دیپلماسی فدای میدان یا میدان فدای دیپلماسی

ديپلماسي فداي ميدان يا ميدان فداي ديپلماسي

اخيراً انتشار فايل صوتي از وزير امور خارجه جنجالي جدي در سطح داخل و خارج از کشور ايجاد کرده است.

اگر چه نگارنده با توجه به شائبه سياسي بودن موضوع و اهداف انتخاباتي از انتشار آن در جهت دوقطبي سازي کشور تمايل نداشت به مسئله ورود کند اما با توجه به درخواست مکرر جهت تحليل و بررسي آن درصدد است در سلسله يادداشت هايي به بررسي برخي از محورهاي سخنان دکتر ظريف بپردازد.

از جمله جملات بحث برانگيز وزير امور خارجه در مصاحبه خود با مرکز بررسي هاي استراتژيک رياست جمهوري، فدا شدن ديپلماسي براي ميدان بود.

ابتدا لازم است بيان گردد که ديپلماسي در بيان ساده به علم و فن اداره روابط يک کشور با ساير کشورها، سازمان ها و به طور کلي کنش‌گران رسمي و غير رسمي عرصه بين الملل گفته مي شود.

به عبارت ديگر وظيفه ديپلمات اجرا و تحقق اصول و راهبردهاي يک کشور در صحنه روابط بين الملل است.

بنابراين ديپلماسي به خودي خود هدف نبوده بلکه ابزار  و روشي در رسيدن به اهداف و به دست آوردن منافع ملي است.

اگر مقصودمان از لفظ "ميدان" هم استفاده از قوه قهريه جهت بالا بردن ضريب امنيت ملي، تضمين بقاي کشور و افزايش عمق استراتژيک  باشد، بدون ترديد ابزاري موثر جهت متحقق ساختن منافع ملي و دستيابي به اهداف و نقشه راه از پيش تعيين شده در مراکز تصميم ساز است.

پس "ديپلماسي و ميدان" دو بال کمال يابي و پيشرفت يک نظام سياسي‌اند و اصولاً بيان قرباني شدن هر کدام براي ديگري نوعي مغالطه کردن است.

براي مثال قطعنامه 598 که وزير فعلي امورخارجه نيز پس اتمام جنگ از دست اندرکاران اجراي آن به شمار مي‌رود و تا حدود زيادي به حقوق ايران و معرفي متجاوز پرداخته بود، زماني تصويب شد که نيروهاي ميداني در اواخر سال 64 بندر استراتژيک فاو را تصرف ساختند و يک‌سال بعد با گذشتن از نهر جاسم در عمليات کربلاي 5 توانستند به دروازه هاي بصره دومين شهر مهم عراق برسند.

در صورتي که طي 7 سال جنگ هيچ قطعنامه موثري و عادلانه اي براي حمايت از حقوق طرف  ايراني تصويب نشد زيرا شرايط ميداني به سود جمهوري اسلامي چرخش پيدا نکرده بود.

يا در اوايل بحران سوريه و هنگامي که دمشق در محاصره کامل معارضان قرار داشت،  گروهي از کشورها با نام دوستان سوريه در نشست ژنو 1 متشکل از دهها کشور براي جايگزيني نظام بشار اسد تصميم گيري کردند و حتي نماينده جمهوري اسلامي را براي کنفرانس مزبور دعوت نکردند، لکن با تغيير شرايط ميداني که با کمک فرماندهان نظامي به وقوع پيوست و دست برتر محور نزديک به ايران در تحولات منطقه به وضوح عيان گشت، بسياري از دولتها از روي تنگنا و عجز به لزوم حل معضلات و چالش‌هاي منطقه اي با کمک و پشتيباني جمهوري اسلامي معترف گشتند.

يا همين تغيير موضع آشکار وليعهد سعودي که ديشب رسماً اظهار داشت: ايران کشوري همسايه است و اميدوارم روابط خوبي با آن داشته باشيم از کجا نشات گرفته است؟

کدام عوامل بن سلمان که روزگاري ميخواست جنگ را به داخل ايران بکشاند را به پذيرش واقعيت ها و دراز کردن دست دوستي به سمت تهران سوق داده است؟

آيا غير از تحولات اخير ميداني در جنگ بين سعودي و يمن است که وليعهد جوان و پرادعا را رام کرده که سعي در دست يازيدن به دامان ايران براي حل بحران و بيرون آمدن از باتلاق يمن نموده است؟

درنهايت نگارنده عميقاً باور دارد نه ديپلماسي بايد فداي ميدان شود و نه ميدان فداي ديپلماسي؛ بلکه کشوري موفق است که بتواند دستاوردهاي ميداني اش را آنچنان بالا ببرد تا ديپلمات هايش آن سرمايه را در کارزارهاي بين المللي نقد کنند.

البته از اين نکته نيز نبايد غفلت کرد که  مسائل امنيت ملي و بقاي يک نظام سياسي قابل معامله و مذاکره و ايضا نقد شدن نيست زيرا بديلي براي آنها وجود ندارد.

عليرضا تقوي نيا

واحد سیاسی و دشمن شناسی ( نجوا )

موسسه مصاف ایرانیان