فرهنگ دیوار و دیوار فرهنگی

این مطلب در شماره ی دوم مجله ی دانشجویی «مداد» در مهر و آبان 1389 (پرونده‌ی «تفکیک جنسیتی») چاپ شد. نشریه ی مداد به صاحب امتیازی، مدیر مسئولی و سردبیری امیرحسین مجیری در دانشگاه صنعتی اصفهان منتشر می شد. نوشته های چاپ شده، لزومن نظر نشریه و عواملش نبودند. همچنین نویسنده ی این مطلب ممکن است بعدن نظر متفاوتی پیدا کرده باشد.

نویسنده: دیرآشنا

لوگوی پرونده تفکیک جنسیتی نشریه مداد
لوگوی پرونده تفکیک جنسیتی نشریه مداد
تصویر چاپ شده برای این مطلب
تصویر چاپ شده برای این مطلب


دیوار کشیدن در دانشگاه و تفکیک کلاس ورودی جدیدها بهانه‌ای شد تا در این باب قلم فرسائی کنم؛ اگر تیزی نوک قلم کسی را آزرد بهتر است در احوالاتش تجدید نظر کند! بی‌مقدمه سراغ اصل مطلب می‌روم:

تفکیک دو جنس مخالف و مرزبندی بین آن‌ها در هیچ کجای دین اسلام و فرهنگ ایرانی نبوده و نیست. با اندکی نگاه به این دو مهم می‌توان بر این حرف صحه گذاشت؛ از مهم‌ترین و مقدس‌ترین مراسم مذهبی در اسلام مناسک حج است اما مگر در طواف کعبه، منا، مروه، صفا و ... زن و مرد تفکیک می‌شوند؟ و در فرهنگ ایرانی نیز با اندکی مطالعه درمی‌یابیم که در جوامع سنتی مرد و زن، دختر و پسر پابه‌پای هم و در همه‌جا در کنار هم حضور داشته‌اند.

تفکیک دانشگاه‌ها حل مساله و مشکلات موجود نیست؛ پاک کردن صورت مساله است. با این کار می‌گوییم اصلا اختلاطی نباشد تا مشکلی پیش نیاید! افراد این جامعه بالاخص جوانان از کی و در کجا باید نحوه صحیح ارتباط با جنس مخالف را یاد بگیرند؟ چرا به جای فرهنگ‌سازی و پررنگ کردن و ارزش نهادن به فرهنگ ایرانی و اسلامی و نهادینه کردن و آموزش دادن حد و مرزها و عفاف و شخصیت و ... می‌خواهیم به زور و در یک مقطع کوتاه رعایت کردن این‌ها را عملی کنیم؟ با تبدیل دانشگاه‌ها به مدارس بزرگسالان از طریق تفکیک، کدام هدف ما ارضا می‌شود و بازده این برنامه‌ها چقدر است؟

نمی‌دانم مسئولین قصورشان در فرهنگ‌سازی را پشت دیواری از جنس فرهنگ پنهان کرده‌اند یا فرهنگی از جنس دیوار؟! جوانان امروز همه حاصل عمر این نظام هستند و فرهنگ آنها حاصل تصمیمات مسئولین این سالها؛ حال باید این سوال را پرسید که چرا این وضعیت پیش آمده و چرا مسئولین به جای فکری اساسی به حال این وضعیت راه‌حل‌های مقطعی و سطحی را صرفا برای باز کردن مشکل از سر خود پیاده می‌کنند؟ راه‌حلی که حتی در همان اوایل انقلاب پیشنهاد و تا حدی اجرا شد و امام خمینی (ره) به صراحت با آن مخالفت کرد؛ آیا این نظر امام نبود که می‌گفت: مگر این جوانها فردا که وارد اجتماع می‌شوند نمی‌خواهند با هم کار کنند؟

مسئولین ما به جای اینکه به فرهنگ‌سازی صحیح بپردازند با این حرکات غلط این مشکلات را ریشه‌دارتر و البته زیرزمینی می‌کنند. طرح‌های از این دست در اطرافمان موجودند و نتایج آنها مشخص است؛ طرح عفاف و حجاب نمونه بارزی است که هرچند در ظاهر امر به شهرها ظاهر نسبتا اسلامی‌تری داده ولی فساد پنهان را بسیار بیشتر دامن زده است و سوالی که به ذهن متبادر می‌شود این است که کنترل فساد آشکار آسان‌تر است یا فساد پنهان؟ یا حتی در همین دانشگاه خودمان (دانشگاه صنعتی اصفهان)؛ طرح عدم اختلاط و صحبت جنس‌های مخالف با هم که هنوز هم در حال اجراست (همان که به واسطه‌ی آن هرگاه انتظامات یا حراست و جدیدا دانشجویان بی‌سیم به‌دست همکار انتظامات دو جنس مخالف را در حال صحبت ببینند به سمت آنها رفته و آنها را بازخواست کرده و به کمیته انضباطی ارجاع می‌دهند!) این طرح چه تاثیری دارد جز این که دانشجویان بعد از این پشت دانشکده‌ها قرار می‌گذارند و یا در اصفهان؟! و کنترل کدام آسان‌تر است؟ حسن‌ظن به این قضیه این است که مسئولین در حال تلاش برای کنترل‌اند ولی راه صحیحی را انتخاب نکرده‌اند و سوءظن این‌که مسئولین فقط می‌خواهند خود را از جلوی انگشت اتهام افکار عمومی کنار بکشند و با ظاهرسازی و عوام فریبی دهان مردم را ببندند .

مسائل فرهنگی از جمله مهم‌ترین مسائل یک کشور و حکومت است. چرا در این عمر سی ساله انقلاب آن گونه که باید و شاید به این مورد توجه نشده؟ چگونه می‌شود که مردمی با آن پشتوانه مذهبی و اعتقادی به اینجا رسیده‌اند؟ آیا در این حکومت جایی برای تصمیمات فرهنگی وجود دارد که مستقل از دولت و سلیقه‌های دوره‌ای باشد یا نه؟ اگر نیست چرا نیست و اگر هست (به نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی همین مکان مورد بحث است.) چرا این قدر کم‌کاری کرده تا کار به این جا برسد و حال با این ترفند حقیقتا می‌خواهد به کجا برسد؟

طبق آن چه ما یاد گرفته‌ایم در تعالیم اسلامی آمده که انسان در دو صورت حریص می‌شود: 1- وقتی چیزی به وفور در اختیارش باشد و 2- وقتی از چیزی منع شود. متاسفانه در این مدت مسئولین هر دو را انجام داده‌اند! ابتدا با کم‌کاری در زمینه فرهنگ و فرهنگ‌سازی و دامن زدن و فرصت دادن به فرهنگ‌های غلط برای رشد، مورد اول و در حال حاضر تحقق مورد دوم را در دستور کار خود قرار داده‌اند و افراد این جامعه به خصوص قشر جوان را نسبت به جنس مخالف و برخوردهای اشتباه و غیرفرهنگی با آنها حریص کرده‌اند و می‌کنند.

مورد جالب در کارهای ما توجه نکردن و بها ندادن به کار کارشناسی است و همین امر باعث می‌شود مدتی پس از اجرای یک طرح به معایب آن پی ببریم! به گمانم این قاعده در این مورد هم صادق است و باید بنشینیم و ببینیم که نتیجه این طرح چه خواهد شد! (کار دیگری نمی‌گذارند و نمی‌توانیم انجام دهیم!) پس تا آن موقع خدانگهدار!