بذارید بهش فکر کنم
رابطهی فقه و حقوق در مسئلهی حجاب
این مطلب در شمارهی سوم مجلهی دانشجویی «مداد» در دی و بهمن 1389(پروندهی «حجاب؛ اجباری یا اختیاری») چاپ شد. نشریهی مداد به صاحبامتیازی، مدیر مسئولی و سردبیری امیرحسین مجیری در دانشگاه صنعتی اصفهان منتشر میشد. نوشتههای چاپ شده، لزومن نظر نشریه و عواملش نبودند. همچنین نویسندهی این مطلب ممکن است بعدن نظر متفاوتی پیدا کرده باشد.
نویسنده: سامان معصومی
قال امام علی (ع): اذا ظهرت الجنایات ارتفعت البرکات. [غررالحکم- حکمت 4030].
هر گاه گناهان آشکار شوند، برکتها از میان میرود.
مسئلهی حجاب اجباری، چه اجبار بر حفظ آن و چه به بی حجابی نه تنها در ایران بلکه در کشورهای دیگر نیز از بحثهای مورد توجه بوده و هست که به عنوان مثال میتوان به برخوردهایی که در فرانسه با محجبین برای برداشت حجاب صورت میگرفت و یا تصویب و لغوهای پی در پی قوانین مختلف در مورد حجاب در ایران اشاره کرد که در استراتژیک بودن و در واقع رسانه بودن حجاب است.
در مورد اصل وجوب حجاب در اسلام هیچ گاه در بین مراجع بزرگ شیعه اختلافی نبوده است. تنها اندک اختلافاتی بر سر حدودی همچون وجوب پوشیدن جوراب برای خانمها بوده است که علت اصلی این ثبات وجود آیات مبارک 31 سورهی نور و 59 احزاب است که به طور واضح و مستقیم حجاب را واجب میداند و علت اختلاف در حدود آن تفاوت اندک در احادیث است.
همچنین از منظر اجتماعی فواید بسیاری برای حجاب ذکر شده است. همچون:
- 1- تقویت امنیت اجتماعی بانوان.
- 2- افزایش آرامش روانی اجتماع (همچون تمامی قوانین اجتماعی).
- 3- حمایت از خانواده در کارکرد جنسی.
- 4....
دربارهی مورد سوم باید توضیح داد که از منظر تمایلات دنیوی هر فرد آستانهی رضایتمندی دارد که تأمین آن به ارضاء آن تمایل می انجامد که در مورد روابط جنسی، در صورت بالا رفتن این آستانه مضرات غیر قابل جبرانی همچون عدم رضایت و ارضا جنسی در محیط خانواده را به بار میآورد که این خود در کشورهای تجربه کنندهی این سیستم ایجاد نوعی تنوع طلبی همچون رابطهی جنسی با محارم، هم جنس بازی، رابطه با حیوانات و اشیاء را در پی داشته است.
در صورتی که در این زمینه اسلام به متعادل سازی این آستانه به وسیلهی احکامی چون حجاب، حفظ نگاه ( به خصوص برای مردان )، پرهیز از اختلاط بی مورد، پرهیز از خلوت نشینی و خوش صحبتی و مکالمه با جنس مخالف، رعایت ارتباط با محارم، توصیه به خودآرایی برای همسر، ایجاد رابطهی جنسی با نشاط و... پرداخته است.
و این همه، اذعانگر کلام شهید مطهری است که در هر جامعه اول ازدواج، ابتدای محدودیت و در جامعهی اسلامی ازدواج، اتمام محدودیتهاست.
حال سوال اساسی که به ذهن میرسد این است که آیا با فرض قبول وجوب حجاب در اسلام حکومت میتواند و یا باید در قبال عدم رعایت حجاب، احساس مسئولیتی برای برخورد کند؟
عدهای سوال فوق را در واقع رابطهی فقه و حقوق میدانند و به بیان دیگر آیا آن چه فقه به حرمت آن حکم میدهد، حقوق نیز ملزم به حکمِ به مجازات است یا نه؟
در جواب باید گفت: خیر، تمام حرامهای فقه به حقوق راه ندارند؛ بلکه به خاطر این که حقوق محدود به روابط اجتماعی است تنها بخش اجتماعی احکام فقه در حکومت اسلامی مورد توجه حقوق دانان است و حکومت موظف به مسئولیت پذیری در مقابل آن است. البته این به معنی استفاده از هر روشی نیست. بلکه به معنی وجوب تلاش حکومت برای فرهنگ سازی و تعزیر حرمت شکنان به نحو صحیح است.
و از طرف دیگر تمام آن چه در حقوق آمده نیز الزاما حرام فقهی نیست و حکومت میتواند در صورت داشتن دلایل مناسب، قوانینی را که به صلاح اجتماع است وضع کند؛ هر چند در متن اسلام صریحا ذکر شده باشد.
در این زمینه شبهههای اساسیِ مطرح شده به شرح زیر است:
- حجاب واجبی است فردی که تک تک مسلمانان موظف به رعایت آن هستند اما چون موضوعی است شخصی، حکومت حق مداخله در آن را در قالب جعل قوانین محدود کننده و ایجاد ضمانت اجرایی از جمله اعمال تعزیرات ندارد و از ادلهی تعزیرات نمیتوان عمومیت اجرای آن را برای هر عمل حرامی استفاده کرد. از سوی دیگر در هیچ یک از متون تاریخی برخوردی از ناحیهی حکومت اسلامی در زمان معصوم با زنانی که حدود پوشش را رعایت نکرده اند گزارش نشده است. (ر. ک: سید مصطفی محقق داماد- مجموعه گفتگوهای هم اندیشی بررسی مسائل و مشکلات زنان: اولویتها و رویکردها- ص 78 و سید محمدعلی ایازی- نقد و بررسی ادله فقهی الزام حکومتی حجاب- ص 195).
در این شبهه 3 فرض اساسی مطرح گشته و بر اساس آن استدلال شده است: 1- حجاب تنها بعد فردی دارد. 2- اگر در صدر اسلام برخوردی با بدحجابان بوده حتما اسناد معتبرش به ما میرسیده و برای حکومت، وجود سند عمل معصوم الزامی است. 3- الگوی پوشش امروزی در صدر اسلام مصداق داشته است.
در خصوص فرض 1 باید منظور نگارنده از «فردی» مشخص شود. مگر میشود مسئلهای با این همه آثار اجتماعی که چند نمونه را در اول مطلب آوردیم، فردی باشد، در حالی که در صورت عدم رعایت، مشکلات جدی همچون آنچه زکر شد را و همچنین بالا رفتن آستانهی ارضا جنسی، افزایش رقابت زنان و مصرف زدگی، بلوغ زودرس، تمتع جنسی آقایان قبل از ازدواج و... را به بار میآورد.
در خصوص فرض 2 باید گفت در اصول فقهی وقتی هر کدام از منابع اصلی اسلام (قرآن، احادیث و عقل) به تنهایی و یا در مجموع، الزامی را برای امری واضح کنند، دیگر فقه نیازی به منتظر گزارش تاریخی ماندن ندارد.
در خصوص فرض 3 باید گفت که بی حجابان در زمان حکومت صدر اسلام، محدود در غیر مسلمانان و بعضی از کنیزان بودهاند که از منزلت اجتماعی حداقلی بهرهمند بودهاند و در واقع حجاب، نماد وقار اجتماعی در مقابل بی حجابی بوده است و نوع بد حجابی فعلی در زمان معصومین مصداق نداشته است.
البته از زاویهی حقوقی محض، بی حجابی یک ضد ارزش بسیار مضر برای اجتماع محسوب میشود که خط قرمز های حیاتی جامعه را رد کرده و وظیفهی حکومت در مورد جرم و بعد از وقوع جرم، مجازات مجرم است که البته در وهلهی اول مجازات به عنوان یک بازدارندهی اجتماعی از یک امر خلاف ارزش معنا مییابد. هر چند که نیم نگاهی نیز به اصلاح مجرم دارد ولی توجه اصلی آن بر روی جلوگیری (هر چند به اجبار) تکرار این عمل از سوی دیگر افراد اجتماع است و همچنین جلوگیری از تکرار توسط خود فرد.
به عنوان مثال در زمینهی ضد ارزش رد کردن چراغ قرمز (به علت ایجاد تصادف(ضرر برای اجتماع)) حقوق به انجام یا عدم انجام کار فرهنگی توسط دولت بی تفاوت است (هر چند که وظیفهی خطیر حکومت و خانوادههاست) و صرف شکستن یک ارزش، باعث مجازات فرد میشود و در واقع این مجازات اصلا برای پیشگیری است نه تادیب.
- «الانسان حریص علی ما منع».
این گفتهی گرانقدر به وضوح بیان میکند که اگر انسان را از چیزی منع کنیم اتفاقا نه تنها از آن دور نمیشود بلکه به آن حرص نیز میورزد و این نشان میدهد که حجاب اجباری باعث حرکت اجتماع و حتی محجبین به سمت بی حجابی میشود.
علاوه بر عدم صحّت سند این روایت در جواب باید گفت: حریص شدن چه عیبی دارد!؟
آیا دلیل این که حرص پدیدهی منفوری در نظر گرفته شده است، این نیست که باعث افزایش نگاه ناپاک و در پی آن گناهان جنسی میشود!؟ اگر جواب بلی است که هست، با یک بررسی منصفانه متوجه میشویم که آزادی در حجاب بسیار بیشتر باعث افزایش نگاه ناپاک میشود، زیرا به آنان که در قلبشان مرض است فرصت جولان و ترویج علنی گناه دادهایم و همچنین با آزادی حجاب نه حرص، بلکه آستانه ارضاء جنسی را افزایش دادهایم و ضربهی بزرگی به کارکرد جنسی خانواده وارد کردهایم و مثال بارز این موضوع کشورهایی مانند ترکیه است که رشد پیوستهی این گونه مفاسد را در پی آزادی بدحجابی دیدهاند. «و باید توجه داشت که انسان به چیزی حرص میورزد که هم از آن ممنوع شود و هم به سوی آن تحریک شود. به اصطلاح تمنای چیزی را در وجود شخصی بیدار بکنند و آنگاه او را ممنوع سازند اما اگر امری اصلا عرضه نشود یا کمتر عرضه شود، حرص و ولع هم نسبت بدان کمتر خواهد بود.» (شهید مطهری).
البته شاید عدهای بر این عقیده باشند که حداقل در ترکیه، نفاق نیست. ولی باید توجه کرد که برای تمامی حدود اجتماعی این امر برقرار است و هنگامی که شما فروش مواد مخدر را هم ممنوع میکنید دیگر مواد فروش از سالم کمتر قابل تشخیص است و دلیل محکمتر ضربهای است که به دیانت اجتماع میخورد هنگامی که گناه در آن علنی شود و باید به یاد داشت که یکی از دلایل امر به معروف و نهی از منکر جلوگیری از علنی شدن گناه و شکستن قبح آن است و شاید دلیل وجود احکام قطعی همچون وجوب برخورد حکومت با روزه خواری علنی همین حرمت شکنی باشد.
و اصلا در مورد حجاب اجباری بحث در مورد خود فرد خاطی، حاشیه است؛ و دلیل اصلی حفظ سلامت اجتماع است و پیشگیری. همچون هنگامی که پلیس کسی را که با سرعت غیرمجاز میراند، جریمه میکند. دلیل اصلی این نیست که فرد متوجه خطای خود شود بلکه هدف جلوگیری از تکرار این عمل است و در واقع جلوگیری از گسترش فساد و آسیب زدن به اجتماع.
امیدوارم تا این جا لزوم برخورد با بدحجابی را در کنار کار فرهنگی به خوبی تبیین کرده باشم که اکنون بتوانم بر سر حدود آن صحبت کنم پس با توجه به بحث گفته شده واضح است که در هر محیطی به مناسبت همان محیط، به خاطر عدم آسیب به آن ، حدودی از پوشش برای هر فردی که به آن محیط وارد میشود، واجب است و بحث بر سر حدود است که آیا حکومت برای محیط عمومی اجتماع، چه میزان پوشش را الزام کند؛ به طور کلی در مورد هر قانونی باید افرادی حدود را معلوم کنند که آگاهی بیشتری در آن زمینه و هدفِ مجموعه دارند و در زمینهی غرایض انسان هیچ موجودی از خداوند آگاهتر نیست و چون او این حدود را در کتابش عنوان نموده پس عاقلانهترین راه استفاده از حدود اسلام است.
و صد البته حکومت در نوع برخورد باید توجه به عدالت و حقوق فردی خاطی و جنبهی قوت بازدارندگی را در نظر بگیرد. پس باید از برخوردهای خشن تا حد ممکن خودداری نماید و بداند تذکر لفظی جنبهی بازدارندگی ندارد و وظیفهی مردم است نه حکومت و در صورت اجرای تذکر لفظی هم به خود و هم به اجتماع ضربه وارد کرده است و البته میان کسانی که ابتذال رایج را دارند و کسانی که حتی از ابتذال رایج نیز گذر کردهاند، باید تفاوت قائل شود و دولت مردان باید بدانند که تجزیه گری و یک جانبه گرایی محکوم به شکست است. چه تنها به جنبهی فعالیت فرهنگی دل ببندند چه فقط به اجبار حجاب دل ببندند و از دیگر مسائل ریشهای غافل شوند. هم چنین از انتقادات جدی وارد بر حکومت، رواج بعضی بی عفتیها در رسانهی ملی و به خصوص در سینماست که مشروعیت دولت در واقع با مغلطهای واضح چراغ سبزی است به خاطیان و یا سوق دهندهای برای سر در گمان.
هم چنین یکی از بدترین نمونههای دولتمردی در ایران، دولت مردانی بودند که با وجود اعتقاد شخصی به حجاب، به خاطر نیاز به رای و در واقع مردم را به صورت برگهی رای دیدن از حرکت به سمت اجباری کردن حجاب (که الزاما گشت ارشاد هم نبوده!) خودداری کردند و یا حتی از کار فرهنگی نیز دوری گزیدهاند، به طوری که گویا اصلا به این اصول معتقد نیستند. در صورتی که از وظایف مهم دولت اسلامی سوق دادن ملت به وسیله ی کار فرهنگی به سمت مبانی و ظواهر اسلام است.
و در آخر باید گفت: اصل قورباغهی آرام پز را فراموش نکنید! زیرا اگر بی توجهی به امر به معروف و نهی از منکر (در هر کدام از مراحل 3 گانه) چه در مسائل بارز مثل حجاب و چه در مسائل پنهان و ریشهای ادامه یابد، حرکت و گذار ما از ملت اسلامی به تمدن اسلامی در حکومت اسلامی متوقف میشود و در نهایت از بین خواهد رفت و توسط فرهنگ غالب، هضم خواهد شد.
منابع:
- - نظام اسلامی و مسئلهی حجاب (مجموعه مقالات و گفتگوها) - دفتر مطالعات و تحقیقات زنان.
- - مسئلهی حجاب- شهید مطهری.
مطلبی دیگر از این انتشارات
عقل اسلامی یا عقل انسانی؟ (کوتاه در مورد علوم انسانی)
مطلبی دیگر از این انتشارات
جبر و اختیار حجاب
مطلبی دیگر از این انتشارات
پایان عصیان