جنسیت‌ها به فرموده تفکیک نمی‌شوند (پراکنده‌گویی‌هایی درباره‌ی تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها)

این مطلب در شماره ی دوم مجله ی دانشجویی «مداد» در مهر و آبان 1389 (به عنوان اولین مطلب پرونده‌ی «تفکیک جنسیتی») چاپ شد. نشریه ی مداد به صاحب امتیازی، مدیر مسئولی و سردبیری امیرحسین مجیری در دانشگاه صنعتی اصفهان منتشر می شد. نوشته های چاپ شده، لزومن نظر نشریه و عواملش نبودند. همچنین نویسنده ی این مطلب ممکن است بعدن نظر متفاوتی پیدا کرده باشد.

نویسنده: امیرحسین مجیری

طرح چاپ شده برای این مطلب (طرح از علی نساج)
طرح چاپ شده برای این مطلب (طرح از علی نساج)


آن چه در زیر می خوانید، پراکنده گویی‌های یک ذهن مشوش است درباره ی «تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها»

- با دوستم در اتوبوس دانشگاه به سمت اصفهان می‌رفتیم. وقت تعطیلی دبیرستان دانشگاه بود! (عجب عبارتی: دبیرستان دانشگاه!) و دانش آموزان پر شر و شور دبیرستانی کنار ما ایستاده بودند و یک ریز تا خود مقصد حرف می زدند. موضوع بحث چه بود؟ موبایل. خاطراتی درباره ی چگونگی پیچاندن ناظم و موبایل آوردن به مدرسه و لو رفتن یا نرفتن و رو کم کردن و... . هنوز هم مانده ام روی چه حسابی، موبایل آوردن به مدرسه ممنوع است. تا فیها خالدون دانش‌آموز را می‌گردند که نکند خدای ناکرده این وسیله‌ی مفسده برانگیز را همراه داشته باشد! اما فهمیدم رابطه‌ی جالبی میان ما و آن دانش‌آموزان وجود دارد. آن‌ها ساعت ها درباره ی موبایل حرف می زنند و ما ساعت‌ها درباره ی تفکیک جنسیتی! واقعا این موضوع‌ها مهم است؟ نه. نظر من را اگر بخواهید، نه. اهمیتی ندارد. اما مسئولین محترم با انواع حساسیت‌زایی ها، دانش‌آموزی را که باید به چگونگی تفکر بیندیشد، وامی‌دارند درباره‌ی موضوع بی‌اهمیتی چون موبایل حرف بزند و دانش‌جویی را که باید به تولید علم بیندیشد، مجبور می‌کنند درباره‌ی تفکیک جنسیتی، ساعت‌ها به بحث بنشیند و حتی در نشریه‌ی دانشجویی، پرونده بزند! حضرات را چه شده است؟

***

- پرسشی که هنوز در ذهن من مانده است و پاسخ کاملی برای آن نیافته ام، این است که اختلاط دانشگاه ها و کلاس ها، یک ضرورت کنونی است یا نیاز همیشگی. توضیح می دهم. ضرورت کنونی یعنی اصل بر تفکیک است، اما چون اکنون نمی توان برای هر رشته، کلاس ها و دانشگاه های تک جنسیتی ایجاد کرد، فعلا به اختلاط رضایت می دهیم. اما نیاز همیشگی یعنی درستش همین است. یعنی ما برای آماده کردن حضور در جامعه، نیاز داریم که دانشجویانی را که آخرین مراحل تحصیلشان را می گذرانند، با یکی از ویژگی‌های جامعه -که همان اختلاط است- آشنا کنیم. هنوز مانده ام راه درست کدام است.

***

- یک مسئله هم، وظیفه ی حکومت اسلامی است. آن چه من می دانم این است که حکومت اسلامی وظیفه ندارد همه ی قواعد دینی را به شکل قانون درآورد و همه را جبرا به پذیرش آن ها وادارد. مثلا نماز جماعت یا ریش گذاشتن. می دانیم که حکومت طالبان به بهانه ی دینی سازی کشور افغانستان، این دو را -که از قواعد دینی است- اجباری کرد. اما هیچ کس، این کار طالبان را تایید نمی کند. چون می دانیم که اگر امروز جامعه ی افغانستان آمادگی زیادی برای پذیرش فرهنگ غربی آورده ی آمریکایی ها دارد، حاصل همان افراط و اجبار طالبان است. در مورد همین مسئله ی تفکیک. اگر فرض را بر این بگیریم که حرف اسلام، تفکیک است -که البته در این مسئله اختلاف نظر وجود دارد- آیا باید این تفکیک به شکلی اجباری ایجاد شود؟

***

- به هیچ وجه دوست ندارم در نیت خیر مسئولین گرامی، ان‌قلتی بیاورم. اما در این جا مجبورم نکته‌ای را متذکر شوم. یادمان نمی‌رود که چه قدر به مسئولین دانشگاه تذکر داده شد که در وقت نماز کلاسی برگزار نکنند تا اگر کسی خواست به نماز جماعت بیاید، کلاس درس مانعش نشود. اما آقایان چه کردند؟ روی کاغذ مسائل را حل کردند قربتا الی ا... ! مثلا برای کلاسی که قرار بود ساعت 11 تا 12:30 باشد، در سیستم گلستان ثبت کردند: 11-12 و 18:30-19! حالا کدام آدم عاقلی تا ساعت 7 شب کلاس برود؟ در واقع همه به شکل پیش فرض می دانند که این کار بیش‌تر برای ساخت مناسب ظاهر است و کلاس ها به همان شکل پیشین برگزار می شود. این کار اما حتی به درد ظاهرسازی و گزارش دادن به مسئولین بالاتر هم نمی خورد. فقط مشکل این جاست که این نیم ساعت صوری گاهی با کلاس های دیگر تداخل پیدا می کند. مثل یکی از دوستان ما که 16:30 تا 17 صوری کلاس صبحش با یکی از کلاس های بعداز ظهرش تداخل پیدا کرده بود! بگذریم.

مورد دیگر اردوی مشهد امسال دانشجویان جدیدالورود بود. البته ان شاء ا... همه ی شنیده های ما غلط باشد و ان شاء ا... که گربه باشد! اما شنیده ایم که برخی از مسئولین اجرایی دانشجویان دختر، دانشجویان پسر بوده اند! دوستان گرامی؛ حالا چون دانشجویان مذهبی را مسئول کرده اید، یعنی دیگر این کار عیبی ندارد؟ برادران عزیز و بزرگوار؛ چه چیز را باید باور کنیم؟ قسم حضرت عباس (ع) را یا ...؟! زود از این هم بگذریم.

***

- در بنری که درباره ی ریز هزینه های »مجتمع رفاهی صدف«(مجموعه ی خوابگاهی خواهران) در دانشگاه نصب شده بود، هزینه ی »ایجاد حیاط (البته با املای غلط: حیات! فتامل!) ویژه ی خواهران با انسداد پنجره ها و درب های مشرف و کنترل ورودی های محوطه«، 160 میلیون تومان ذکر شده بود. من که اصولا از این هزینه ها سر در نمی آورم. اما خواهش می‌کنم یکی به من بگوید چطور می شود که انسداد و کنترل، این مقدار هزینه بردارد! البته در مورد ضرورت اجرای این طرح، من صلاحیت اظهار نظر را در خود نمی‌یابم و بهتر است در این زمینه، خواهران نظر دهند. (و البته مسئولین گرامی به ایشان فرصت بیان نظر بدهند. اگر ان شاء ا... عقیده ای به گرفتن نظرات داشته باشند. در ضمن، فکر می کنم این جا دانشگاه باشد و همه ی دانشجویان به بلوغ رسیده باشند. پس احتمالا این که والدین دانشجویان فلان طور گفته‌اند، توجیه کافی نیست.) اما حق دارم در مورد چگونگی هزینه کردن بیت المال، سوال کنم. دوستان؛ فکر نمی کنم در شرایطی که مدام هزینه های امکانات دانشجویی افزایش می یابد، آن هم به بهانه ی کمبود بودجه، 160 میلیون تومان کم هزینه ای باشد. این طور نیست؟

***

- سال پیش بعد از تاکید دوباره ی رهبر بزرگوار انقلاب بر برگزاری کرسی های آزاداندیشی در دانشگاه‌ها، یک باره دوستان گروه‌های مذهبی ما یادشان آمد که اِ! غیر از بیانیه دادن و محکوم کردن و سخنرانی گذاشتن و نشریه‌های پر از توهین به طرف مقابل، می‌توان کرسی‌های آزاداندیشی و مناظره هم برگزار کرد. در اولین قدم، قرار شد دو نفر از افراد فعال دو تشکل دانشگاه (تشکل دانشجویی آرمان -دانشجویان عدالت خواه- و انجمن منحل شده‌ی اسلامی دانشگاه) مناظره ای برگزار کنند. مناظره ای که مسئول برگزاری اش دفتر نهاد نمایندگی رهبری بود. اما چه شد؟ من که در شرایطی که همه می گفتند ما مشکلی با این کار نداریم، نفهمیدم بالاخره چه شد که این مناظره برگزار نشد! بعد از آن هم که هیچ! فقط یک مناظره ی دیگر از سوی کانون صراط برگزار شد که البته انصافا خوب بود. اما انگار سهم دانشگاه صنعتی اصفهان از 300 کرسی آزاداندیشی برگزار شده از سوی وزارت علوم! (بنابر ادعای معاون وزیر)، همان یکی بود. سال 89 را رهبری، سال همت و کار مضاعف نامید و یکی از مسائل مهم در این سال را برگزاری کرسی های آزاداندیشی بیان کرد. حالا چه می خواهم بگویم؟ عرضم این است که این همه حساسیت در دانشگاه هست. جایی هم که برای بیان نظرات دانشجویان نگذاشته‌اید. خبری هم که از تریبون های آزاد نیست. خودتان بفرمایید. مگر نه این که باید از مواضع تهمت اجتناب کرد؟ چرا بی جهت حساسیت زایی می کنید؟

***

- حالا این آزاداندیشی نکردن به کنار. نوع فعالیت‌های دوستان در یک دانشگاه هم جالب است. وقتی تقلید صدا و دیگر انواع ژانگولر بازی می شود برنامه‌ی فرهنگی برخی و دعوت کردن از بازیگر زن یک فیلم می شود برنامه‌ی ویژه ی برخی دیگر، دیگر چه می‌توان گفت؟ این جا دانشگاه است یا دبیرستان؟ ما قرار است بیندیشیم یا مخدر مصرف کنیم؟ راستی مرگ خوب است برای همسایه؟!

***

دوستان دیگر در این پرونده، حرف های خوبی زده اند. بهتر از من. من فقط می خواهم یک سوال مهم از مسئولین گرامی بپرسم. واقعا به نظرتان با تفکیک جنسیتی کلاس ها و دانشگاه ها، آن هم در این شرایط، راه درست را برگزیده اید؟ واقعا به نظرتان «جنسیت ها به فرموده تفکیک می شوند؟»

* «فرار مغزها به فرموده متوقف شد!» عنوان نوشته‌ای از رضا امیرخانی