بذارید بهش فکر کنم
اندر حکایت حجاب اجباری
این مطلب در شمارهی سوم مجلهی دانشجویی «مداد» در دی و بهمن 1389(پروندهی «حجاب؛ اجباری یا اختیاری») چاپ شد. نشریهی مداد به صاحبامتیازی، مدیر مسئولی و سردبیری امیرحسین مجیری در دانشگاه صنعتی اصفهان منتشر میشد. نوشتههای چاپ شده، لزومن نظر نشریه و عواملش نبودند. همچنین نویسندهی این مطلب ممکن است بعدن نظر متفاوتی پیدا کرده باشد.
نویسنده: صابر پستهای
متنی که مینویسم هیچ گونه ضمان نظر و تایید استاد بزرگی را با خود یدک نمیکشد؛ تنها دل نوشتهای است ساده، از یک دانشجوی سال دوم دانشگاه. (که شاید مصداق این شعر گردد که وآنچه از دل بر آید، لاجرم بر دل نشیند) انتظار است تا پایان متن این حقیر را همراهی کنید و سپس به نقد و بررسی بپردازید.
نگرش به مسئلهی حجاب عمدتا دو گونه است. یک نظر این است که حجاب باید در جامعهی اسلامی پیاده گردد به هر نحوی که شده و اگر از در سازش به این مهم نایل نشدیم باید راه اجبار گیریم و قدرت حکومت را به رخ بکشیم و حجاب را پیاده کنیم. کسانی که این نظر را دارند عمدتا در مسئلهی تفکیک جنسیت هم نظر دارند که باید به صورت کامل به مسئلهی تفکیک جنسیت بپردازیم و پشت صحبتهای خود استدلال میآورند که در حکومت اسلام باید قوانین اسلام پیاده شود و حجاب هم از قوانین اسلام است و باعث حفظ خانواده و...
و اما نظر دوم که عموما توسط مخالفین تفکیک جنسیتی (با این شمایل) مطرح میگردد این است که ما باید حجاب اسلامی را به جامعه ارائه کنیم و سپس جامعه را آزاد بگذاریم؛ هرکس میخواست اجابت میکند و هرکس نخواست، بدون حجاب در جامعهی اسلامی بیاید و مشکلی هم نیست و استدلال دارند که »لااکراه فی الدین» و...
بقیهی نظرات به صورت پیوسته بین این دو نقطه قرار میگیرد. یعنی مقداری از نظر اول و مقداری از نظر دوم را دارد.
خوب، حال میرسیم به ایدئولوژی این جانب. ابتدا یک جمله را واکاوی میکنم، سپس جامعهی آرمانی خود را ترسیم مینمایم و نظر به حجاب را در آن جامعه بررسی مینمایم.
جملهی مورد نقد بنده جملهای معروف است که میگوید حجاب محدودیت نیست، بلکه مصونیت است.
به نظر بنده نه تنها حجاب، بلکه تمام کیفر و ثوابهای دیگر نیز محدودیت است. اصلا ذات و ملاک ارزش گذاری هر گناه همین محدودیت است. اگر حجاب محدودیت نیاورد کسی که حجابش را حفظ کرده هنری ندارد. سر دکان بقالی چادر سرش کرده تا مصونیت به او بدهند. البته منکر نمیشوم که از آثار محدودیتی به نام حجاب اگر حفظ شود، مصونیت هم هست.
پس در فکر بنده اول این نکتهی مهم است که حجاب محدودیت است و باید در جامعه یک محدودیت به نام حجاب را اعمال کنیم پس باید جامعه را برای این محدودیت آماده نماییم.
به نظر بنده مسئلهی حجاب رابطهی بسیار تنگاتنگی با مسئلهی ازدواج و رابطهی دختر و پسر (پیش از ازدواج )دارد. همه میدانیم که بی حجابی ابزار جلب توجه است. حال صحبت من این است که آیا ما به کسی که توجه همسری یا جنس مخالف دیگری کاملا به او است، بهتر میتوانیم بگوییم که در جامعه جلب توجه نکن یا به کسی که هیچ راهی برای ارضای این ودیعهی الهی ندارد. حس به خودنمایی را خدا خلق کرده و مطمئنا سرکوب کامل آن درست نیست. پس اگر ما روی بحث ازدواج و رابطهی جنس مخالف درست جهت گیری کنیم بهتر میتوانیم از اجبار یا عدم اجبار در حجاب صحبت کنیم. از طرفی در جامعهای که هیچ راه ارضای غریزی برای افراد خود ندارد نمیتوانیم بگوییم حجاب را آزاد بگذاریم چرا که حجاب آزاد نتیجتا تحریک بیشتر را با خود میآورد که نیاز به ارضای سالم دارد.
حال بحث پیرامون رابطههای دختر و پسر در راه ازدواج را با نیم نگاهی به حجاب در نظر میگیرم. در جامعهی آرمانی بنده چند عنصر جامعهی فعلی باید تغییر یابد:
1- تغییر ازدواج فعلی. چرا که در حال حاضر بسیاری از ازدواجها طلاق مخفی است که چیزی که در پی دارد معطوف شدن نگاه طرفین به بیرون از خانه است (چون ارضای کاملی در خانه صورت نمیپذیرد.) که بی حجابی و چشم پارگی را در پی دارد.
2- تغییر نگرش به طلاق
3- رشد و اجرای ازدواج موقت برای ارضای افرادی از جامعه که راهکار ازدواج دائم را در اختیار ندارند
4- تغییر نگرش به رابطههای قبل از ازدواج(که رابطه بسیار عمیقی با ازدواج موفق دارد)
این چهار مطلب را در جامعهی امروز واکاوی مینمایم:
در جامعهی سنتی امروز، ابتدا از طریق چند جلسه 2-3 ساعته دختر و پسر یکدیگر را میپسندند (که همین هم خیلی نسبت به قبل که خانوادهها یکدیگر را میپسندیدند، بهتر شده) و بعد ازدواج؛ که اگر موفق بود، نتیجهی شناخت قبلی نیست و بیشتر شانس است؛ چرا که انتخابها بر اثر معیارهای مثبت جامعه است، نه معیار شخصی مثلا مرتب بودن معیار خوب جامعه است؛ ولی برای شخصی شاید کنار آمدن با مرتبی، مقدور نباشد ولی وقتی به صورت سنتی در جایگاه انتخاب قرار می گیرد نمیفهمد چون جمعه میگوید خوب است او هم فکر میکند حقیقتا ایدهآل اوست حال برسیم به وقتی که زوجین میفهمند ایده آل هم نیستند که این جا با سدی مثل طلاق مواجه میشوند که جامعه پذیرش آن را ندارد، پس هم دیگر را تحمل میکنند و نگاهشان به بیرون از خانه متوجه میگردد. خود نماییها و چشم پارگیها به بیرون از جامعه انتقال مییابد در این جامعه شما حق نداری حجاب را آزاد بگذاری چرا که افراد سالم هم مورد تهاجم این نگرش به بیرون از خانه زوج ناسازگار قرار میگیرند، ضمن آنکه این زوج پدر و مادر میشوند و این تلقین توجه به بیرون از خانه را به فرزند خود نیز دارند و در یک تعامل چند نسلی این میشود فرهنگ، کسی هم که فرهنگ خود را تقبیح نمیکند پس دیده میشود که در جوامع رو به ترقی این امر میشود ارزش، خوب در این وضع بزرگان جامعه که ارزش حقیقی را میشناسند با دیدن این تعارض دست پاچه میشوند و رو میآورند به چماق ، چماق هم که یقینا نارضایتی همراه دارد خصوصا برای نسلی که توجه به بیرون از خانواده را از والدین خود به ارث برده و اصلا توجه حقیقی به خانواده را نمیفهمد.
حال اگر جامعه جولانگه غریزهی خودنمایی افراد شد جوانان تاب این نوع عرصهی خودنمایی شدن جامعه را ندارند؛ زیرا که ما راههای ارضای سالم را بر آنان بستهایم که از جملهی آنها رابطههای سالم قبل از ازدواج (به منظور ازدواج) و ازدواج موقت است و این جاست که مسئولین امر شروع میکنند مهار کنترل فساد و اضمحلال جامعه به دست قلدری بدهند و بعد هم دادشان بالا میرود که تأثیر نداشت؛ تأثیر ندارد چون عوامل، رفع و رجوع نشده است. به قول امام:
حکومت اسلامی، ملی است. حکومت مستند به قانون الهی و آزادی است. این طور نیست که با قلدری آمده باشد که بخواهد خودش را حفظ کند. با آرای مردم میآید و ملت او را حفظ میکند. [صحیفهی نور- ج 4- ص 58]
در جامعهی اسلامیِ آرمانی بنده، اولا که حجاب آزاد است و قبل از ازدواجها، رابطه در چهارچوب دینی (به منظور یافتن همسر و نیز رابطه برای تبادل غیر عاطفی با نیمی از جامعه) آزاد است و در واقع پسر و دختر، یکدیگر را برمی گزینند. این ازدواج مطلوبی ست که دیگر تمام توجه را به سمت خانواده بر میگردانند و طرفین آرمان خود را برگزیدهاند. دیگر اگر کسی مطلوبشان نبود به راحتی ازدواج نمیکنند و کسی هم نمیگوید روی دختر ما اسم گذاشتی. میآیند و با هم رابطه پیدا میکنند و اگر مطلوب بود، ازدواج؛ وگرنه جدایی. وقتی ازدواج مطلوب باشد، دیگر زن دلیلی برای خودنمایی در بیرون از خانه ندارد و مرد هم که خانمش تماما جلوی چشمانش است، هرزگی نمیکند. جوانی که هیچ راه تخلیهای ندارد، رو به بدحجابی میآورد وگرنه ما نباید از یاد ببریم که بدحجابی خلاف ذات عفت پذیر انسان است.
اگر بدحجابی سبب تحریک شخصی شود، در جامعهی آرمانی ما رو به راهکارهای اسلامی مانند ازدواج موقت میآورد؛ نه این که به فساد و خود ارضایی بپردازد. حرکت برای بهبود حجاب باید حرکت به سوی این جامعه باشد. در این جامعه ما میتوانیم هم حجاب را اجباری هم بکنیم؛ (ولی نه این که شرایط درست کردن این جامعه را از یاد ببریم و فقط برویم سر حجاب اجباری.) هم میتوانیم اختیار در حجاب داشته باشیم که ایدهآل تر هم هست.
در آخر تشکر میکنم از دوستانی که نظرات بنده را خواندند و خوشحال میشوم اگر انتقادات خود را به ایمیل بنده ارسال نمایید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
مکانیک و جراح (داستانک)
مطلبی دیگر از این انتشارات
داستانک: دستها
مطلبی دیگر از این انتشارات
شعله های عجز