بذارید بهش فکر کنم
وقتی بهشت اجباری میشود
این مطلب در شمارهی سوم مجلهی دانشجویی «مداد» در دی و بهمن 1389(پروندهی «حجاب؛ اجباری یا اختیاری») چاپ شد. نشریهی مداد به صاحبامتیازی، مدیر مسئولی و سردبیری امیرحسین مجیری در دانشگاه صنعتی اصفهان منتشر میشد. نوشتههای چاپ شده، لزومن نظر نشریه و عواملش نبودند. همچنین نویسندهی این مطلب ممکن است بعدن نظر متفاوتی پیدا کرده باشد.
نویسنده: سمیرا راهی
حجاب اجباری چیزی شبیه همان جمله «توفیق اجباریست»! این مقدمه کوتاه شروع یک جنگ عظیم عقیدتی بین گروههای مختلف جامعه است. جنگ اول به از صلح آخر! همین ابتدای کار موضع ام را مشخص میکنم.
من از مخالفین سرسخت تعیین حدود حجابم! چه در کشورهای اسلامی که البته بیشتر در ایران، چه در کشورهای غیر اسلامی خصوصا فرانسه که کباده آزادی بیان و عقیده میکشد.
در هر قانون و مقرراتی چه مدنی چه اساسی به رعایت حریم خصوصی افراد تاکید فراوان شده. پس نه تنها دولتها که حتی خود مردم نیز حق تجاوز به این حریم خصوصی و شخصی افراد را ندارند.
قبل از این که به بیدینی و سست بودن پایههای عقیدهی اسلامی متهم شوم بگویم: اتفاقا من به شدت با قانون منع حجاب در مدارس و دانشگاههای کشورهای غربی علیالخصوص فرانسه مخالفم!
این که حدود پوشش و حجاب هر شخصی در دین و کتاب آسمانیاش مشخص شده شکی نیست، و اینکه هر فرد با توجه به معیارهای اصلی دین و شریعتش حجاب برمیگزیند هم جای بحث ندارد. اما وقتی پای دولتها و قدرتهای سیاسی به میان میآید به یکباره تمام این حد و حدود و قانونها زیر پا گذاشته میشود و به صرف داشتن قدرت، انسانها را از داشتن کوچکترین حریم و عقیده شخصی محروم میکنند.
این که در کشوری که مدعی مهد دموکراسی است، دختران مسلمان به دلیل داشتن حجاب از تحصیل تعلیق میشند برای من هیچ جواب قانع کنندهای ندارد جز این که این ادعای آزادی بیان یک جعبه پوشالی و تزئینی است برای گول زدن و فخر فروشی به دیگر کشورها.
و در مقابل این که در یک کشور اسلامی دختری به دلیل نداشتن چادر (با رعایت تمام و یا حداکثر پوشش اسلامی) از بعضی امتیازات مختلف در کارهای مختلف بی بهره میماند هم به همان اندازه سوال مرا بی جواب میگذارد.
بد حجابی نیز به همین اندازه برای من و در فرهنگ لغات من نامأنوس است! پدیده بد حجابی هم از همان واژگانی است که انگار هر چه سعی کردند نام دیگری برای بیحجابی پیدا کنند و نیافتند به ناچار دست به دامان این کلمه شدند که برای خیلیها از جمله خود من قابل درک نیست و البته بسیار جای حرف و سخن دارد که در این بحث نمیگنجد.
این جا منظور من فقط چادر است. فرق بین کسی که چادر سر میکند و کسی که با رعایت حجاب کامل و همان حدودی که در قران و شرع اسلام (گردی صورت و دستها از مچ به پایین) است، بدون چادر در مجامع عمومی ظاهر میشود.
من با این تفاوت بزرگ مخالفم. نه در قرآن و نه در هیچ یک از تفسیرهای قرآن حجاب زن مسلمان با چادر تعریف نشده و این که افرادی به اسم اسلام و برای منافع شخصی خود این دروغ بزرگ را به دین و شریعت مردم نسبت میدهند نمیدانم چه استدلالی برای گفته خویش دارند.
سخن رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) که در روزنامه اطلاعات به تاریخ یکشنبه اول بهمن 1357 درج شده چنین است : چادر برای زنان اجبار نیست! با استناد به گفتهی رهبر انقلاب اسلامی و علم به تسلط تمام و کمال ایشان به شرع و عرف جامعه و کتاب آسمانی قران در می یابیم در بعضی اُرگانها و سازمانها اجبار به استفاده از پوشش چادر چیزی جز یک تحجر بزرگ و پایمال کردن حقوق و شعور خانمها نیست.
حد و حدود حجاب را نه دولتها تعیین میکنند و نه ملتها! هر انسانی با توجه به دین و شریعتش حدود حجابش را مشخص کرده و از آن اطاعت میکند. همین اجبارهای نابجا و قوانین دست و پاگیر میتواند زمینه فساد و انحراف بیشتری را برای جوانان یک جامعه ایجاد کند. داشتن حق انتخاب نه تنها برای داشتن حجاب که حتی برای انتخاب دین و شریعت چیزی است که سالهاست از فرزندانمان منع کردهایم؛ و این خطر بزرگی است برای یک جامعه اسلامی که جوانان و فرزندانش، مسلمان و شیعهی شناسنامهای باشند تا قلبی.
فرزندان ما به صرف داشتن پدر و مادر و شناسنامه اسلامی- ایرانی، مسلمان میشوند و این »عادت« که بزرگترین معضل یک عقیده است میتواند به راحتی به شک و این شک به دلیل عدم آموزشهای کافی و مناسب به تردید منجر میشود و همین سوالهای بی پاسخ و گه گاه جوابهای نادرست جوانان را به ورطهای هولناک میکشاند که حاصلش چیزی جز رفتن به یک آدرس اشتباه و ادیان دروغی نیست.
اما در عوض یک فرد غیر مسلمان که با تحقیق و علم و خلوص قلبی به دین اسلام مشرف میشود به دلیل درک کامل از معانی و قوانین این دین کامل و ناب، به تمام وجود به اطاعت امر از دستورهای آن میپردازد و با یقین حاصل از جست جوها و سوال و جوابهای درست به جایی میرسد که رعایت این اصول برایش شیرین و دلچسب میشود.
هر اجباری نتیجهی عکس خواهد داد. وقتی بهشت اجباری میشود، جوانان جهنم را ترجیح میدهند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
تبیین مسئله ای به نام «غرب»
مطلبی دیگر از این انتشارات
من؛ ایرانی؛ به حجاب التزام عملی دارم
مطلبی دیگر از این انتشارات
امیرحسین بانکی: با تفکیک موافقم اما...