قسمت سیزدهم- پیش‌درآمد اصفهان


سلام به پادکست مترونوم خوش ‌اومدید.

من پیام مقدم هستم و شما به سیزدهمین قسمت پادکست مترونوم گوش می‌کنید که درآبان هزار و سیصد و نود و هشت ضبط ‌شده مترونوم پادکستی درباره‌ی داستان ساخته شدن ترانه‌ها و اینکه ترانه‌های مشهور چه مسیری طی کردن تا به گوش ما برسن مترونوم را می‌توانید روی اپل پادکست گوگل پلی اد لیست اپلیکیشن‌های پادکستی گوش کنید. البته پادکست بعد دو روز روی کانال تلگرام مترونوم هم قرار می‌گیرد. با من می‌توانید از طریق صفحه‌ی مترونوم در اینستاگرام و توییتر تماس بگیرید؛ ایمیل من metronompadcast@gmail.com است.

سراغ قسمت سیزدهم پادکست مترونوم میریم.

پیش درآمد اصفهان




داستان را این بار در تهران ناصری و آخرین سال‌های سلطنت ناصرالدین شاه آغاز می‌کنیم، زمانی که مدرنیته اروپایی کم‌کم داشت وارد زندگی ایرانیان می‌شد، و همه چیز آن‌ها را دستخوش تغییر قرار می‌داد، در حدود سال هزار و دویست خورشیدی در کوچه اَرامنه در محله‌ی پل امیر بهادر تهران که امروز خیابان شیخ بهایی نامیده میشه. خیابانی منشعب از خیابان ولیعصر و پایین‌تر از میدان منیریه واقعه.

در آن سال‌ها فردی به نام عباسعلی ناظر و همسرش فخرالسادات در یکی از خانه‌های محله زندگی می‌کردند. شغل عباسعلی نظارت به خانه‌ی شجاع السلطنه داماد ناصرالدین‌شاه و شوهر تاج‌السلطنه معروف بود، و از این جهت به عباسعلی ناظر معروف بود.

تاج السلطنه دختر مورد علاقه ناصرالدین شاه و از زنان متجدد و پیشروی دوران قاجار بود زنی که عارف قزوینی در وصف او چنین سرود:

تو ای تاج، تاج سر خسروانی

شد از چشم مست تو بی پا جهانی

تو از حالت مستمندان چه پرسی؟

تو حال دل دردمندان چه دانی؟

خدا را نگاهی به ما کن

نگاهی برای خدا کن

(۰۳:۱۹تا ۰۳:۴۰)

گفته می‌شود، اولین پیانویی که وارد ایران شد، ناپلئون بناپارت امپراتور فرانسه به فتحعلی شاه قاجار هدیه داد. ولی کسی قادر به نواختنش نبود و بیشتر نقش دکور تالار کاخ داشت. بعدها وقتی ناصرالدین شاه در سال هزار و هشتصد و هفتاد و سه میلادی از پاریس دیدن می‌کرد، در نمایشگاه پیانو با دیدن این ساز به یاد هدیه‌ی خاقان مغفور افتاد و چند عدد پیانو برای کاخ سلطنتی سفارش داد. به این ترتیب پای پیانو به ایران باز شد. سپس محمد صادق خان سرورالملک نوازنده‌ی سنتور در خانه‌ی همایونی انقدر با این ساز ور رفت و کوک‌هایش را عوض کرد ، تا سرانجام توانست آهنگ ایرانی و شور و سه‌گاهی با پیانو بنوازد و حتی به دختران قبله‌ی عالم هم پیانو نوازی یاد بدهد.

از داستان پرت نشیم. عباسعلی ناظر مرد اهل ذوقی بود نمی‌نواخت و به واسطه‌ی حشر و نشر با دربار هم وضع مالی نسبتا خوبی داشت. در همین رفت و آمد‌ها به دربار بود که با ساز پیانو که به تازگی پایش به دربار ناصری باز شده بود آشنا شد‌ و در یکی از سفرهایش به فرهنگستان پیانویی خرید و به خونه آورد. همسر او خانم فخرالسادات هم تار می‌نواخت و با پیانو آشنایی داشت.

آنها در سال ۱۲۷۷ خورشیدی صاحب پسری شدند که نام رضا را برای او انتخاب کردن و در سال ۱۲۷۹ پسر دیگر عباس علی به نام مرتضی به دنیا آمد. این دو پسر از کودکی در محیط مناسب موسیقی بزرگ شدند و هر دو استعداد عجیبی در موسیقی داشتند.

رضا و مرتضی برای تحصیل وارد مدرسه فرانسوی سن لویی شدن و پدرشون برای آموزش موسیقی اون‌ها را به دست حسین خان هنگ‌آفرین سپرد. مرتضی از بچگی به پیانو علاقه داشت و گفته میشه در شش سالگی پیش درآمد اصفهان درویشان را با پیانو می‌نواخت و پیش حسین خان، نت و اصول موسیقی و بعدتر شیوه‌ی پیانو نوازی ایرانی را از محمود خان مفخم آموخت. اما رضا به ویولن علاقه داشت و با وجود علاقه زیاد به موسیقی اهل آموختن قواعد موسیقی نبود. او ویولن را از حسین‌خان اسماعیل‌زاده اصطلاحا به صورت گوشی آموخت .

مدتی بعد عباسعلی از کار در پیش شجاع‌السلطنه بیرون آمد و کافه‌ای در لاله‌زار باز کرد و پسرانش به اجرای روزانه در آن کافه پرداختند. رضا که در آن هنگام پونزده شونزده سال بیشتر نداشت ویولن و مرتضی پیانو مینواخت. استعداد این دو برادر طوری بود که بعدتر در سال ۱۳۰۲ کنسرتی با حضور خواننده‌ی معروفی مانند عارف قزوینی و همراهی محمود خان مفخم و کمانچه‌ی حسین خان اسماعیل‌زاده و ضرب حاجی خان در سینما فاروس لاله‌زار برگزار شد و برادران محجوبی در آن به نوازندگی پرداختند.

کسانی که به سختگیری‌های عارف آشنا بودند از این که عارف با این نوازندگان کم سن و سال راضی به کنسرت شده تعجب می‌کردند. مرتضی محجوبی یا آنطور که دیگران او را می‌نامیدند، مرتضی خان در نوازندگی پیانو اعجوبه‌ای بود. او پیانو را در خدمت موسیقی ایرانی درآورد و با عوض کردن کوک سیم‌های پیانو تمام ردیف‌ها و گوشه‌های موسیقی ایرانی را درون نواخت.

رضا محجوبی برادر بزرگتر او کمی بعدتر کلاس موسیقی دایر کرد. آموزش به شاگردانش در کنار آهنگسازی و اجرای کنسرت شروع کرد او شاگردان بسیاری تربیت کرده که بسیاری از آنها بعدها نام‌های بزرگی در موسیقی ایران شدند. شاگردانی مانند روح‌الله خالقی خالق سرود ای ایران بهار دلنشین و مجید وفادار سازنده‌ی ترانه‌ی مرا ببوس.

متاسفانه رضا محجوبی از حدود بیست و چهار سالگی دچار بیماری روانی شد. شایعه شده بود که دختری که او را دوست داشته رضا را چیز خور کرده است. او کم‌کم دچار اختلال حواس شد و حرف‌هایی می‌زد که برای دیگران قابل فهم نبود و از اجتماع فاصله گرفت و به همین دلیل به رضا دیوونه معروف شده بود. با این وجود ویولون‌نواز قهاری بود و از او چندین پیش‌درآمد چهارمضراب تصنیف در گوشه‌های ابوعطا و دشتی به جا مانده است .

اما معروف‌ترین ساخته‌ی رضا محجوبی قطعه‌ای به نام پیش درآمد اصفهانه که کمی بعدتر در مورد اون توضیح میدیم. فعلا به قسمتی از معدود کارهای به‌جا مانده از ویولن‌نوازی رضا محجوبی در دستگاه دشتی در سال ۱۳۲۹ گوش کنید.

(۰۸:۳۶ تا ۰۹:۳۶)

رضا محجوبی در ۲۹ تیر سال ۱۳۳۳ در سن ۵۶ سالگی درگذشت و در گورستان ظهیرالدوله دربند به خاک سپرده شد.

ابوالقاسم انجوی شیرازی پژوهشگر فرهنگ ادب که از دوستان رضا محجوبی بود، درباره‌ی او میگوید: رضا استاد موسیقی بود و سه تار و ویولن میزد در ویولن کسی نظیر او نبود. او با تمام رگ و ریشه و دل و جانش ساز می‌زد. یعنی خودش از هر شنونده‌ی دیگری بیشتر هنر خویش را درک می‌کرد.

بعد از مرگ اون، مرتضی محجوبی و دوست صمیمیش و رهی معیری به یاد رضا ترانه‌ای به نام (کاروان در آواز دشتی) ساختند. قطعه‌ای که با صدای مخملی بنان جاودانه شد. کاروان را جواد معروفی برای ارکستر و پیانو تنظیم کرده بود به این مصاحبه‌ی رهی معیری و مرتضی محجوبی در رادیو ایران گوش کنید.

راستی آقای محجوبی یادم رفت از جنابعالی بپرسم که تا حالا روی هم رفته چند تا آهنگ ساختید؟ به طور کلی یعنی با کسانی چهار متابرن از صدوبیست تا صدوپنجاه آهنگ ساخته ام.
ممکنه چند‌ تا از ترانه‌های معروفتونو که بیشترش در برنامه‌ی گل‌ها اجرا شده رو بنامید ؟ بله. نوای نی، من ونی، ساقی، دیشب که تو در خانه‌ی ما آمده بودی، چه شب‌ها، کاروان، بله اونچه که یادم مانده است این‌هاست.
بسیار خب حالا بفرمایید به عقیده‌ی شما بهترین آهنگتان یعنی آهنگی که در خودتان هم خیلی اثر گذاشته کدام است ؟
به عقیده‌ی من نوای نی آهنگ جاودانی است.
نوای نی، عقیده‌ی جنابعالی در این مورد چیست ؟ در بین ترانه‌هایی که بنده سروده‌ام نوای نی، من از روز ازل دیوانه بودم، دیریه مهد، شب جدایی، کاروان، به کنارم بنشین، آهنگ آذربایجان ،خزان عشق، شهرت بسیاری کسب کرده‌اند.
ترانه‌ی کاروان را دو سال قبل بنده و آقای محجوبی به یاد هنرمند فقیه رضا محجوبی برادر بزرگ آقا مرتضی خان ساخته ام . و آن ترانه یکی از عالی‌ترین و باارزش‌ترین آثاریست که تاکنون گفته‌شده .
این ترانه بعدها در برنامه‌ی شماره‌ی ۲۱۷ گل‌های رنگارنگ قرار گرفت و پخش شد و یکی از مشهورترین برنامه‌های گل‌های رنگارنگ رادیو شد.

گل‌های رنگارنگ برنامه‌ی شماره‌ی ۲۱۷ . این بار ارکست گل‌ها با همکاری هنرمندان ارجمند مرتضی محجوبی رهی معیری و جواد معروفی آهنگی به سهم می‌رسانند که کاروانش نامیدیم.

(۱۲:۳۶ تا ۱۴:۱۸)

رفتی و رفتن تو آتش نهاد بر دل از کاروان چه ماند جز آتشی به منزل

آواز تکرار نشدنی بنان در گوشه‌ی دیلمان با همراهی قلعه‌ی سلیم فرزان، قطعه‌ی بی‌کلام کاروان ساخته ی ابوالحسن صبا. با تنظیم جدیده جواد معروفی. و البته خود تصدیق کاروان آن را به یکی از شاهکارهای موسیقی سنتی ایران بدل کرده است. خود بنان گفته بود، که کاروان را برای بعد از مرگش خوانده .

مرتضی محجوبی هم بعدها ساعتی قبل از تحویل سال نوروز ۱۳۴۴ در تنهایی و بی‌خبری درگذشت. بعضی‌ها می‌گفتن پیانوی او را فروختن تا خرج کفن و دفنش بشود .

خبر فوت او نیز یک هفته بعد از نوروز پخش شد و پیکرش بعد سیزده فروردین در همان گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد بنا به وصیتش اکبر گلپایگانی بر سر مزارش آواز خواند بر روی سنگ مزار او که به شکل پیانو ساخته شده شعر کاروان را نوشته‌اند.

با ما بودی، تنها رفتی، چو بوی گل به کجا رفتی؟

چند سال پیش آخرین باری که به ظهیرالدوله رفته بودم سنگ قبر مرتضی خان از چند جا شکسته بود وروبه تخریب بود.

متاسفانه کارهای ضبط شده‌ی زیادی از رضا محجوبی باقی‌نمونده. کار پیش درآمد اصفهان ساخته او به احتمال زیاد با ویولون نواخته شده و اجرایی از اون در دست نیست. این جواد معروفی بود که با نوشتن نُت این قطعه و تنظیم اون برای پیانو این کار را در موسیقی ایران ماندگار کرد.

پیش درآمد اصفهان پس از آن به صورت یکی از قطعات کلاسیک درآمد، که خیلی از هنرآموزان پیانو نوازان مبتدی این قطعه را تمرین می‌کنند. مدت‌ها بعد در سال ۱۳۷۸ خورشیدی فرهاد فخردینی، هنگام ساخت موسیقی متن سریال تلویزیونی کیف انگلیسی ساخته‌ی سید ضیاءالدین دری که داستان اون در دهه‌ی ۲۳ شمسی می‌گذشت، از این قطعه استفاده کرد و آن را با تنظیم جدید برای موسیقی متنی این سریال به کار برد.

(۱۶:۵۶ تا ۱۷:۱۶)

از قطعه‌ی پیش درآمد اصفهان در ابتدای آلبوم انتظار که آلبوم استاد شجریان و گروه موسیقی فارابی به سرپرستی محمدعلی کیانی نژاد هم استفاده شده، البته این آلبوم هیچ وقت به صورت رسمی منتشر نشد.

(۱۷:۳۵ تا ۱۸:۲۰)

دست آخر اینکه در شهریور ماه سال ۱۳۹۷ پویان آزاده پژوهشگر و نوازنده‌ی پیانو، آلبومی به نامه با یادش، منتشر کرد. این آلبوم ادای دینی از طرف پویان آزاده به استادش جواد معروفی بود. یکی از قطعات این آلبوم پیش درآمد اصفهان بود که او با تنظیمی متفاوت در این آلبوم نواخته بود.

(۱۸:۴۵ تا ۱۹:۲۵)

اما برای تعریف داستان دیگه‌ای چند سال عقب‌تر میریم.

در شهریور سال ۱۳۹۲ و به مناسبت روز سینما ویدئو کلیپی به نام پیش درآمد و با صدای علی عظیمی در فضای مجازی پخش شد. این ویدیو کلیپ که بر اساس سکانس‌های مشهور بیشتر از ۴۴ سکانس فیلم‌های شناخته شده‌ی تاریخ سینمای ایران بود به سرعت همه گیر شد و بسیاری آن را دیدن.

(۱۹:۵۰ تا ۲۰:۰۲)

ویدیو تا به‌حال در صفحه یوتوب خود علی عظیمی بیش از چهار میلیون و سیصد هزار بار دیده شده. بگذریم که در حساب‌های دیگه کاربرهای یوتیوب و سایت‌های دیگه هم آپلود شده و بارها دیده و شنیده شده. حتی در فیلم مشهوره فروشنده، ساخته اصغر فرهادی بازیگران قسمتی از این ترانه را با هم می‌خوانند.

(۲۰:۳۵ تا ۲۱:۰۶)

علی عظیمی که پیش از این با گروه رادیو تهران فعالیت موسیقیایی خود را شروع کرده بود. با این کار به عنوان یک آرتیست مستقل حرفه‌ای فعالیت هنری خودش را شروع می‌کنه.

ترانه‌ی پیش درآمد علی عظیمی همانطور که از اسمش پیدا بود، بر اساس قطعه‌ی پیش درآمد اصفهان رضا محجوبی ساخته شده بود و چهارمین تِرک اولین آلبوم مستقل علی عظیمی به نام آقای پست بود.

پیش درآمد اصفهان، قطعه‌ی محوری این ترانه است. هرچند بعدتر بخش دیگه‌ای که سازبندی جدا و بر اساس موسیقی راک ساخته شده به اون اضافه شده. این را هم باید بگم که، بردیا دوستی، در قسمت سوم پادکست کرون، توضیح خوب و جامعی در مورد این ترانه می‌ده که شنیدنش را به شدت توصیه می‌کنم.

اما خبر خوب اینکه موفق شدم خود علی عظیمی را پیدا کنم و در یک بعدازظهر پاییزی به سراغش رفتم. داستان ساخته شدن پیش درآمد رو از زبان خود علی عظیمی میشنوید.

(۲۲:۰۰ تا ۲۲:۱۱)

با سلام خدمت شما و شنوندگان محترمتان مرسی که این همه راه رانندگی کردید و نزدیک صد مایل آمدید و به اینجا رسیدید. عرضم به حضورتون که یک روز زمستانی بود در لندن سال ۲۰۱۳ شاید آخرای پاییز بود. در واقع که من یه اتاقی در حیاط خونه دارم که اونجا یک پیانوی قدیمی دارم و کمتر میشه با پیانو آهنگسازی کنم. معمولا با گیتار آهنگسازی می‌کنم. من شبی بود که خیلی دلم گرفته بود اوضاع روابط عاطفیم خوب نبود از شما چه پنهون و من دست به پیانو شدم.

اما داستان اینکه، این ملودی پیش درآمد اصفهان چجوری در من اینقدر رخنه کرد، که در این آهنگ استفاده کردم به سال‌ها قبل برمیگردد. یعنی وقتی که من سیزده سالم بود.

خب ما هیچ وقت خونمون متاسفانه پیانونداشتیم. وقتی بزرگ می‌شدم بچه بودم و یادمه که یک خاله‌ی مجازی داشتیم که خاله‌ی واقعیمون نبود و دختر خاله‌ی پدرم می‌شدن. خاله سهیلا که دخترشون لیلا، معلم پیانو داشت و یک پیانو در خونشون داشتن. بعد من خیلی علاقه داشتم در سنین سیزده سالگی به لیلا و خاله سهیلا. دوست داشتم همیشه خونه‌ی آنها برمو بیام. رفت و آمد کنم. پیانوهم که داشتن خیلی این علاقه را دوچندان می‌کرد.

از بچگی خیلی میل به ساز داشتم. سه‌تار پدرمو برمیداشت و می‌زدم. گیتاری هم برادرم می‌زدن، به صورت طبیعی جذب ساز می‌شدم. وجود این پیانو در آن خانه و این کلاس پیانویی که این در واقع دخترخاله‌ی مجازی ما داشت، باعث شد که من یه روزی که در اتاق دیگری نشسته بودم و منتظر بودم که این معلم بره، روزی بود که معلم این ملودی را درس می‌داد ، من در اتاق بغل نشسته بودم و منتظر بودم تا معلم لیلا جان بره و برم سراغ پیانو و اون روز خاص داشتن درس پیشامد اصفهان را می‌دادن که تنظیم جواد معروفی بود.

(۲۴:۲۲ تا ۲۴:۳۹)

من این اصوات که می‌آمد از اتاق خیلی من‌ را جذب کرد و این‌ها در ذهنم موند.

امیدوارم دختر خالم این پادکست را نشنود.اون خیلی آنقدری علاقه و پشتکار نداشت. و همیشه وقتی معلمشان می رفت خودش نمی‌توانست ملودی را بزند. اما من ملودی را ثبت می‌کردم و این ملودی عجیب در وجود من رخنه‌ کرد و من این ملودی را دو دسته و به شیوه خودم و آن‌چیزی که یادم مانده بود می‌زدم. و خلاصه من سالهای سال هر وقت پشت پیانو می نشستم ،این شده بود رپرتوارهای من و من همیشه با این قطعه بازی می کردم .

خلاصه اون شب خاص وقتی من نزدیک فکر کنم شاید سی و اندی سالم بود و درآن شب سرد اواخر پاییز نشسته بودم، در لندن به سراغ پیانو در استودیو رفتم. و شروع کردم به زدن این ملودی کاری که همیشه می‌کردم ازش هیچ وقت هیچ چیزی اصلا نمیشد. شروع کردم به زدن این ملودی و به شکل عجیبی شروع کردم به اضافه کردن به این ملودی ، این شد اینتروی پیش درآمد.

(۲۵:۴۶ تا ۲۵:۵۹)

یک تیمی را ساختم که در واقع می‌رسید به پیش درآمد اصفهان. ولی اون اینتروال اون خودتون رو بعدا اضافه کردین. با پیشنهاد اصفهان بازی کردن و اون تم اینترو رو خودم‌ نوشتم. که اون قسمت اولش ( دام دارا) همش به این تم اضافه شد .

بعد به خودم فکر کردم که چه جالب بشه که یک اهنگ بسازم که در واقع یک جایی تازه لو بدم که اصلا این تم چیه که اصلا از این نشات گرفته‌شده و به شکل عجیبی شعر جاری شد برا من اون شب. مشکلم بخت بد و تلخی ایام نیست. یه جوری مثلا درد و دل با خودم بود که حالم خوب نبود. و شروع کردم به نوشتن .

خیلی عجیب نصف بیشتر در همون لحظه جاری شد و من تند تند رو این کاغذ می‌نوشتم که یادم نره. هی‌نوشتم و پاک میکردم تا اینکه به قسمت من باد میشم میرم تو موهات یا خیلی چیزای دیگه اصن اینکه این ایده‌ای که من به تو دسترسی نخواهم داشت و نمی‌تونم پیدا کنم پس تو خیال خودم باد میشم میرم تو موهات یا خیلی چیزای دیگه که حالا وقتی ادیت شد به این شعر اضافه شد.

و جالب که بهتون بگم قسمت بعدی که قسمت بی دلیل و بی احساسی قسمتی که راکی میشه ، در اون ماه‌ها بعد برای ماها من کلنجار می‌رفتم برای تکمیلش و براب اندینگش. دلم‌نمیخواد یه دونه آهنگی باشه که خیلی لایت باشه سبک من یه مقداری به راک نزدیک تر بودن. نمی‌خواستی آهنگی داشته باشم که خیلی زیادی لطیف باشه.

(۲۷.۳۵ تا ۲۷:۵۷)

خب خوبه خودتون گفتین آهنگ دو تا انجمان مختلف داره، که قسمت اول به قول شما با پیانو شروع میشه. که گاهی اوقات تنبکم با پیانو میاد اینا و قسمت دوم هم راک میشه که انجمان درامو‌گیتار و فلان و اینا. پس گفتیم بعدا اضافه کردین. بله چندین ماه بعد اضافه شده یعنی من از اینجارفتم‌ سراغ گیتار ازینجای کار: ای بخت سراغ من بیا که بخت خام با این خیال خام گرم نمیشه.

دیگه از اینجا گیتار برداشتم و شروع کردم بقیه ریتممو زدن، ولی شعرش نمیومد برام. یعنی می‌خواستم در واقع نهیبی به خودم بزنم. یعنی اولش گفته من تو خیالم این کار می‌کنم باد میشم میرم تو موهات، سیگار میشم میرم رو لب‌هات، چیزهایی که ‌نمیشه با خیال بهشون دسترسی داشته باشم. در ارتباط با لبات دسترسی ندارم . به فکر تو به ذهنت دسترسی ندارم ، به گوشات. یک عشق غیرقابل دسترس رو متصور بودم. ولی آخرش نهیب به خودم بود که بیدار شوازخواب. حیف از این روزا که من حالا به فاک زدم. فکر و خیال بودن به یک چیز رویایی برسم.در آن سر آخر که اون قسمت راکیشم یک خشمی در دل داره. درسته اینکه اون نیاز داشت که دیسکوگیتارداشته باشه. نیاز داشت که فریاد داشته باشه که اون چندین ماه بدتر تاکید شده.

در آخر سر وقتی به قول شما خشم تموم میشه. اون حالا داد زدن تموم میشه. دوباره بر برمی‌گرده به پیانو و دوباره با پیانو تمام‌میشه. نزدیک میشم دور میشم. چرخه‌ی تکرار شونده از اینکه شما به یک عشق ایده‌آلی و به اون چیزی که بهش نمی‌رسی و دوباره به این تن دادن به این راهه پر از استرس و وصله‌ی ناجور در واقع است.

آهنگ یه جورایی حالا قبل از اون ما کارای رادیو تهرانو شنیده بودیم و کم و بیش دنبال مبکردیم. درواقع شروع کار شما به عنوان مستقیم به عنوان یک آرتیست مستقل بوده و صد البته اون ویدیو کلیپ خیلی عالی که آقای آرش اشتیانی درست کرد. ساخت کلیپ ویدیو هم ایده خودتون بود و یا ایده آقای آشتیانی؟ داستانش اینجوری بود که دوستان نزدیکی بودیم و هستی وخیلی در مورد ایده‌هایمان خیالبافی می‌کردیم و حرف میزدیم. آرش خیلی سودای فیلمسازی داشت منم سودای مطرب شدن.

یک روزی که من این ترانه را قسمت اولش همون قسمت پیانو فقط ضبط کرده بودم و روی موبایل داشتم برای آرش گذاشتم و گفتم آرش من یک قطعه‌ای نوشتم اینجوریه. آرش همینجور موبایل فقط در گوشش گرفتو داشت سیگار می‌کشید و این گوش کرد و گفت : ولی این خیلی خوبه و خیلی خوشش اومد. که خیلی مشتاقه کاری بکنیم.

بعد باید این کارو کات بزنیم ‌بعد یه روزی که ما رفتیم با هم دیگه باهم یه جمعی تو یه رستورانی تو لندن. تو محله‌ی همستر که نشسته‌بودیم. باز حالا یه جمع بزرگتری بود. باز من و آرش طبق معمول کنار هم نشسته بودیم و ایده‌ها رو می‌گفتیم. من بهش گفتم. چی میشه که ما اصلا این بیان عاشقانه رو برای کلیپهای سینمایی ایرانی حالا با سینما این کار رو بکنیم. یعنی یک معاشقه‌ای باشه با سینمای ایران. چون آرش مثل ایسنتاپدیای سینمای ایران می‌مونه واقعا عاشق سینماست و عاشق ایرانه و خیلی به صورت ریلیجستی به قول انگلیسی‌ها، خیلی دنبال همه‌ی اخبار سینماست. همه‌ی فیلما رو دیده و همه‌ی روایت‌های تمام‌ فیلمهارو میدونه .

با تمام کارگردانها آشناست. تمام بک استور هاشو می‌دونه. که چه فیلمی چرا‌چی شده. خیلی آرش علاقه داره به سینمای ایران. واقعا عشق آرش به سینمای ایران بود که زیبایی پیش درآمد رو رقم زد. آرش تونست که اون ایدرو به اوج‌ برسونه. چقدر طول کشید اون ساختن ویدیو کلیپ چون خیلی از خیلی فیلم‌های مختلفی توش استفاده شده. بله بله سی چهل تا حداقل .فکر میکنم‌بین ۳۰ تا ۴۰ تا باید باشه. درسته منکه مهندسم در واقع. چون که همیشه با چارت و تیبل کار کردم. همه چیو به جزییات می‌شکونم و این خیلی هم برای دیگران آزاردهنده می‌تونه باشه. چه برای هم‌بندیام و چه برای کسانی که باهاش کار خلاقی میخوایم‌ انجام بدیم. من شروع کردم همین جوری آرش داشت ادیت می‌کرد. شروع کردم ساختن یه حالت یه چارتی درست کردم، که سکانس سکانسش چه آپشن‌هایی داریم که بتونیم استفاده‌ کنیم.

برای سکانس اون عرق‌خوری هست. هر سه یا چهار ثانیه هم براش اسم گذاشتیم. و بعد می‌شد مثلا فرض کنید مثلا سی چهل تا پرده . شروع کردیم چیدن فیلم‌ها و صحنه‌ها. آرش هم با حافظه‌ای که داشت و دانشی که از سینمای ایران و تصاویر فیلم‌های مختلف داشتو، عشقی که به همه اینا داشت همین خیلی با شور و حال سریع درمی‌آورد. میدیدیم که کدوم ترکیب با هم بیشتر کار می‌کنن. خیلی خیلی کلینیکال کار می‌کردیم و چندین ماه شاید، شاید سه چهار ماه طول کشید که ما فقط ادیت این رو تموم کردیم شب و روزم کار کردیم. خیلی خیلی سنگین و آدمای خیلی زیادی بهمون کمک کردن تا ما کوالتیهای خوب رو که در دسترس پیدا کنیم‌. چون آرش هم خیلی مثل من وسواسی بود که می‌خواست بهترین کوالتی ممکن رو که در دسترس ما هست رو پیدا کنیم. و از همه‌ی فیلم‌ها استفاده کنیم و یه صد سال سینمای ایران رو در واقع به تصویر کشیدن. با این اثرش .

کار دیگه اومد و ترکوند. ۲۰۱۳ بود یا ۲۰۱۲، ۲۰۱۳ اکتبر بود که کار منتشر شد. که تقریبا فک کنم منطبق بود با روز سینمای ایران. ما صبر کردیم که فک کنم همون روزا بیاد بیرون. یه دوست دیگم بود امیرعلی، ایدشون بود که همون روز بیاد بیرون. من کاری کردیم. آره شیش سال شد که این ویدیو بیرون اومده و ترانه منتشر شد.

خب علی جون این یه جورایی الان هیت سانگته. یعنی فکر می‌کنم در همه‌ی کنسرتهات اینو می‌خونی درسته؟ مردم اینو میخوان. الان می‌خواستم همین و بگم که حالا خودت چه حسی داری. انقدر دوسش داری یا اصلا خسته نشدی؟ اتفاقا سوال جالبیه. چون وقتی که شما هیت سانگ یا مگا هیت سانگ.چیزیکه همه باهاش ارتباط برقرار کردن، یه جورایی رقیب عشقیت میشه. انگار یه چیزی میشه که از شما بیشتر به خود شما بیشتر بهش علاقه دارند. بهر حال یه فاصله‌ای ازش می‌خوای بگیری که بگی، من فقط یک آهنگ نیستم. من یه آهنگسازه ترانه سرا هستم که، چهار تا آلبوم دارم. حالا این الان گل کرده و چهارتا دیگه . آدم‌دوست داره بگه من یک آهنگ نیستم. من‌ یه آدمم‌ که دارم‌ ادامه میدم و خلاقیت تموم نشده و دارم میام تجربه می‌کنم.

از اون لحاظ یه چلنجیه یه چالشی. ولی خب خیلی اگه باز برگردم همیشه ترجیح میدم که یک مگاهیت داشته باشم تا نداشته باشم. بهرحال باید باهاش دوستیو از سر بگیریم با پیش درآمد و قبولش کنیم بعنوان یکی از اعضای خانواده.فعلا بنوازیم، تا مردم خوشحال باشن. اما امیدوارم که آهنگ‌های خیلی بیشتر از ما منتشر بشه که مردم باهاش خاطره بسازند و به قول معروف معروف آدمی نباشیم که یک آهنگه باشه.

خیلی ممنون لطف کردی علی جون




این بود سیزدهمین قسمت پادکست مترونوم.

برای تهیه‌ی این قسمت، از کتاب خاطراتی از هنرمندان نوشته‌ی پرویز خطیبی، مطلب جاودانه در موسیقی ایران از وب سایت همشهری آنلاین، ویکی‌پدیا فارسی و سایر منابع آنلاین استفاده شده.

همچنین تشکر می‌کنم از علی عظیمی عزیز که با حال سرماخورده، شب قبل از کنسرت، این گفتگو رو قبول کرد و البته شادی یوسفیان و اردلان پایوار عزیز که این مصاحبه در خونه‌ی اونا انجام شده و بدون لطف کمک اونها نبود.

همچنین تشکر می‌کنم از دکتر پویان آزاده بابت اطلاعاتو مشاوره در مورد قطعه‌ی پیش‌درآمد.

قطعه‌ی پیش درآمد اصفهان انتهای این قسمت هم کاری از اردوان جعفریان، از آلبوم پرژن تونز. و تصنیف افشاری تاج سر خسروانی کاری‌ست از محسن کرامتی.

یک مورد دیگه‌ام که در پایان این اپیزود می‌خواستم دربارش صحبت کنم، در مورد کمک به مترونوم بود که چند باری دوستان عزیز در موردش پرسیده بودن. شنیدنه اپیزودهای مترونوم کاملا مجانی و مجانی خواهد بود.

ساختن این پادکست صرفا یک سرگرمی برای من محسوب میشه و به اصطلاح یه کار دلی و من بابتش دستمزدی نمی‌گیرم، ولی بعضی از امور پادکست سازی مثل هزینه‌ی دومین یا میزبان، سفرهایی که برای مصاحبه و جمع کردن مطلب میرم و غیره هزینه داره برای همین اگه دوست داشتید به مترونوم کمک کنید، می‌تونید به آدرس پیپل مترونوم که همون ایمیل مترونوم یعنی مترونوم پادکست از جیمی دات کام است کمک کنید.

با تشکر از حمایت‌های همیشگی شما و مطلب آخر اینکه وب سایت متن راه افتاده با تشکر از محمدعلی محراب بیگی از پادکست چکاپ بابت کارهای فنی وبسایت و پیگیری‌هاش و البته آقای فرشید سادات شریفی، از پادکست سماک که زحمت ویرایش یک سری از مدهای اپیزودهای قبلی را برای وبسایت کشیدن.

اگر از مترونوم خوشتون اومده اون به دوستان آشناییتون معرفی کنید و روی اپلیکیشن‌های پادکستی به امتیاز بدین.

موسیقی مترونوم کاریست از رضا روحانی که زحمت تنظیم و لول کردن صدا رو هم کشیده و پوستر این قسمت هم مثل همیشه کاریست از حمید پارساییان.

روز و روزگار خوش ایام به کام



بقیه قسمت‌های پادکست مترونوم را می‌تونید از طریق CastBox هم گوش بدید.

https://castbox.fm/episode/Eps13-Prelude----قسمت-سیزدهم-پیش‌درآمد-اصفهان-id1994223-id208666674?utm_source=website&utm_medium=dlink&utm_campaign=web_share&utm_content=Eps13%20Prelude%20-%20%20%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA%20%D8%B3%DB%8C%D8%B2%D8%AF%D9%87%D9%85%20%D9%BE%DB%8C%D8%B4%E2%80%8C%D8%AF%D8%B1%D8%A2%D9%85%D8%AF%20%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86-CastBox_FM