بذارید بهش فکر کنم
حجاب، حکمِ دینی که داریم
این مطلب در شمارهی سوم مجلهی دانشجویی «مداد» در دی و بهمن 1389(پروندهی «حجاب؛ اجباری یا اختیاری») چاپ شد. نشریهی مداد به صاحبامتیازی، مدیر مسئولی و سردبیری امیرحسین مجیری در دانشگاه صنعتی اصفهان منتشر میشد. نوشتههای چاپ شده، لزومن نظر نشریه و عواملش نبودند. همچنین نویسندهی این مطلب ممکن است بعدن نظر متفاوتی پیدا کرده باشد.
نویسنده: نجمه نصراللهی
اسلام دین رسمی کشور ماست، اکثریت ما مسلمان و مسلمان زادهایم، تمامی مراسمهای مذهبی در کشور ما برگزار میشود، اصول اسلامی پیش فرض تصویب قوانین ماست، ما از هر مرام مسلکی باشیم به اهل بیت که بانیان دین هستند ارادت داریم، ما یکی از کشورهایی هستیم که نشانههای دینمان در پرچممان وجود دارد، پرچمی که خود را با آن معرفی میکنیم. پس چرا در مورد حجاب که در کتاب مقدسمان به آن و حدودش تاکید شده این قدر سردرگم و بلاتکلیفیم؟ الگوهای زیادی در دین ما وجود دارد که ما با معرفی صحیح تنها یکی از آنها میتوانیم این مسئله را حل کنیم و ما به جای استفاده از آنها بیشتر منزویشان کرده و به جایش برای حل مسائلمان از ابزار قدرت استفاده میکنیم و در نتیجه از هدف دور و دورتر میشویم. در کشور ترکیه (حتی زمانی که توسط دولتی لائیک اداره میشد) سایتهایی طراحی شده که مد اسلامی و جوان پسند ارائه میدادند. کاری که انجمن زنان مسلمان امریکا هم انجام داده است. سایتهایی که نتایج جستجوی مد اسلامی در اینترنت هستند؛ و نمایندهی ایران...؟
اما من هم هستم. من جوانی که با وجود منابع عظیمی که در اختیار دارم، برای شناخت دینی که با آن بزرگ شدهام و حالا بعد از گذشت سالها عادی و غیر محسوس شده و در درجهی چندم اهمیت قرار گرفته تلاشی نمیکنم. کوتاهی هردوی ماست که باعث میشود دین و حجابی که آن سوی دنیا افرادی آن را مایهی افتخار و خوشبختی میدانند طُفِیلی شود.
همیشه وقتی صحبتهای زنان تازه مسلمان را درباره حجاب میخوانم، این سوال برایم پیش میآید که چطور کسی در مهد آزادیهای همه جانبه حجاب را انتخاب میکند. آنها به معنای واقعی جمله »حجاب مصونیت است نه محدودیت« رسیدهاند. در صحبتهای یکی از همین زنان تازه مسلمان آمده است که اگر به حجاب اجبار میشدم یا حتی اگر مطالبی که درباره حجاب میخواندم لحن خشنی داشت، هرگز آن را نمیپذیرفتم. ولی مسئله این جاست که آنها دربارهی حجاب هم مثل ارکان دیگر اسلام به جای پیشداوری تحقیق کردهاند و خود را در کنار آن قرار دادهاند در مقابل آن. آنها برای مسلمان شدن و با حجاب شدنشان تلاش کردهاند و سختی کشیدهاند به همین دلیل برایشان ارزشمند است.
ما باید به هم کمک کنیم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
پشوتن (داستانک)
مطلبی دیگر از این انتشارات
اخلاق در ادبیات
مطلبی دیگر از این انتشارات
اجبار حجاب، به عنوان یک قانون اجتماعی نه یک امر عقلانی (مصاحبه با مجتبی عطارزاده)