گروه مانا یک شرکت فعال در زمینه تحول دیجیتال است. در این مجموعه سعی می کنیم نیازهای شرکای تجاری خود را بررسی کنیم و فرآیندهای تجاری موجود قدیمی را بصورت نرم افزار و اپلیکیشن ارائه دهیم.
چارچوب ارزیابی درآمد فریلنسرها
بسیاری از کسانی که به عنوان یک فریلنسر مشغول به کار هستند، از انتظارات عجیب و غریب کارفرماها و درآمدهای پایین ناراضی اند. از طرفی، کارفرما هم به دنبال کمترین هزینه و بیشترین سود است و این حق کارفرماست که بخواهد هزینه هایش را به حداقل برساند.
مخاطب اصلی مقاله پیش رو، در ابتدا فریلنسرها هستند. ولی 4 عاملی در ادامه که برای تعیین منطقی دریافتی ها مطرح خواهد شد، می تواند برای کارفرماها هم راهگشا باشد تا کارفرما و فریلنسر، با آگاهی بیشتری نسبت به نیازهای هم، بتوانند با هم تعامل بهتری داشته باشند.
کار می کنم، پس هستم
استراتژی درآمدی بسیاری از فریلنسرها در ابتدای تجربه کاری خود، دریافت دستمزدهای پایین و کسب تجربه و رزومه ای قوی تر است و این استراتژی کاملا منطقی به نظر می رسد. اما اگر تجربه شما به اندازه کافی بالاست و توانایی لازم را برای انجام پروژه های بزرگتر دارید، بهتر است در مورد دریافتی های خود تجدید نظر کنید. شما یک کارمند تمام وقت و قراردادی نیستید. پس بهایی که کارفرما به شما پرداخت می کند، به خاطر نتیجه کار است و نه زمانی که برای آن صرف شده. با تمرکز بر روی نتیجه کار، هم زمان خوبی را برای خودتان ذخیره می کنید و هم کافرما خیالش از بابت انجام شدن درست کار، راحت خواهد بود.
اما گر معیار زمان را کنار بگذاریم، قیمت کار انجام شده را چگونه تعیین کنیم؟ صادقانه می گویم: هیچ قانون، فرمول و راه کاملی برای این کار وجود ندارد. اما عواملی هم هستند که می توانند مثل یک چارچوب بسیار قوی، شما را در رسیدن به یک قیمت منطقی همراهی کنند.
به خودتان اعتماد داشته باشید
قبل از پرداختن به 4 عامل اصلی، باید مشخص کنید که حقوق مطلوبتان چقدر است. معیار شما برای تعیین حقوق در این قسمت، کاملا به خودتان بستگی دارد. حقوق دریافتی شما به عنوان یک فریلنسر تا حد بسیار زیادی به اعتماد به نفس شما بستگی دارد. اعتماد به نفس پایین یعنی قیمت کمتر و این طبیعی است. کسی که به خودش ایمان ندارد، نمی تواند مسئولیت های بزرگتری را قبول کند و مدام در یک نقطه درجا می زند.
قیمت تقریبی را به دست آورید
شما حقوق مطلوبتان را می دانید ولی باید با حقیقت فضای کسب و کارتان و عرف قیمت ها هم آشنا باشید.
برای این کار، به هیچ وجه دستمزدهای کارمندی را ملاک خود قرار ندهید. کارمند هزینه ای بابت دفتر کار، لپ تاپ و ... پرداخت نمی کند ولی به عنوان یک فریلنسر، تمام این هزینه ها بر دوش شماست.
مراجعه به دوستان و استفاده از تجربه فریلنسرهای دیگر هم یک راه حل خوب برای شناخت عرف بازار است. سعی کنید قیمت ها را با شرایط خودتان تطبیق دهید. مثلا درآمد فلان شخص با سابقه کار 10ساله و پروژه های بسیار قوی، با شما که تازه به سطح بالایی رسیده اید، یکسان نخواهد بود.
به دست آوردن بهای نهایی
با دانستن قیمت مطلوب و عرف بازار، نوبت به قسمت اصلی یعنی تعیین قیمت پیشنهادی به کارفرما می رسد. برای این کار، از 4 عامل زیر استفاده می کنیم:
1- بهره وری
منطقی نیست که بر اساس مدت زمان انجام کار پولی دریافت کنید آن هم در حالی که سرعت انجام کار توسط شما، سه برابر دیگران است. قبلا هم گفتیم که معیار درستی را برای قیمت گذاری انتخاب کنید تا توانایی شما، باعث کاهش درآمدتان نشود.
2- ضرورت
اگر از شما خواسته شد که کاری را در زمانی بسیار کم انجام دهید، حتما این ضرورت را به عنوان یک مولفه در تعیین قیمت در نظر بگیرید. پذیرفتن کارهای ضروری ریسک بالایی دارد چون ممکن است نتوانید کار را به درستی انجام دهید. این گونه کارها را تا زمانی که مهارتتان به اندازه کافی بالا نرفته است، انجام ندهید.
3- تخصص
تخصص بیشتر یعنی خاص بودن، یعنی رقبای کم تر و این یعنی درآمد بیشتر. مهم نیست که کار مورد نظر برای شما چقدر ساده است، مهم این است که کارفرما به چه میزان به کار شما نیازمند است!
4- اثربخشی
اما در نهایت به همان مثل قدیمی می رسیم: فوت آخر کوزه گری. ممکن است در ظاهر رقبای بسیاری برای شغل شما وجود داشته باشد و کارفرما اذعان کند که با قیمتی بسیار پایین تر می تواند کار را به شخص دیگری بسپارد. این جاست که اثربخشی ارزش خودش را نشان می دهد.
اگر قرار است پول خوبی دریافت کنید، باید به کارفرما اطمینان دهید که سفارشش را به درستی انجام می دهید و این اعتماد با توجه به سوابق قبلی شما ایجاد می شود.
ارزان فروشی نکنید
ارزان فروشی هم برای فریلنسر و هم برای کارفرما بد است! با این کار، شما انگیزه تان را از دست می دهید و این بی انگیزگی، بر روی کارتان تاثیر منفی می گذارد و در نهایت، کارفرما از کار ضعیف شما متضرر می شود.
حرف آخر
شاید بهترین راه برای کاهش تنش بین کارفرما و فریلنسر، تلاش برای ایجاد یک بستر درست برای درک نیازها و مشکلات دو طرف باشد. و شاید با تعیین معیارهایی دقیق تر که مورد قبول دو طرف باشد، بتوان تنش ایجاد شده را به حداقل رساند.
راه حل شما برای حل این مشکلات چیست؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
حقایق تلخ کار در خانه
مطلبی دیگر از این انتشارات
تجربیاتی که از 40 راهبر محصول در جنوب شرق آسیا یاد گرفتم!
مطلبی دیگر از این انتشارات
چارچوب DACI: ابزاری موثر در تصمیم گیری های گروهی