(امیرمهدی مهرگان) او منتظر است تا که ما برگردیم، ماییم که در غیبت کبری ماندیم!
حسنی به مکتب نمی رفت، وقتی می رفت جمعه می رفت!
به نام خدا
سلام. این جمله رو شنیدید که میگن:
حسنی به مکتب نمی رفت، وقتی می رفت جمعه می رفت؟!
الان می خوام برم از این حسنی بپرسم آخه چرا واقعا؟ باید یکم نصیحت بشه.. شمام اگه خواستین پیش من و حسنی بمونین و به حرفامون گوش بدید،اشکال نداره، شما که غریبه نیستید...
+سلام، آق حسنی گل گلاب!
-سلام. شما؟
+آقا منم دیگه،یکی از طرفدارای پرو پا قرص شما (البته تو بچگی!)
-خب پس الان که نیستی برو!
+واقعا که، آدم با بزرگترش اینطوری حرف می زنه؟ انگار مثلا کی هست!
-چی میگی تو؟ مثل اینکه منو تو نمیشناسی. الکی می گفتی قبلا طرفدارم بودی...
+ :|
-قیافت رو واس من اینطوری نکنا، من اگه نبودم کی می دونست اصلا قصه چی هست؟! من بودم که قصه ها رو ساختم! حتی من برای خودم ضرب المثل هم دارم!
+چه ضرب المثلی مثلا؟!
-مثل اینکه واقعا از دنیا بی خبریا!
+اقا اصلا من هیچی ندیده، بی سواد، تو خوبی!
-بله که من خوبم. شما مثل اینکه حالت خوش نیست. یارو که سرظهری وقت خواب اومده مزاحم میشه بعد پررویی هم می کنه. مردم آزار!
+من مزاحمم؟!
-نه پس عمه ی من مزاحمه!
+آقا اصلا مثل اینکه نمیشه با تو صحبت کرد، خودم هم وقت ندارم برای تو تلف کنم. حیف که من بخاطر تو یکی از کارام رو به تاخیر انداختم.
-اصلا کلا معلوم بود اومدی واس آزار، برو خونتون بینم!
+بنده خدا! من خونمونم! دیگه هم وقتم رو برا تو تلف نمی کنم، منو باش اومدم یه کار خیر کنم، کمکت کنم که ضرر نکنی. اشکال نداره! به من چه که طرفدارات دارن بهت بدبین میشن و داری از دستشون میدی؟ فقط اومدم و حرمتم شکسته شد! بچه هم بچه های قدیم.. تو اصلا لیقت نداری. خدانگهدار!!!!!!!!!!
-صبر کن، صبر کن! طرفدارام چرا بهم بدبین شدن؟
+من رفتم به کارام برسم :|
خب، بله.. از شما خوانندگان محترم متن هم فعلا خداحافظی می کنم. تا دیداری...
-وایستا، وایستا... کجا داری میری؟چرا مثل نی نی ها قهر می کنی؟!
+تا دیداری دیگر...
-صدات رو واس من بلند نکناااااا!
+یه لحظه آقا حسنی صبر کنیدو من الان به خدمتتون میرسم و شفاف براتون همه چی رو توضیح میدم. لطفا همونجا رو صندلی بشینید. ببخشیدا!
-باشه فقط زیاد طول نکشه ها!!
+خیالت راحت راحت!
مخاطبان عزیز. از اینکه همراه من بودید بسیار سپاسگزارم. زین پس با صحنه های +18 سال روبرو خواهید شد، پس لطفا از این صفحه بیرون بروید و به کارهای دیگرتان برسید. اگر هم سنتان بالای 18 سال است، به دلیل احتمال سکته یا ...
-چی شد پس؟ بیا دیگه! نکنه من رو سرکار گذاشتی؟
+نه نه، چه سرکاری قربان؟! الان به خدمتتون می رسم..
خوانندگان یا احیانا شنوندگان عزیز فعلا خداحافظ.
مطلبی دیگر از این انتشارات
حسنی در گندمزار!
مطلبی دیگر از این انتشارات
انشاءی از یک ترسوی شجاع!
مطلبی دیگر از این انتشارات
دمپایی شیطون بابام