چطور یادگیری زبان به کسب درآمد کمک می کنه

همه که زبان رو برای گرفتن بورسیه تحصیلی یاد نمی گیرن که بتونن برن خارج از کشور تحصیل کنن، یا اینکه برای مسافرت کردن به دردشون بخوره. خیلی ها هم هستن که یک زبان رو به خصوص زبان انگلیسی رو برای این یاد می گیرن که بتونن ازش پول در بیارن. انگیزه پول درآوردن خیلی خوبه ولی همیشه جواب نمیده و بعضی وقتا باعث میشه وسط راه بنزین تموم کنیم و مسیری که شروع کردیم رو به آخر نرسونیم. دلیلش هم اینه که یادگیری زبان خیلی هم کار ساده ای نیست، به خصوص اگه برنامه ریزی درستی نداشته باشیم و یا اینکه ندونیم چه روش آموزشی رو انتخاب کنیم.

واقعا میشه از یاد گرفتن زبان انگلیسی هم پول درآورد؟

معلومه که میشه، اصلا چرا فکر کنیم که نمیشه؟!! اگه به یادگیری زبان به شکل یک مهارت نگاه کنیم مسلما هر چی ماهرتر باشیم بهتر هم می تونیم ازش پول در بیاریم. مهارت داشتن نه فقط در مورد زبان می تونه باعث کسب درآمد بشه ، تو همه ی زمینه ها همینطوره. اینایی هم که می بینید می گن نه فایده نداشت این همه درس خوندیم و دانشگاه و رفتیم و از این حرفا حتما یه جای کارشون ایراد داره و به اندازه کافی به زبان مسلط نشدن و گر نه کی دیده که تا حالا کسی تو رشته خودش ماهر باشه و نتوسته باشه ازش پول در بیاره( مگه اینکه جز دسته آدم های خسته باشه که نه که نتوننا فقط خستن!). حتی از مهارت نصفه و نیمه هم میشه پول درآورد دیگه چه برسه به اینکه واقعا تو چیزی آدم ماهر باشه. از زبان میشه هم مستقیم و هم غیر مستقیم پول درآورد.

مستقیم یعنی بعد از اینکه به اندازه کافی تو زبان ماهر شدیم یک راست بریم زبان درس بدیم یا مترجم بشیم( چه مترجم شفاهی چه مترجم کتبی). غیر مستقیم یعنی مثلا شما توی زمینه بازرگانی فعالیت می کنید و برای مذاکره با مشتری خارجی به زبان انگلیسی نیاز دارید. اگه زبان انگلیسی بلد باشید می تونید تو شرکت های بزرگ تر کار کنید و موقعیت شغلی بهتری داشته باشید و مسلما درآمد بیشتری هم بدست می یارید. شاید هم بخواین کسب و کار خودتون رو داشته باشید و مثلا از چین یه جنسی وارد کنید و اینجا بفروشید. لازم به ذکر نیست که یادگیری زبان تو این حالت چه تفاوتی می تونه برای شما ایجاد کنه( قبول ندارید خب امتحان کنید!)

چطوری زبان یاد بگیریم؟

اگه می خواییم زبان یاد بگیریم و تازه اول راه هستیم نباید زیاد گیر بدیم که کدوم کتاب رو بخونم، کدوم کلاس رو برم چی گوش کنم، چیکار کنم، چی کار نکنم. هیچ کاری واجب نیست که بکنیم همین که شروع کنیم کافیه. این همه وسواس از اونجایی میاد که ما می خوایم ایده ال باشیم، اونم از همون اول! واقعیت اینه که با وسواس کار جلو نمی ره، حتی ممکنه اصلا شروع هم نشه. برای همین بهتره وسواس رو کنار بذاریم و شروع به یادگیری کنیم، چیزی رو که قرار نیست از دست بدیم، شاید فوقش یه کم پول و زمان رو هدر بدیم، اونم شاید و نمیشه گفت که حتما قراره این اتفاق بیوفته. تازه از یه زاویه دیگه هم میشه نگاه کرد و اونم این که یاد می گیریم که مثلا چه روشی به درد ما نمی خوره. این خودش کم با ارزش نیست، چون دیگه اون روش رو تکرار نمی کنیم.

بعد که خدا خواست و وسواس رو کنار گذاشتیم و یادگیری زبان رو شروع کردیم، به اینجا می رسیم که برای یادگیری یک زبان چه انگلیسی چه هر زبان دیگه ای باید نقش کلمه ها رو تو جمله یاد بگیریم. بدون شناخت کلمه ها که نمیشه حرف زد، میشه؟!!( ما که تا حالا ندیدم، شما دیدی بیا بگو دیدم). خلاصه که یادگیری نقش کلمه خیلی مهمه پس بدانید و آگاه باشید که اگه فکر کردید می تونید از زیر حفظ کردن کلمه های پر کاربرد در برید و بگید حالا ولش کن به مرور یاد می گیرم، سخت در اشتباهید. کلمات پر کاربرد تو هر زبانی کلا مگه چنتاست؟ واقعا وقتی کل کلمات تو یه زبان رو با تعداد کلمات پر کابردش مقایسه می کنیم می بینیم خیلی کمه، فوقش هزارتا کلمه یا حالا یه کم بیشتر یا یه کم کمتر. این همون قانون 20-80 پارتو که می گه 80 درصد نتایج از 20 درصد تلاشی که کردین به دست می یاد. پس 20 درصد از کلمه های پر کابرد رو که یاد بگیریم یعنی تقریبا همه کلمات لازم برای آموزش یه زبان رو یاد گرفتیم.

یه کار دیگه ای که هم خیلی باحاله هم ما رو حسابی به چالش می کشونه اینه که هر روز حتی اگه در حد 200 کلمه هم شده در مورد روزی که گذرندویم یه جمله کوتاه به زبان انگلیسی بنویسیم. خب این همین جاست که راه آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها. اولش خب سخته که اصلا جای بحث و توضیح نداره ولی به مررو مثل همه ی کارایی که اول سخته بعد آسون میشه اینم آسون میشه. حتی می شه کلماتی که نمی دونم انگلیسیش چی میشه رو فارسی بنویسیم.( چه اشکالی داره کی گفته که نمیشه کلمات انگلیسی و فارسی رو با هم ترکیب کرد و یه جمله ساخت؟ انگلیسی ها میان دستگیرمون می کنن یا مثلا بهشون برمی خوره!). شاید این کار اول به نظر یه جوری بیاد یا حتی فکر کنیم مسخرس، ولی تازه چه بهتر هرچقدر یه چیز مسخره تر باشه بهتر تو حافظه می مونه و از طرفی فشار اینکه حتما باید به زبان انگلیسی مسلط بشیم تا بتونیم بنویسم رو از رو خودمون بر می داریم. این کار البته برای اوایل یادگیری خوبه. وقتی جلوتر رفتیم و به اصطلاح پیشرفت کردیم خب دیگه دایره لغاتمون هم بیشتر میشه و راحت تر و طولانی تر می تونیم جمله بنویسیم.

این سه تا مورد خیلی بهمون کمک می کنه که بتونیم زبان انگلیسی رو راحت تر یاد بگیریم و هر چی راحت تر بشه چیزی رو یاد گرفت لذت بخش تر هم میشه و خودش یه انگیزه میشه برای اینکه تمام تلاشمون رو بکنیم تا بهش مسلط بشیم. وقتی هم مسلط شدیم دیگه پول درآوردن از اون به هنر خودمون بستگی داره. هرکسی هم که گفت من به زبان انگلیسی تسلط دارم ولی نمیشه ازش پول درآورد بیاد تا من باهاش صحبت کنم!