سه پرسش درباره روایت علامات المومن و زیارت اربعین

روایت معروف به علامات المومن نقل شده از امام حسن عسکری،‌ روایتی است که برای استحباب زیارت اربعین (به طور خاص) مورد استناد قرار گرفته است. این استناد نخستین بار در کتاب المزار شیخ مفید (م.۴۱۳ق) (صفحه ۵۳) آمده و دیگر بار در دو کتاب شیخ طوسی یکی تهذیب الاحکام (ج۶، ص ۵۳) و مصباح المتهجد (ج۲، ص ۷۸۸). طبیعی است که فهم این دو عالم برجسته از سوی دیگر علمای شیعه پذیرفته شده است و از آنجا که حدیث در مسایل فقهی نیست، باب تحقیق بیشتر درباره این روایت به طور جدی و انتقادی باز نشده است.

در این یادداشت فقط سه پرسش درباره این روایت را مطرح می‌کنم. پرسش‌هایی که در منظر یک پژوهشنده‌ی غیر متخصص در علم حدیث پیدا شده است و به نظر می‌رسد دستمایه پژهش‌هایی می‌تواند باشد که تاکنون صورت نگرفته یا من از آن بی اطلاعم.

سه پرسش درباره روایت علامات المومن و زیارت اربعین
سه پرسش درباره روایت علامات المومن و زیارت اربعین


♦ یک.
روایت علامات مومن در کتاب شیخ مفید به صورت مرسل نقل شده و از نظر حدیثی چنان که در روش مرسوم سنجش سند رایج است، ضعیف است. البته تلاش شده ضعف آن را با برخی قواعد اصولی (از جمله تسامح در ادله سنن) جبران کنند. (نک:‌ مقاله زیارت اربعین از دیدگاه فقه، رضا عندلیبی)

متن حدیث چنین است:

روی عن ابی محمد الحسن بن علی العسکری علیهما السلام انه قال: علامات المومن خمس: صلاة الاحدی و الخمسین، و زیارة الاربعین، و التختم بالیمن، و تعفیر الجبین و الجهر ببسم الله الرحمن الرحیم / المزار ص ۵۳

در این حدیث پنج علامت مومن نقل شده است که از این پنج علامت، سه علامت اختصاص به آداب نماز دارد.
دقت در متن روایت آشکار می‌سازد که امام در مقام برشمردن توصیه اخلاقی یا دستورالعملی برای تقویت ایمان قلبی نیست، بلکه در صدد بیان تفاوت‌های نمادین و ظاهری است که بین شیعه و مخالفان شیعه وجود دارد. علامت‌هایی که شیعیان را از جامعه اهل سنت متمایز می‌کند. مقایسه روایت با روایت مشابهی که در هدایه الکبری آمده و در ادامه از آن سخن می گوییم، موید همین برداشت است. به سخن دیگر، مومن در اینجا به معنای شیعه امامی است و نه چنان که در یکی از معانی رایج، به معنای فردی که اعتقاد قلبی به چیزی دارد.

این نکته، گویا در تحلیل و استناد به این رویات از نظر‌ها دور مانده است، مثلا برخی از تحلیل کنندگان با استناد به این حدیث چنین استدلال کرده‌اند که از نظر امام حسن عسکری زیارت اربعین، هم ارزش با نماز‌های ۵۱ گانه است چون در کنار آن جزو علامات مومن دانسته شده است. (کوثر اربعین، عبدالله جوادی آملی، ص۱۱۵-۱۱۶) در حالی که اگر برداشت ذکر شده درست باشد، ‌در کنار هم قرار گرفتن علامت‌های مومن (شیعه) لزوما به معنای ارزش یا اهمیت یکسان آن‌ها نیست.

با این توضیح می‌توان پرسید چرا زیارت اربعین باید جزو علامت‌های متمایز کننده شیعه جای بگیرد و نه برای مثال مطلق زیارت امام حسین یا زیارت امامان دیگر؟ شاید در هنگام صدور حدیث، زیارت اربعین به طور خاص - و نه مطلق زیارت امامان - مورد اختلاف و نزاع درون گروهی شیعه و یا شیعه با سنی بوده است. این موضوعی است که به تحقیقی جدی احتیاج دارد.

♦ دو.حدیث علامات مومن در هدایة الکبری
حدیث مشابهی در کتاب هدایه الکبری وجود دارد که در آن امام حسن عسکری ۱۰ خصلت شیعه را بر می‌شمرد. در این حدیث زمینه گفتار به طور کامل نقل شده است. امام در دیدار با تعدادی از شیعیان از ده اختلاف شیعیان با مخالفانشان سخن می‌گویند:

«اختلاف بینک و بین اعداء الله و اعدائنا من اهل القبلة و الاسلام».

در این روایت هر یک از این علامت های ده گانه در برابر یکی از عقاید یا اعمال اهل سنت (یا به طور کلی مخالفان) قرار گرفته است.
این خصلت‌ها چنین است:
• صلاة احدی و خمسین
• تختم بالیمین
• تعفیر الجبین
• الاذان و الاقامه مثنی مثنی
• حی علی الخیر العمل
• الجهر فی بسم الله الرحمن الرحیم فی السورتین
• القنوت فی ثانی کل رکعتین
• صلاه العصر و الشمس بیضاء نقیة
• صلاه الفجر مغلسة
• خضاب الراس و اللحیه بالوسمة
(الهدایه الکبری، تحقیق شوقی امین الحداد، ص۵۹۶)

شایان توجه است که در این حدیث نیز هشت علامت اختصاص به نماز و آداب آن دارد و مهم‌تر اینکه زیاره الاربعین بین این ویژگی‌ها نیست.
بر اساس آنچه آمد پرسش دوم این است که آیا می‌توان اصل آنچه در کتاب المزار شیخ مفید آمده همین روایت کتاب هدایه الکبری دانست؟ اگر پاسخ مثبت باشد باید به این پرسش پاسخ داد که در این صورت وارد شدن کلمه زیارة الاربعین نتیجه چه فرایندی بوده است؟ طبیعتا برای پاسخ به این پرسش باید درباره منشاء این روایت و منابع و صورت‌های احتمالی آن تحقیق مفصلی صورت پذیرد.

♦ سه.«زیارة الاربعین» به چه معنا است؟

یک پرسش دیگر باقی مانده است: آیا ممکن است عبارت زیارة‌ الاربعین معنایی غیر از آنچه شیخ مفید و شیخ طوسی از آن دریافته اند و رایج بین شیعیان است (یعنی زیارت مزار امام حسین در روز بیستم صفر) داشته باشد؟
این پرسش پیشتر هم طرح شده است، اما نمی‌دانم آیا تحقیقی درباره آن صورت گرفته یا نه. آیت الله قاضی طباطبایی به این نظر که معنای زیارت اربعین زیارت چهل مومن باشد، اشاره کرده و آن را رد کرده است. (تحقیق در اول اربعین سیدالشهداء، ص ۲۱۳) آیت الله جوادی آملی، نیز همین نظر را دارد. (کوثر اربعین ص ۱۱۵) در مقابل، ویدئویی در اینترنت وجود دارد که نشان می‌دهد آیت الله محمدحسین فضل الله زیارت اربعین را در این حدیث به معنای زیارت چهل مومن می‌داند.

نکته دیگری که درباره این پرسش سوم باید در نظر داشت و شاید خود پرسشی مستقل به حساب آید وجه تسمیه روز و زیارت اربعین به این نام است. فهم رایج شیعه از این واژه همان است که مجلسی به نقل از کفعمی آورده است:‌ این زیارت را به این دلیل زیارت اربعین گفته اند که زمانش بیستم صفر است و این روز چهلمین روز از قتل حسین است. (بحارالانوار، ج۹۸، ص ۳۳۴-۳۳۵)
عبارت «زیارة الاربعین» در متون قدیم دیگری هم آمده است. اما معنای آن تا حدودی از آنچه ما امروزه از این واژه می‌فهمیم تفاوت دارد. خوانش این متون خود باب تازه‌ای برای تحقیق درباره این موضوع باز می‌کند:
قدیم‌ترین متنی که از بزرگداشت روز بیستم صفر توسط شیعیان خبر داده و از قضا عبارت «زیارة الاربعین» هم در آن آمده است، آثار الباقیه ابوریحان بیرونی (م.۴۳۰) است. گزارش او در این کتاب، ضمن اینکه نشان دهنده قدمت بزرگداشت بیستم صفر از سوی شیعیان است، ابهاماتی درباره معنای زیارة الاربعین پدید می‌آورد.
ابوریحان درباره بیستم صفر می‌نویسد:‌

و فیه زیارة الاربعین، ‌و هم حُرُمه بعد انصرافهم من الشام. (تصحیح اذکایی ص ۴۲۲)

گویا این عبارت به این معنا است که در این روز زیارت چهل کس اتفاق افتاد، و آنان خاندان (حسین بن علی(ع)) بودند که از شام بازمی‌گشتند. (نک: ترجمه داناسرشت)

در این عبارت زیارة الاربعین به معنای زیارت روز چهلم وفات حسین بن علی نیست، بلکه زیارت چهل تن از قبر او است. بر این اساس زیاره الاربعین به این دلیل به این نام نامیده شده است که چهل تن از خاندان امام در این روز قبر وی را زیارت کرده اند. این برداشت با برداشت رایج از واژه اربعین که دال بر چهلمین روز بعد از شهادت امام است تفاوت دارد اما به همان آیینی اشاره می‌کند که شیخ مفید و شیخ طوسی از آن سخن گفته اند.
در آخر اینکه گزارش غریب گردیزی (قرن پنجم) که به نظر می‌رسد در اصل از آثار الباقیه یا متنی مشترک برگرفته باشد، داستانی به کلی متفاوت از «زیارت اربعین» به دست داده است:

اندرین روز (که احتمالا بیستم صفر است) زیارت چهل تن بوده است. که اندر اسلام چهل ابرار شدند اندرین روز به یک جای گرد آمدند و به یکدیگر زیارت کردند. (زین الاخبار، ص ۴۵۴)

البته او نامی از زیارة الاربعین نیاورده اما این مطلب را در موضعی یاد کرده که مربوط به آیینهای ماه صفر است. به هر حال در این برداشت نیز عدد چهل به تعداد افراد باز می‌گشته و نه روز چهلم.