانی شد

خواستم در خور حسن تو کلامی گویم

شعر من عاقبتش حسرت و حیرانی شد

اي که مبهوت تو و وصف خطي از حسنت

عقل صد مولوی و حافظ و خاقاني شد

«از ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد

عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد»

جنتی از همه‌ی عرش فراتر داری

تو که در دامن خود سوره‌ی کوثر داري

دیدن فاطمه ات دیدن وجه الله است

چه نیازی است که تا عرش قدم بر داری

جذبه‌ی چشم تو تسخیر کند عالم را

در قد و قامت خود جلوه‌ی محشر داری

عالم از هيبت تو، شوکت تو سرشار است

اسداللهی چون حضرت حيدر داری

حسنين اند روی دوش تو همچون خورشید

جلوه‌ی نورٌ علي نور ، مکرر داری

اهل بیت تو همه فاتح دل ها هستند

روشني بخش جهان، قبله‌ی دنيا هستند

اي که در هر دو سرا صبح سعادت با توست

رحمت عالمي و نور هدايت با توست

چشم امید همه خلق و شکوه کرمت

پدر امتي و اذن شفاعت با توست

با تو بودن که فقط صرف مسلماني نيست

آنکه دارد به دلش نور ولايت، با توست

بي ولاي علي اين طايفه سرگردانند

دشمني با وصي ات، عين عداوت با توست

بايد از باب ولاي علي آيد هر کس

در هواي تو و در حسرت جنت با توست

سالياني ست دلم شوق زيارت دارد

يک نگاه تو مرا بس، که اجابت با توست

کاش مي شد سحري طوف مدينه آنگاه

نجف و کرب و بلا و حرم ثارالله

شاعر: یوسف رحیمی

طراح پوستر: ابوالفضل رنجبران