گروه مانا یک شرکت فعال در زمینه تحول دیجیتال است. در این مجموعه سعی می کنیم نیازهای شرکای تجاری خود را بررسی کنیم و فرآیندهای تجاری موجود قدیمی را بصورت نرم افزار و اپلیکیشن ارائه دهیم.
چطور به عنوان مدیر محصول، از شکست عبور کنیم؟
به عنوان یک مدیر محصول، تیم شما روی راهنمایی، حمایت و رهبری شما حساب می کند. نه تنها این وظیفه شماست که یک پروژه را از طراحی های اولیه تا محصول نهایی هدایت کنید، بلکه باید به تیمتان انگیزه بدهید، ابزار و حمایت لازم را در اختیارشان قرار دهید و کمکشان کنید که تاثیر بیش تری در اجرای اهداف تیم داشته باشند.
اما اگر اشتباهی رخ دهد چه می شود؟
اگر با یک دید آموزشی نگاه کنیم، شکست می تواند ارزش بیشتری نسبت به موفقیت ها داشته باشند. حقیقت این است که موفقیت ها فراموش می شوند. گذشته از این ها، شرکت ها و تیم های بسیار کمی هستند که برای بررسی شکست و یادگیری از آن، زمان می گذارند. حتی تعداد محدودی از مدیران محصول، شکست را به عنوان بخشی از کارشان قبول ندارند. خب پس چطور می خواهید در مورد شکست صحبت کنید وقتی کسی حاضر به صحبت در این باره نیست؟
در این مقاله، به عنوان مدیر محصول، به بررسی چند روش برای عبور از شکست می پردازیم. ما اصلی ترین دلایل شکست را در تیم ها بررسی می کنیم، با روشی تازه به بررسی شکست می پردازیم تا بتوانیم از تکرار آن ها در آینده جلوگیری کنیم.
به ((چه کسی؟)) و ((چرا؟)) توجه کنید اما تمرکزتان بر روی ((چه چیزی؟)) باشد!
اگر اشتباهی رخ دهد، ساده ترین کار این است که ببینیم چرا این اشتباه رخ داده و چه کسی مقصر است. فرار کردن و سرزنش کردن، معمولا از اولین کارهای مدیران در مواجهه با شکست است. البته توجه به دلیل شکست و شناسایی شخص مقصر لازم است، ولی این اطلاعات بسیار محدود است.
به جای مقصر دانستن یک شخص خاص، تمرکزتان را روی جبران شکست و درسی که باید از آن گرفت، بگذارید.
وقتی که کسی را به عنوان مقصر اعلام کنیم، حس خوبی به خاطر شناسایی دلیل شکست خواهیم داشت ولی اگر بخواهیم واقع بینانه نگاه کنیم، چیز خاصی عایدمان نشده است. علاوه بر این، با این کار، اعضای تیم شما در مورد بیان اشتباهات و یا مجهولات خود، دچار تردید می شوند.
خلاصه اینکه دلیل شکست و شخص مقصر باید مشخص شود، ولی تمرکز اصلی شما باید بر روی راه حل این مشکل و درس گرفتن از آن باشد
مطمئن شوید که اهداف شما واقعی هستند
یکی از مهم ترین دلایل شکست در توسعه محصول، بلندپروازی بیش از حد در اهداف ( و حتی انتظارات غیر ممکن) است.
تعیین اهداف غیرواقعی، برای هیچ کس خوش آیند نیست. با این کار، تیم شما تحت فشار قرار می گیرد که کاری غیر ممکن را انجام دهد، محیط تیم شما آلوده و پراسترس شده و این بر محصول شما تاثیر منفی می گذارد.علاوه بر این، اهداف فراتر از دسترس باعث پررنگ شدن اختلاف بین مدیر محصول و تیم توسعه دهنده محصول می شود. این کار باعث تنش و اصطکاک هم می شود که هیچ کدام، تاثیر مثبتی بر محصول ندارند.
اهداف دور از دسترس، شما را به عنوان یک مدیر محصول زیر سوال می برد. ایرادی ندارد اگر اهداف جاه طلبانه داشته باشید و اعضای تیمتان را برای رسیدن به آن تشویق کنید ولی پافشاری بیش از حد بر این روش، می تواند نشانه ای از برنامه ریزی ضعیف و یا انتظارات نامعقول باشد.
به عنوان یک قانون کلی، باید فراتر از سطح عادی باشید. ولی درکل، به توانایی تیمتان با دید منطقی نگاه کنید.
فقط از دید خودتان به قضیه نگاه نکنید
مدیران محصول معمولا افرادی نکته سنج و متفکر هستند. توجه به جزئیات، مشکل پسندی و ذهن تحلیل گر، از ویژگی های ضروری یک مدیر محصول است. ولی این صفات ممکن است منجر به سخت گیری حتی در کوچکترین مسائل شود.
اگرچه پیدا کردن دلیل یک خطا مهم است، ولی سخت گیری بیش از حد و ریز شدن در مسائل جزئی، می تواند هدف اصلی شما یعنی پیدا کردن راه حل را به حاشیه ببرد.
قبلا هم گفتیم که تیم شما روی راهنماییتان حساب می کند و این مسئله می تواند مشکل ساز شود.
وقتی اشتباهی رخ می دهد، حواستان باشد که وظیفه شما، تعیین یک استراتژی برای تمام مراحل کار است نه فقط قسمتی از آن. هرچقدر بیشتر بر روی این مسائل جزیی وقت بگذارید، زمان بیشتری را برای پیدا کردن راه حل از دست می دهید.
البته، اجبار خودتان به صرف نظر کردن از مسائل، بخصوص زمانی که ذهن نکته سنجی داشته باشید، کار بسیار سختی است. به همین خاطر باید اعضای تیمتان را با دقت انتخاب کنید. به شکلی که بتوانید با آسودگی مسئولیت آنالیز را به آن ها واگذار کنید و از آن ها بخواهید دلایل شکست را بررسی کنند.
مسئولیت کار را بپذیرید حتی اگر تقصیر شما نباشد
هرچقدر هم که مسئولیت را به اعضای تیم واگذار کنید، یادتان باشد که مسئولیت نهایی با شماست. گاهی شما به خاطر اشتباهات دیگران مواخذه می شوید. بسیار مهم است که در این شرایط، واکنش درستی از خودتان نشان دهید. به جای اینکه نسبت به هر اشتباهی واکنش تندی داشته باشید، از خودتان بپرسید: چرا اعضای تیم چنین اشتباهی کردند؟ آیا این کار عمدی بوده یا اینکه کوتاهی از شماست که حمایت و امکانات لازم را در اختیار آن ها قرار نداده اید؟ آیا کسی به درستی در مورد کار توجیه نشده یا اینکه شما به درستی مسئله را توضیح نداده اید؟ آیا اعضای تیم نتوانسته اند درخواست کمک کنند یا اینکه شما متوجه درخواست آن ها نشده اید؟
قبول مسئولیت اشتباهات دیگران بسیار سخت است، بخصوص زمانی که شما مسئول واقعی این اتفاق نباشید. شاید فداکردن دیگران باعث حفظ جایگاه و شغل شما شود ولی باعث ایجاد تنش بین شما و اعضای تیمتان خواهد شد.
راه دیگری هم هست. همه با هم به عنوان یک تیم، شکست را بپذیرید.
به موقع و پیشگیرانه با مشکلات مواجه شوید
گاهی اوقات اشتباهات آن قدر جدی است که نمی توان کاری برای جلوگیری از آن انجام داد. اما بیشتر مواقع، با ارتباط پیوسته با ذی نفعان اصلی، می توان شدت عواقب یک اشتباه را کاهش داد.
تصور کنید یکی از توسعه دهندگان تیم شما، یک نقص امنیتی را در سیستم دو مرحله ای ثبت نام محصول شناسایی می کند. و عقیده اش این است که این مسئله مهم و در عین حال قابل حل است.ولی زمان بیشتری برای حل آن نیاز دارید.
در این حالت، شما دو انتخاب دارید:
- سرمایه گذاران را در جریان مشکل قرار داده و سعی کنید برای حل مشکل، زمان بیشتری در نظر بگیرید
- توجهی نکنید تا زمان قبلی به پایان برسد.در نهایت به دلیل اشتباهی که رخ داده، عذرخواهی کنید.
اگر شما یک سرمایه گذار یا یک مدیر اجرایی بودید، کدام یکی از دو گزینه بالا را انتخاب می کردید
دقیقا!
در بیشتر مواقع، هرچقدر زودتر در مورد مشکلات احتمالی اطلاع رسانی کنید، احتمال همراهی سرمایه گذاران با شما بیش تر است. ارتباط پیشگیرانه نه تنها زمان بیشتری برای حل مشکل در اختیار تیم قرار می دهد، بلکه نشان می دهد که شما بر روند اجرای کار مسلط هستید.
مشکلات غیرقابل پیش بینی و به هم ریختن برنامه ریزی ها، غیر قابل انکار است ولی این شمائید که روش پاسخگویی به این مشکلات را انتخاب می کنید.
شکست بخور، یادبگیر، تکرار کن
قبول اینکه برخی از مشکلات غیر قابل پیشگیری هستند، راهی است که به شما اجازه می دهد تا به درستی نسبت به آن ها واکنش نشان دهید. گاهی اوقات تنها کاری که از دستمان بر می آید این است که به دنبال پاسخ به مشکل و یادگیری از آن باشیم.
در یک حالت مطلوب، مسیری که شما طراحی می کنید باید امکان اشتباه را درون خود داشته باشد.در ادامه، وظیفه شما این است که به بهترین شکل از تیم خود حمایت کرده، راهنماییی و رهبریشان کنید و در هنگام وقوع اشتباه، به فکر راهی باشید که بیشترین درس را از آن اشتباه بگیرید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
تحلیل روان شناختی رنگ ها با "Cugelman Emotion Map"
مطلبی دیگر از این انتشارات
هفته از جمعه آغاز می شود!
مطلبی دیگر از این انتشارات
استراتژی اقیانوس آبی در مقابل استراتژی اقیانوس سرخ