اخباری‌گری و انحطاط ما

یادداشتی درباب شیوه بازنمایی اخباری‌گری در آثار نویسندگان معاصر

مجله تقریرات شماره 12
مجله تقریرات شماره 12


در مقاله پیوست که در شماره دوازدهم دو‌فصلنامه «تقریرات» منتشر شد به موضوع بازنمایی منفی اخباری‌گری در ادبیات دین‌شناسانه معاصر ایرانی پرداخته‌ام. از دویست سال پیش تا کنون گفتمان اجتهاد در عرصه دینی شیعی غلبه دارد و اخباری‌گری «غیر» یا «دیگری» آن است. در این مدت (مثل هر گفتمان دیگری) اجتهاد نیز با نفی ویژگی‌هایی که به اخباری‌گری منتسب می‌کند خود را شناسانده و تعریف کرده است.

نه تنها نوشته‌ها درباره تاریخ فقه گاه و بیگاه از اخباریان گفته‌اند بلکه حتی آثاری که درباره تاریخ و تمدن و یا افول تمدن ایران یا تشیع در سده‌های اخیر بحث می‌کنند نیز از اخباریان سخن گفته‌اند. در این آثار اخباری‌‌گری یکی از عوامل عقب‌ماندگی یا عامل اصلی آن دانسته شده است. چنین برداشتی از اخباری‌گری (به مثابه عامل انحطاط) بخصوص به شکل واضحی از زبان مرتضی مطهری رواج یافت و یک جنبه اجتماعی و سیاسی هم داشت. مطهری در برابر اخباری‌گری برداشتی از اجتهاد را می‌گذاشت که از رهگذر موضع‌گیری سیاسی اجتماعی باید عامل پویایی و رشد جوامع اسلامی شود. چیزی که به زعم مطهری اخباریان یا تفکراتی که از آنان نشات گرفته بود مانعش شده بودند. بعدا درباره نظر مطهری درباب اخباری‌گری و معنای سیاسی آن خواهم نوشت.

در این مقاله نشان داده ام که معاصران چگونه اخباری گری را عامل عقل ستیزی، عقب ماندگی، جمود و عامی‌گرایی دانسته اند.

متن کامل مقاله «آیا اخباری‌ها عامل انحطاط ایران و تشیع بوده‌اند؟» کلیک کنید.

دانلود پی دی اف مقاله
دانلود پی دی اف مقاله


پی نوشت:
یک نکته درباره این مقاله و درباره همه یادداشت‌هایی که در این رسانه درباره اخباری‌گری خواهم نوشت:
مسئله من این نیست که اخباری‌گری خوب است یا نه یا صحیح‌تر یا بهتر یا مفیدتر از اجتهاد است یا ناصحیح‌تر و بدتر و مضر‌تر از آن؟ مسئله تلاش برای شناخت اخباری‌گری، خارج از چارچوبی است که گفتمان اجتهاد برای این شناخت پیشنهاد می‌کند. هدف البته چیزی فراتر از شناخت جریان اخباری‌گری است، به نظرم از رهگذر بازاندیشی در تاریخ اخباری‌گری می‌توان تاریخ اجتهاد و وضع موجود را بهتر شناخت.