آثار هنری ابوالفضل رنجبران، طراح گرافیک، با اشعار مرتبط به پوسترهای هنری و مذهبی، فارغ التحصیل رشته هنرهای تجسمی، کسب بیشترین مقامات برتر کشور
کتابت لفظ مبارک اللّه در خوشنویسی

جایگاه کلمه الله در بین خوشنویسی
اللّه اسم خاصی که بر ذات دارای جمیع صفات کمالی خداوند اطلاق میشود. این واژه که مشهورترین اسم خداوند است، که در طول تاریخ همیشه برای هنرمندان به ویژه هنرمندان خوشنویس از ارزش و اهمیت و جایگاه رفیع و بالایی برخوردار بوده است. این کلمه با شکوه را میتوان در اکثر معماری های اسلامی با انواع خطوط کوفی و اقلام سته مشاهد نمود. اللّه در اصل عربی است و احکام خاصی دارد؛ مانند ممنوعیت لمس کردن لفظ نوشته شده آن بدون طهارت. از جمله مهمترین خصوصیات این واژه میتوان به قرار گرفتن در کلمه توحید و شهادت به توحید و ممنوعیت استفاده از آن برای غیر خداوند اشاره کرد.
کتابت لفظ جلاله «الله»
در هنر خوشنویسی، لفظ جلاله «الله»، اسلوبی منحصر به فرد داشته و به باور ریچارد اتینگهاوزن، مستشرق آلمانی و پژوهشگر هنر اسلامی، زیبانگاری کلمه «الله» هنرمندان را در دو سرحد جهان اسلام یعنی اسپانیا و افغانستان، به راهحل مشابه هدایت کرده است.
یکی از ویژگیهای نگارش این کلمه، آن است که کلمه «الله» مرکب از سه حرف «الف، لام و هاء» است و شیوه نگارش هرکدام از این سه حرف در مفردات خوشنویسی اسلامی، با بیانی دقیق و هندسی مشخص شده و هرکدام برای شکل تنها و متّصل خود، هندسه و نقطهگذاری مشخصی دارند. ولی همین حروف هنگامی که در نگارش لفظ جلاله «الله» بکار میرود، بهیکباره از آن اسلوب و چارچوب مفردات، دگرگون شده و شکل منحصربهفردی به خود میگیرند. تا جایی که نگارش کلمه «الله» نیازمند آموزش جداگانه و ممارست مجزّا است.
علامه طهرانی براین باور است که کلمه "الله" در تلفظ اگرچه مُشدّد است اما آن را در کتابت و نوشتن نباید با تشدید نوشت، بلکه در کتابت "لام" را مکرر نوشته و تشدید گذاشته نمیشود.
مفهومشناسی الله
اللّه اسم عَلَم (خاص) برای ذات واجبالوجود و جامع همه اوصاف کمالی خداوند است.
گفته شده در عرفان اسلامی، واژه الله به دو صورت به کار میرود: «الله ذاتی» و «الله وصفی». اگر منظور از الله، ذات دستنایافتنی الهی باشد، «الله ذاتی» گویند که اسم عَلَم است و معنای الوهیت و مانند آن در آن لحاظ نشده است.
اگر مقصود از واژه الله، ذات خداوند با لحاظ الوهیت، تدبیر و مانند آن در نظر گرفته شود، «الله وصفی» مینامند که در این صورت اسمی از اسمای الهی و جلوهای از جلوههای ذات خداوندی است. در بیشتر کاربردها، «الله وصفی» مراد است.
گفته شده هر دو کاربرد در متون دینی آمده است از جمله در آیه «قُلْ هُوَ اللَّـهُ أَحَدٌ اللَّـهُ الصَّمَدُ؛ بگو: اوست خداى یگانه، خداى صمد [ثابت - متعالى]» مراد از الله اولی، «الله ذاتی» و مقصود از الله دومی، «الله وصفی» است.
معادل در زبانهای دیگر
شاید بتوان برابر این واژه را در فارسی کلمه «خدا» دانست.
معادل این واژه در برخی زبانهای دیگر چنین است:
پرتغالی و برزیلی: «دئوس» (Deus)
اردو: «خدا»
عبری: «الوهیم» (به صیغه جمع از باب تعظیم) یا «یهوه» (Y.H.W.H)
سریانی: «الوهو»
کلدانی: «الاها»
یونانی: «ثاؤس»
لاتین: «داؤس»
فرانسه و ایتالیا: «دیو» (Dieu)
انگلیسی: «گاد»(God).
روسی: «بُخ» (Бог)
واژهشناسی
ریشهشناسی: الله در اصل، واژهای عربی است. برخی آن را شبیه کلمات عبرانی و برگرفته از «ایل» یا سریانی و کلدانی و برگرفته از «الاها» دانستهاند. البته صرف شباهت دلیل بر عربی نبودن و گرفته بودن آن از زبان دیگر نیست.
فقه اللغة: در مورد اشتقاق این اسم بین صاحبنظران اختلاف است؛ برخی قائل به جمود آن هستند؛ ولی قول مشهور در این باره اشتقاق است. کسانی که آن را مشتق میدانند در ریشه آن اختلاف نظر دارند و به گفته برخی در این باره بیش از ۲۰ یا ۳۰ نظر وجود دارد.
شاید صحیحترین آنها این نظریه باشد که الله در اصل "الإله" و از ماده "اَلَه یأْلَهُ اُلوهةً" به معنای عَبَد است؛ ولی همزه آن برای تخفیف حذف شده است.
بر این اساس، معنای آن، معبودی است که شایسته همه ستایشها و سزاوار عبادت است. البته در مورد ریشه و معنای إله و الله نظرات دیگری نیز ارائه شده است.
بحث ادبی: هرگاه واژه الله مُنادا واقع شود(یا الله) گاهی حرف ندا (یا)حذف و به جای آن میم به صورت تشدید در پایان افزوده میشود و به صورت «اَللّهُمَّ» ادا میگردد؛ البته برخی دیگر از علمای علم نحو نظر دیگری در مورد واژه اللهمّ دارند.
درباره شیوه نگارش کلمه جلاله «الله»
بدعت ناخوشایندی که، مخصوصا در سال های اخیر، رواج بیش تری یافته، نگارش کلمه جلاله «الله» به صورت «ا. . . »است.
بسیاری از باب احترام به این نام مقدس و برای اینکه کسی بدون وضو به آن دست نزند یا در دست و پا نیفتد، در سال های اخیر به جای این نام زیبا و مقدس یک الف می نویسند و سه نقطه یا صفر در کنار آن قرار می دهند.
جالب این جاست که برخی مقدس مآب ها حتی هنگام نوشتن این نام در جاهای دور از دسترس، مثل دیوارنویسی در مکان های مرتفع هم کلمه الله را به همین صورت ناخوشایند می نویسند. از این ها باید پرسید مردم چگونه ممکن است بدون وضو نام الله را روی یک تابلو یا بیلبورد یا روی یک دیوار مثلا 20 متری لمس کنند تا مشکل شرعی برایشان پیش بیاید؟!
واقعیت این است که این رسم الخط هیچ ترجیح و توجیه شرعی و دینی و منطقی و عقلی و رسم الخطی ندارد. بر اساس موازین دینی هر علامت و نشانه ای که مفهوم الله را برساند؛ چه خود کلمه «الله» و چه یک الف و سه نقطه یا سه صفر و چه کلمه الله که با الفبای زبان های دیگر نوشته شده باشد و چه علایم گرافیکی که یادآور نام مقدس خداوند باشد، مثل آرم الله در پرچم جمهوری اسلامی ایران و... همگی به احتیاط واجب مثل کلمه جلاله الله دارای قداست هستند و هیچ یک از این کلمات و اشکال و صور را نباید بدون وضو لمس کرد یا مورد کم ترین بی احترامی قرار داد.
بر این اساس از لحاظ شرعی تفاوت زیادی میان «الله» و «ا... » وجود ندارد و نوشتن لفظ جلاله به صورت یک الف با سه نقطه هیچ مشکلی را حل نمی کند؛ البته نوشتن الله به صورت بی پشتوانه «ا... »این بدی را دارد که مطابق با رسم الخط و الفبای فارسی و عربی نیست و از این جهت یک خطای مسلّم است. اشکال دیگر این نگارش این است که چشم نوازی و زیبایی کلمه جلاله «الله» را ندارد و از لحاظ خوشنویسی و ارزش های هنری تجلی گاه این زیباترین نام آفرینش نیست و از این لحاظ، اگر اشکال نداشته باشد، دست کم این است که اوج بی ذوقی است!
ویژگیها
این اسم در بین دیگراسمای حسنای
الهی، شاخصه هایی ممتاز دارد که عبارتند از:
مشهورترین اسمای الهی است.
از نظر قرآن بالاترین جایگاه را دارد.
در مقام دعا و درخواست از خداوند از بالاترین مرتبه برخوردار است.
پیشوای همه اسمای الهی است.
کلمه توحید و اخلاص به آن اختصاص یافته است.
شهادت با آن اسم واقع میشود.
عَلَم واسم خاص برای ذات مقدس خداوند متعالی و مختص به معبود بر حق است و بر غیر خداوند اطلاق نمیشود؛ نه به صورت حقیقی و نه مجازی.
این اسم بر ذات مقدسی که دارای همه صفات جمال و جلال الهی است، دلالت دارد.
برای هیچ اسمی به عنوان صفت واقع نمیشود.
همه اسمای الهی با این اسم خوانده میشود و عکس آن صحیح نیست.
بسامد قرآنی
واژه الله، بدون محاسبه مواردی که با ضمیر و مانندش به آن اشاره دارد، ۲۶۹۹ بار در قرآن بهکار رفته است. در صورتیکه موارد پنجگانه کاربرد واژه «اللهم» نیز به آن افزوده شود شمار آن به ۲۷۰۴ میرسد. برخی تعداد آن را با احتساب مشتقات و بسمالله ۲۸۰۷ بار ذکر کردهاند.
اسم الله در نزد اهل عرفان
عارفان اسلامی، مقام ذات خدا را بدون هیچگونه تعیّنی دانسته و پس از تجلی حقّ، اولین تعیّن را تعیّنات حقی نامیدند که شامل مقام احدیت (تعیّن اول) و مقام واحدیت (تعیّن ثانی) میشود. به عقیده ایشان، در رأس هرم اسماء الهی در تعین ثانی، اسم جامع الله قرار دارد که در مقام اندماج کثرت در وحدت، شامل همه اسماء دیگر خداوند نیز هست. و پس از آن، اسمهای چهارگانه «اول، آخر، ظاهر و باطن» قرار دارند.
عبدالله جوادی آملی، حکیم و مفسّر معاصر، الله را برترین نام از نامهای ذات مقدسی دانسته است که هستی صِرف، جامع همه اسمای حسنا و صفات نیکو و مبدأ همه کمالات وجودی و منزه از هر نقصی است.
در هنر خوشنویسی، لفظ جلاله «الله»، اسلوبی منحصر به فرد داشته است. یکی از ویژگیهای نگارش این کلمه، آن است که کلمه «الله» مرکب از سه حرف «الف، لام و هاء» است و شیوه نگارش هرکدام از این سه حرف در مفردات خوشنویسی اسلامی، با بیانی دقیق و هندسی مشخص شده و هرکدام برای شکل تنها و متّصل خود، هندسه و نقطهگذاری مشخصی دارند. ولی همین حروف هنگامی که در نگارش لفظ جلاله «الله» بکار میرود، بهیکباره از آن اسلوب و چارچوب مفردات، دگرگون شده و شکل منحصربهفردی به خود میگیرند. تا جایی که نگارش کلمه «الله» نیازمند آموزش جداگانه و ممارست مجزّا است. علامه طهرانی براین باور است که کلمه "الله" در تلفظ اگرچه مُشدّد است اما آن را در کتابت و نوشتن نباید با تشدید نوشت، بلکه در کتابت "لام" را مکرر نوشته و تشدید گذاشته نمیشود.
نامهای خدا در قرآن
در قرآن غیر از لفظ جلاله «اللّه» که بنا بر مشهور اسم خاص ذات متعالی خداست، ۱۴۳ اسم دیگر وارد شده که دارای معنای وصفی است و هر کدام به نوعی، از کمال خداوند حکایت میکند.
نامهای صریح
اسامی ( نامها و صفات) خدا که به صراحت در قرآن آمده به ترتیب حروف الفبا عبارتند از:
«اللّه»، «الاله»، «الاحد»، «الاوّل»، «الآخر»، «الاعلی»، «الاکرم»، «الاعلم»، «ارحم الراحمین»، «احکم الحاکمین»، «احسن الخالقین»، «اسرع الحاسبین»، «اهل التقوی»، «اهل المغفرة»، «الاقرب»، «الابقی».
«الباری»، «الباطن»، «البدیع»، «البَرّ»، «البصیر».
«التوّاب».
«الجبار» و «الجامع».
«الحکیم»، «الحلیم»، «الحی»، «الحقّ»، «الحمید»، «الحسیب»، «الحفیظ»، «الحفی».
«الخبیر»، «الخیر»، «الخالق»، «خلاّق»، «خیر الماکرین»، «خیرالرازقین»، «خیرالفاصلین»،
«خیرالحاکمین»، «خیرالفاتحین»، «خیرالغافرین»، «خیرالوارثین»، «خیرالراحمین»،
«خیرالناصرین»، «خیرالمنزلین».
«ذوالعرش»، «ذوالطَّول»، «ذوالانتقام»، «ذوالفَضْل العظیم»، «ذوالرحمة»،
«ذوالقوَّة المتین»، «ذوالجلال و الاکرام»، «ذوالمَعارج».
«الرحمن»، «الرحیم»، «الرَّئوف»، «الرّب»، «ربّ العرش»،
«رفیع الدَّرَجات»، «الرزّاق»، «الرقیب».
«السمیع»، «السلام»، «سریع الحساب» و «سریع العقاب».
«الشهید»، «الشاکر»، «الشکور»، «شدید العذاب»، «شدیدالعقاب» و «شدید المِحال».
«الصّمَد». «الظاهر». «العلیم»، «العزیز»، «العَفُوّ»، «العَلیّ»، «العظیم»،
«عَلّام الغیوب» و «عالم الغیب و الشهادة».
«الغنی»، «الغفور»، «الغالب»، «غافر الذنب» و «الغفّار».
«فالق الاِصباح»، «فالق الحَبّ والنَّوی»، «الفاطِر» و «الفَتّاح».
«القوی»، «القدّوس»، «القیوم»، «القاهر»، «القهّار»، «القریب»، «القادر»، «القدیر»،
«قابل التَّوب»، «قائم علی کل نفس بما کسبت» و «القائم».
«الکبیر»، «الکریم»، «الکافی».
«اللطیف». «المَلِک»، «المُؤمِن»، «المُهَیمِن»، «المتکبّر»،
«المُِصَوِّر»، «المجید»، «المجیب»، «المبین»، «المولی»،
«المحیط»، «المُقیت»، «المُتَعال»، «المحیی»، «المتین»،
«المقتدر»، «المُستعان»، «المُبدِئ»، «مالک المُلک» و «المُعید».
«النصیر» و «النور». «الوَهّاب»، «الواحد»، «الولی»، «الوالی»، «الواسِع»، «الوکیل» و «الودود».
«الهادی».
افزون بر موارد پیشگفته، برخی آیات مانند آیات ۸ سوره طه، ۲۴ سوره حشر، ۱۸۰ سوره اعراف و ۱۱۰ سوره اسراء
به صورت کلی تصریح میکنند که خداوند دارای اسمای حُسناست(زیباترین ونیکوترین نا م ها): «ولِلّهِ الاَسماءُالحُسنی»
نامهای غیر صریح
«حافظ» و «وارث» در آیات ...وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿٩﴾[حجر–٩]
و ...نَحْنُ الْوَارِثُونَ ﴿٢٣﴾[حجر–٢٣]
«فعّال ما یرید» (انجام دهنده هر جه بخواهد)در آیه إِنَّ رَبَّکَ فَعَّالٌ لِّمَا یُرِیدُ ﴿١٠٧﴾[هود–۱۰۷]
«کاتب» و «فاعل» در آیات وَإِنَّا لَهُ کَاتِبُونَ ﴿٩٤﴾[انبیاء–۹۴]
و إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ ﴿١٠٤﴾[انبیاء–۱۰۴]
«ممیت» (میراننده)در آیه وَهُوَ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ...﴿٨٠﴾[مؤمنون–۸۰]
«کاشف الضرّ»(بر طرف کننده سختی) و «شفیع» در آیات وَإِن یَمْسَسْکَ اللَّـهُ بِضُرٍّ فَلَا کَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ ۖ...﴿١٧﴾[انعام–۱۷]
و ...لَیْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّـهِ وَلِیٌّ وَلَا شَفِیعٌ...﴿٧٠﴾[انعام–۱۷]
«قائم به قسط» در آیه ... قَائِمًا بِالْقِسْطِ ۚ...﴿١٨﴾[آل عمران–۱۸]
«منتقم» در آیه ... إِنَّا مُنتَقِمُونَ ﴿١٦﴾[دخان–۱۶]
خدا در قرآن کریم
قرآن کریم درباره خدا فراوان سخن گفته و به موضوعات گوناگونی پرداخته است؛ مانند
داشتن اسما و صفات نیکو:«ولِله الاَسماءُ الحُسنی»
احدیت و بساطت: «قُل هُوَ الله اَحَد»
توحید در ذات و صفات و افعال: «اَلله لا اِلهَ اِلاّ هُو»، «... لا اِلهَ اِلاَّ الله...»،
«فَلَم تَقتُلوهُم ولکنَّ الله قَتَلَهُم وما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ ولکنَّ الله رَمی»
صمدیت: «الله الصّمد»
نفی فرزند و پدر: «لَم یلِد و لَم یولَد»
بیهمتایی: «ولَم یکن لَهُ کفُوًا اَحَد»
نداشتن مِثْل: «لَیسَ کمِثلِهِ شَیءٌ»
دیده نشدن با چشم ظاهری: «لا تُدرِکهُ الاَبصارُ...»
مغلوب خواب سبک و سنگین نشدن: «لاتَأخُذُهُ سِنَةٌ ولا نَومٌ»
جمع بین تشبیه و تنزیه: «لَیسَ کمِثلِهِ شَیءٌ وهُوَ السَّمیعُ البَصیر»
خالقیت و مُبدئیت: «اَلله خلِقُ کلِّ شَیء»، «اَلله یبدَؤُا الخَلقَ...»
مالکیت حقیقی: «ولِلهِ ما فِیالسَّموتِ وما فِی الاَرضِ»
ربوبیت: «اِنَّ اللهَ رَبّی ورَبُّکم»
شدت نزدیک بودن به موجودات و همراهی قیومیه با آنها: «واعلَموا اَنَّ اللهَ یحولُ بَینَ المَرءِ وقَلبِهِ»
منشأ همه خیرات و خوبیها بودن: «بِیدِک الخَیرُ»
غایت و منتها بودن: «... و اِلَی الله تُرجَعُ الاُمور»، «واَنَّ اِلی رَبِّک المُنتَهی»
فراگیری کرسی وی نسبت به آسمانها و زمین: «وسِعَ کرسِیهُ السَّمواتِ والاَرضَ»
داشتن مَثَل برتر: «وللهِ المَثَلُ الاَعلی»
برگزیدن رسولانی از میان مردم برای هدایت آنان: «اَللهُ یصطَفی مِنَ المَلئِکةِ رُسُلاً ومِنَ النّاسِ»
جعل امامت: «قالَ اِنّی جاعِلُک لِلنّاسِ اِماما»
وجوب پرستش و اختصاص آن به خداوند: «واعبُدوا اللهَ ولا تُشرِکوا بِهِ شیا...»، «اَلاّتَعبُدوا اِلاَّ الله...»
لزوم پروا کردن از وی: «فَلیتَّقوا الله...»
احکام فقهی
اسم جلاله الله از جهت برخی احکام و آثار، همانند سایر اسمای الهی است؛ نظیر اینکه به اجماع فقیهان، رساندن بدن به آنها بدون طهارت حرام است. لمس کلمه «الله» و نیز ترجمهاش به هر زبانی که باشد بدون طهارت حرام است.
🔸جهت مطالعه بیشتر این مبحث به پرتال فرهنگی راسخون مراجعه فرمایید...🔸
مطلبی دیگر از این انتشارات
دگرگونی در انواع خط کوفی
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی سبک سیاه مشق
مطلبی دیگر از این انتشارات
جایگاه امام علی(ع) در خط نستعلیق