بذارید بهش فکر کنم
جریان سوم
این مطلب، سرمقالهی شمارهی دوم مجله ی دانشجویی «مداد» (مهر و آبان 1389) است. نشریه ی مداد به صاحب امتیازی، مدیر مسئولی و سردبیری امیرحسین مجیری در دانشگاه صنعتی اصفهان منتشر می شد. نوشته های چاپ شده، لزومن نظر نشریه و عواملش نبودند. همچنین نویسندگان این مطالب ممکن است بعدن نظر متفاوتی پیدا کرده باشد.
نویسنده: امیرحسین مجیری
- بعضیها دوست دارند در پناه مُهری باشند که بر پیشانیشان حک شده است و میگوید که آنها چگونه میاندیشند. فرقی نمیکند چه اندیشهای. مهم این است که این طور، کار هم برای خودشان راحتتر میشود و هم برای دیگران. برای خودی که می-ترسد از تشویش اندیشه و قدم گذاشتن در جادهای که معلوم نیست به کجا ختم شود. و برای دیگرانی که عادت کردهاند به سیاه و سفید دیدن آدمها و به قضاوت کردن، بعد گوش دادن. عدهای اما بیزارند از هر نشان و مهر و مارکی. عدهای که دوست دارند هر زمانی که اندیشهای را درستتر از اندیشهی خود یافتند، به سمت آن بشتابند و نشانها و مُهرها، برایشان دست و پا گیرتر از آن هستند که بتوان به سادگی از چنگالشان خارج شد. جریان سوم یعنی همین عده.
- دیدهاید این جلسههای «پاسخ به شبهات» را؟ شبهه طبق آن چیزی که میدانیم، یعنی آن چه که شبیه حق است، اما حق نیست. ولی پیش از مطرح شدن یک سخن، چگونه میتوان فهمید که حق است یا باطل یا شبهه؟ ذهن سادهاندیش برگزارکنندگان این جلسهها، به سوال ها هم، برچسب شبهه می چسباند؛ چه رسد به اندیشهها. این طوری کار راحتتر است، جنجالی در کار نیست و همه چیز آرام است! اصطلاح محافظهکاری از همین جا برای این افراد، خلق می شود و آنها خودشان هم ابایی ندارند از چنین اصطلاحی. چه این که در مقابل میتوانند به جریان سومی که آزاداندیش است و می خواهد اندیشه ها را بشنود، استدلال ها را بررسی کند و بعد بگوید این اندیشه، حق است یا باطل یا شبهه، انگ تندروی بچسبانند. و از آن جا که دانشگاه، محل جولان محافظهکاران (بخوانید: تندروان یکسو نگر) است و جایی برای تندروها (بخوانید: جریان سوم آزاداندیش) نیست، پس لاجرم هزاران جلسهی پاسخ به شبهات برگزار میشود و دریغ از یک جلسهی آزاداندیشانه.
- همهی پیشفرضها را کنار بگذار. میدانم سخت است، ولی راه رسیدن به حقیقت، کنار گذاشتن همهی باورها و عقایدی که داشته ای و بعد بررسی دقیق دوباره ی آن هاست. این همان صراط مستقیم است. این کاری است که جریان سوم میکند و دیگران از آن ابا دارند.
- جریان سوم اما مشکلی دارد و آن این که به شدت تشکلگریز است. جریان سوم میترسد اگر با کسانی -ولو حول محوری به نام آزاداندیشی- متشکل شود، دوباره ماجرای برچسب و مهر و نشان تکرار شود. در نگاه جریان سوم، آزاداندیشی نمیتواند محور خوبی برای اتحاد باشد. محوری که قرار است پایدار بماند و حال آن که حرکت در میان اندیشهها که احتمال درستی هر کدام میرود، آزاداندیشی است و این یعنی، ملزومات این محور بسیار ناپایدارند و حال چگونه میتوان به چنین محوری تکیه کرد؟
- اما این دلیل نمی شود که حرکت امیدبخش عدهی زیادی از مردم به سمت جریان سوم را نادیده بگیریم و جریان سوم را تشکیلنشده بدانیم. آنها که به این منش و روش اعتقاد دارند، هر چند عقایدشان از زمین تا آسمان با هم فرق کند، فرهنگ مغفولی را در یاد دارند و آن فرهنگ گفتگو است. آنها هر چند در کنار هم نباشند، اما همه در جستجوی حق اند. دیدن جریان عظیم سوم، چشم بینا میخواهد. همین!
**
به لطف و یاری خدا، شماره ی دوم مداد هم بیرون آمد (که اگر کمک او نبود، هیچ کار از پیش نمی رفت). از همهی دوستانی که یاری کردند، یا یاری نکردند، همه ی آن هایی که سختی ها را برای رسیدن به هدف تحمل کردند، همه ی آن هایی که تاب تحمل سختی ها را نداشتند، و همه و همه تشکر می کنیم.
- برای کسانی که اولین بار است مداد را می خوانند: مداد، نشریهای کاملا مستقل و دانشجویی است با رویکرد آزاداندیشانه در مورد مسائل مهم و دغدغه های دانشجویی. تاکید ما این است که همهی اهل فکر بتوانند به راحتی اندیشه ی خود را بیان کنند و البته بپذیرند که اندیشهشان، نقد شود.
- در این شماره میخواستیم به فلسفهی صدرایی هم بپردازیم که متاسفانه مصاحبهی مورد نظر آماده نشد. علاوه بر این مصاحبهی خوبی هم با آقای فرهاد جعفری کرده بودیم که آن را هم میسر نشد چاپ کنیم و هر دوی این ها افتاد برای شمارهی بعد [بخشی از مصاحبهی آقای جعفری در شمارهی بعدی در پروندهی «اخلاق در ادبیات» چاپ شد].
- در ایام بین انتشار دو شمارهی نشریه، مطالبی از برخی دوستان در زمینههای گوناگونی چون علم اسلامی، حکومت اسلامی و... به دستمان رسید که ان شا ا... به مرور در پرونده های خاص هر مطلب به چاپ خواهیم رساند.
- متاسفم برای فهم برخی دوستان و مسئولان که هنوز معنی «مستقل» را نمیفهمند.
- در ضمن: رنگ رخساره (ی مجله و صفحات!) خبر میدهد از سر درون. من چیزی نمیگویم!
بیش از این عرضی نیست. دعایمان کنید. در پناه حق.
مطلبی دیگر از این انتشارات
منشور مصادیق پوشش و عفاف
مطلبی دیگر از این انتشارات
با جامعهی مختلط چه میکنید؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
اخلاق در ادبیات