چرا بایدن نمی تواند در مورد معامله هسته ای ایران زمان را به عقب برگرداند

چرا بايدن نمي تواند در مورد معامله هسته اي ايرانزمان را به عقب برگرداند

جو بايدن به عنوان کانديداي رياست جمهوري قول داد به توافق [هسته اي ايران] بپيوندد و از تعهد مجدد ما در زمينه ديپلماسي براي همکاري با متحدان خود براي تقويت وگسترش آن استفاده کند.

به عنوان رئيس جمهور ، بايدن اولين قدم ها را براي تحقق اين قول برداشته است ، اما ممکن است دريابد که اين قول به راحتي قابل انجام نيست. نه تنها تمام ايرادات اصلي توافق نامه باقي مانده است ، بلکه مهمتر از همه ، توافق نامه در يک زمينه ژئوپليتيکي پيش بيني شده بود که ديگر وجود ندارد.

اين توافق که به عنوان برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA) شناخته مي شود ، با خنثي سازييک مسئله بالقوه انفجاري در سياست خارجي امريکا - گسترش سلاح هاي هسته اي ايران ، از يک جنگ در خاورميانه جلوگيري کرد. تا زمان تصميم ترامپ براي خروج از توافق در سال 2018 ، اين توافق نسبتاً محبوب بين مردم آمريکا باقي ماند. اين معامله - يک موفقيت ديپلماتيک چندجانبه با مذاکره دقيق ، همچنين يک پوشش زيبا براي سياست خارجي "اول آمريکا" دولت ترامپ فراهم کرد. اگرچه پيوستن به برجام ممکن است سياست خوبي ايجاد کند ، اما ممکن است سياست خوبينباشد.

JCPOA هرگز يک راه حل بلند مدت يا جامع در چالش ايران نبود. هدف از اين معامله محدود کردن ، و نه پايان دادن به ، مسير ايران به سمت سلاح هاي هسته اي براي 10 تا 15 سال پس از تصويب در سال 2016 بود. اما زمان ديگر طرف ايالات متحده نيست.

به گفته آنتوني بلينکن ، وزير امور خارجه امريکا ، ايران فقط چند هفته با داشتن مواد هسته اي کافي براي بمب فاصله دارد. اين توافقنامه همچنين برنامه موشکي ايران را محدود نکرد ، وسيله اي بالقوه براي تحويل سلاح هاي هسته اي ايران ، که حتي پس از قرارداد دولت اوباما نيز به پيشرفت خود ادامه داد. مهمتر از همه ، اين توافق حمايت ايران از تروريسم را حذف کرد. تروريسم ايراني دقيقاً همان چيزي است که اخبار اخير را به خود اختصاص داده است - چه حمله به تانکرها در تنگه هرمز يا هدف قرار دادن سفارتخانه هاي آمريکا و اسرائيل در سراسر جهان. اگرچه حتي فراتر از اين مسائل ، بسياري از فرضيات اساسيJCPOA ديگر درست نيستند.

اول اينکه ايران تغيير کرده است. پس از خروج دولت ترامپ از برجام و تحميل کمپين تحريم " فشارحداکثر " ، حمايت ايران از اين معامله از 85 درصد در آگوست 2015 به 42 درصد در اکتبر 2019 کاهش يافت. همان نظرسنجي ها بد بيني گسترده اي نسبت به وضعيت اقتصاد ايران پيدا کرد. در حالي که اين نظرسنجي ها (مانند تمام داده هاي نظرات جمع آوري شده در کشورهاي اقتدارگرا) کمي اغراق دارد ، روندها حاکي از آن است که حمايت ايران حداقل تا حدي در مورد منافع اقتصادي پيش بيني شده بود که هرگز تحقق نيافت. جاي تعجب نيست که ايران از ايالات متحده خواست که "بدون قيد و شرط" از تحريم ها صرف نظر کند و اين پيش شرط مذاکرات است ، خواسته اي که دولت بايدن رد کرد.

و با اين حال ، حتي اگر دولت بايدن تحريم ها را لغو کند ، بازهم ممکن است براي توليد نتايج اقتصادي ملموس لازم براي بازسازي اعتماد به توافق کافي نباشد. اين احتمال که دولت آينده آمريکا بتواند دوباره تحريم ها را اعمال کند ، ممکن است شرکت ها را از سرمايه گذاري در ايران منصرف کند و تأثير کوتاه مدت هرگونه تخفيف را محدود کند. علاوه بر اين ، ايران برنامه هاي اقتصادي خود را براساس رشد 8 درصدي سالانه قرار داده است. در عوض ، بيماري همه گيرCOVID-19 باعث شد توليد ناخالص داخلي (GDP) ايران 6.8 درصد منقبض شود و بخش مهم نفت ايران بيش از 38 درصد کاهش يابد. در اين شرايط ممکن است مدتي طول بکشد تا ايران به رونق خود بازگردد.

دوم ، خاورميانه تغيير کرده است. توافق آبراهام با واسطه بين اسرائيل و چندين کشور عربيوهابي ، يک حقيقت گرايي ديرينه ، بدون بيان ، رسمي را بيان کرد که اختلاف اسرائيل و عرب ديگر شکاف اوليه منطقه نيست. در عوض ، شکاف اصلي بين ايران و بقيه است.

اين پويايي به نوبه خود مي تواند هر توافق هسته اي ايران را در يک زمينه جديد منطقه اي قرار دهد. در حالي که اسرائيل و کشورهاي عربيوهابي مدتهاست که سلاحهاي هسته اي ايران را به عنوان تهديدي وجودي تلقي مي کنند و نسبت به توانايي برجام در جلوگيري از بمب ايراني ترديد دارند ، هيچ يک از آنها طرف قرارداد اصلي نبودند. اين کشورها براي بيان نگراني هاي خود به صورت جداگانه باقي مانده بودند.

امروز ، ائتلافي متحد و فزاينده از کشورهاي حاشيه خليج فارس و اسرائيل مخالف برجام وجود دارد. در واقع ، در يک هشدار بزرگ به دولت جديد در يک سخنراني که تنها چند روز پس از تحليف بايدن ارائه شد ، رئيس ستاد نيروهاي دفاع اسرائيل بازگشت آمريکايي ها به برجام را "اشتباه" خواند و اظهار داشت که اسرائيل در حال تجديد ارتش خود است.

درکل ايالات متحده تغيير کرده است. متوقف کردن گسترش سلاح هاي هسته اي ايران شايد هرگز مهمترين اولويت هر دولت آمريکايي نبوده است ، اما امروزه اين کشور تلاش مي کند تا سطح بالاتري از نگراني هاي سياست را از بين ببرد. دولت بايدن با مشکلات فوري ديگري نيز روبرو است ، از کنترل همه گيري و ترميم اقتصاد مبتلا به COVID گرفته تا مقابله با افراط گرايي داخلي. حتي در ميان نگراني هاي سياست خارجي آن ، جلوگيري از بمب هسته اي ايران در زير نگراني هاي ديگر مانند مقابله با تغييرات آب و هوايي ، مهار ظهور چين و بررسي مجدد روحيه روسيه است.

کاهش نسبي مسئله ايران در دستور کار سياست هاي آمريکا مي تواند اثرات مخربي براي توافق هسته اي داشته باشد.

اول ، در حالي که ممکن است توجه آمريکا به ايران کاهش يافته باشد ، کشورهايي که مخالف اين توافق هستند همچنان مانند گذشته بر روي ايران متمرکز هستند ، و بالقوه غلبه بر چنين مقاومت هايي را براي ايالات متحده دشوارتر مي کند.

دوم و مهمتر اينکه ، بازگشت به توافق هسته اي ايران ممکن است در مقايسه با ساير اهداف شديدتر سياست هاي آمريکا سنجيده شود. هم چين و هم روسيه از ايران حمايت کرده اند و ايالات متحده را وادار کرده اند که بدون قيد و شرط به توافق برگردد. آنها اشتياق کمي براي گسترش دامنه معامله براي رفع ساير کاستي ها نشان داده اند. اگر ايالات متحده بخواهد هرکدام از کشورها از اين موضع تغيير جهت دهند ، احتمالاً بايد در ازاي آن چيزي را ارائه دهد.

يک جمله غالباً ذکر شده در مورد "نبردن در جنگ آخر" وجود دارد ، اما مسلماً براي مذاکره در مورد آخرين پيمان نيز همين امر وجود دارد. در برخي از سطوح قابل درک است که دولت بايدن مي خواهد زمان را به عقب برگرداند و به برجام بازگردد. اما حتي اگر اين توافق شش سال پيش در هنگام مذاکره راه حل درستي براي مسئله هسته اي ايران بود ، به احتمال زياد هر توافقي بايد متفاوت به نظر برسد - نه فقط به اين دليل که برنامه هسته اي ايران تکامل يافته است ، بلکه به همين دليل جهان نيز داراي چنين توافقي است.

رافائل اس. کوهن ، افسر سابق ارتش فعال ، يک دانشمند ارشد سياسي و مدير وابسته پروژه AIR FORCE در شرکت غيرانتفاعي و غيرحزبيRAND است.

اين تفسير در ابتدا در تاريخ 1 مارس 2021 در هيل منتشر شد. تفسير به محققان RAND بستري را مي دهد تا بينش ها را بر اساس تخصص حرفه اي و اغلب بر اساس تحقيق و تجزيه و تحليل بررسي شده توسط همسالان ارائه دهند.

بابک معيني فر

واحد سیاسی و دشمن شناسی ( نجوا )

موسسه مصاف ایرانیان