مترونوم پادکستیاست درباره موسیقی و داستان ساخته شدن ترانههای مشهور
قسمت اول- شانه بر گیسوان دختر چشم بادامی
سلام. به پادکست مترونوم خوش اومدید. پادکستی در مورد موسیقی و داستان ساخته شدن ترانههای مشهور.
من، پیام مقدم هستم و در هر قسمت این پادکست در مورد یک ترانهی مشهور قدیمی و چگونگی ساخته شدن آن با شما صحبت میکنم. این پادکست، نگاهی داره به تاریخ ترانهها و قصهی ساخته شدن آنها.
معروفه که هر ترانه تشکیل شده از یک مثلث سه نفره: آهنگساز، ترانهسرا و خواننده. البته گاهی هم یک نفر هر سه این کارها رو انجام میده ولی باز وجود این سه رکنه که برای هر ترانهای لازمه.
از لحظهای که ایده و طرح ترانه تو ذهن یک آهنگساز یا ترانهسرا میاد، تا روزی که اون ترانه به دست مشتری و مصرف کننده میرسه، مسیر نسبتا طولانیای وجود داره که خیلی از ماها اون رو نمیدونیم.
چه اتفاقاتی باعث شده این نتها به ذهن آهنگساز بیاد؟… و یا برعکس شاعر چطور این کلمات رو برای این ملودی پیدا کرده؟ چه عواملی روی خواننده اثر گذاشته و قصهی هر کدوم از اینها ماجرای مفصلیه.
در ترانههای غربی، این قصهها به دقت ثبت و مستند شده. هنوز بعد سالها میتونید پیدا کنید فلان ترانهی گروه بیتلز و یا پینک فلوید چطور ساخته شده؟ نوازندگانش کی بودن؟ در کدوم استودیو و تحت چه شرایطی ساخته شده و هزاران نکتهی جالب و ریز دیگه.
در موسیقی ایرانی متاسفانه این منابع به شدت فقیرن. تنها از اوایل قرن گذشته بود که با اختراع گرامافون و ورود نتنویسی این آثار ثبت شد.
بماند که کلی از نامها اطلاعات و حتی آثار و ترانههای آهنگسازان و نوازندگان و شاعران طی مرور سالها و حوادث زمانه از بین رفت و چیزی از اونها به جا نموند.
در مترونوم سعی میکنیم تا جایی که برامون میسر بوده و با توجه به منابع در دسترس در هر قسمت، به یکی از این ترانهها بپردازیم و داستان ساخته شدنش رو براتون تعریف کنیم که به تبع، خالی از اشکال و غلط و کاستی نیست و نخواهدبود.
جا داره در اینجا تشکری کنم از دوست عزیزم؛ آقای رضا روحانی برای موسیقی زیبایی که برای آرم پادکست درست کردن و همچنین دوست دیگرم؛ آقای حمید پارساییان برای طراحی لوگوی پادکست. از لطف هر دو خیلی ممنونم.
از این مقدمهی نسبتا بلند بگذریم و بریم سراغ قسمت اول پادکست مترونوم:
(۳:۰۸ تا ۳:۱۴ موسیقی)
این قسمت: شانه بر گیسوان دختر چشمبادامی.
بنت الشلبیه از ترانههای مشهور عربیست. قدمت آهنگ معلوم نیست. عدهای اون رو متعلق به فلسطین و لبنان میدونند و عدهای خواستگاه ترانه از عراق میدونند و یک سری اون رو از ترانههای دورهی استیلای اعراب بر اسپانیا و اندلس میدونند.
البته همین تفاوت دیدگاه در مورد کلمهی الشلبیه یا شلبیه شبیه وجود داره؛ برخی شلبیه رو لغت عربی به معنای زیبا و لوند میدونند و ترانه را به نام دختر زیبا ترجمه میکنند.
بعضیا اون رو اسم قبیلهای قدیمی در لبنان میدونند. از سوی خود شلبیه هم اسم عربی شهریست که در پرتغال امروز قرار داره و سیلوس نامیده میشه.
تو چند منبع هم دیدم که شلبیه رو همون شهر مشهور اشبیلیه دونستند که نام قدیمی و عربی شهر سویل اسپانیاست.
اگه اینطور باشه این آهنگ به نوعی دومین و شاید اولین آهنگ در مورد یکی از اهالی شهر سویله.
موسیقی دیگر رو حتما شنیدید؛ آرایشگر شهر سویل، ساختهی مشهور روسینی:
( ۴:۳۰ تا ۴:۵۹ موسیقی)
اما مشهورترین و ماندگارترین اجرای ترانه را خانم نهاد ودیع حداد؛ معروف به فیروز اجرا کرد. خواننده لبنانی که در بین اعراب جایگاه خیلی والایی داره و شماری از مشهورترین ترانههای عربی را خونده.
(۵:۱۳ تا ۵:۵۱ موسیقی)
ترانهی بنت الشلبیه بیش از از شصت سال پیش توسط فیروز خونده شده و بسیاری او را بازخوانی کردن و البته به زبانهای دیگر هم خوندند.
آهنگ در مقام نهاوند خونده شده: یکی از زیباترین مقامهای موسیقی عربی.
شعر ترانه هم در مدح دختری چشم بادامی ست.
اینجا ترجمه چند بیت از شعر و براتون میگم:
ای دختر چشم بادامی شلبیه، از ته قلبم دوستت دارم. دلبرم، تو نور دیدگانم هستی. محبوبم در زیر طاقی ایستاده و برای من آسان نیست که خاطرش را مکدر کنم. تو در دوردستها هستی و قلبم زخمی شده و مشغول مرور ایام گذشته هستم.
البته عربی من خیلی خوب نیست و احتمالا حق مطلب در این ترجمه ادا نشده باشه ولی اگه بقیه شعر رو دوست داشتید میتونید ترجمه و خودش ر از توی اینترنت پیدا کنید.
من اجرای قدیمیتر از اجرای فیروز پیدا نکردم و هر اجرایی بوده بعد از اون خونده شده.
یکی از جدیدترین اجراهای این آهنگ رو، گروه آمریکایی پینک مارتینی در سال دو هزار و شونزده و در آلبوم ژولووی منتشر کردند.
(۶:۵۹ تا ۷:۲۶ موسیقی)
آهنگ به زبانهای مختلف دیگه هم اجرا شده ازجمله؛ ترکی استانبولی و البته فارسی که در موردش صحبت خواهیم کرد ولی قبلش به قسمتی از اجرای ترکی استانبولی ترانه گوش کنید:
(۷:۴۱ تا ۸:۳۰ موسیقی)
در همان سالهای دههی پنجاه میلادی و در اواخر دههی سی خورشیدی در ایران، کشور آرامشی نسبی پیدا میکنه و کم کم از سایهی وقایعی چون اشغال ایران و کودتای بیست و هشت مرداد بیرون میاد.
سینماگران ایران، فیلم سازی رو شروع میکنند. دوبله فیلمهای خارجی شروع میشه و مردم به موسیقی غربی علاقه نشون میدن و به دنبال اون موسیقی پاپ ایرانی هم کم کم به راه میفته. خوانندگان ایرانی به سبک آهنگهای غربی و انسانهای فرانسوی ترانههایی میخونند.
یکی از خوانندگان مطرح و نام آشنای آن دوران، خانم فرحدخت عباسی طالقانی؛ مشهور به پوران بود که با همسر آهنگسازش؛ آقای عباس شاپوری به تازگی فعالیت خود را شروع کرده بود و در ابتدا برای این که اسمش معلوم نشه با نام بانوی ناشناس شروع به کار کرد و بعدتر به خاطر نام خانوادگی همسرش به بانو شاپوری هم معروف بود.
در حدود سال هزار و سیصد و سی و هفت یا سی و هشت، مهدی خالدی آهنگساز مشهور، سفری به لبنان میکنه. بقیه داستان رو از زبان ناصر رستگارنژاد، ترانهسرای قدیمی بشنوید:
عرض کنم که… مهدی خالدی روانش شاد، این تمام موسیقیدانان به من از همه نزدیکتر بود؛ مثل برادرم دوستش داشتم. این و باجناق زاهدی که اونم خواننده بود، اینا رفته بودند لبنان. برای من دو سه تا چیز آورده بودند، صفحه آورده بودند؛ ازجمله صفحهای بود از فیروز، خواننده مشهور لبنانی و اسم آهنگش بنت الشلبیه.
اول فکر کرده بودم که چون با ویگن آشنا دیگه شده بودم، فکر کردم که دادم به ویگن. بعد دلیلشم این بود که من شخصا معتقدم که یه ترانهسرا چیزی که میسازه، ترانهای که میسازه باید ببینه به زن میخواد بگه، به مرد میخواد بگه.
درست نیست که خانم بخونه که راجب لبهای معشوق، مثلا. درنتیجه نتیجه این شانه را من تصمیم گرفتم بدم به ویگن.
عباس شاپوری شنیده بوده از یه کسی از دوستانمون که ناصر یه چیزی ساخته به نام شانه. وقتی به من گفت گفتم که آره، گفتم بیا گوش کن.
این گوش کرد عباس انقدر خوشش آمد گفت این رو بده به پوران. گفمم که عباس جان، این شانس، برای مرد ساختم، که برای زن معشوقش بخونه. خیلی اصرار کرد گفتم که نمیتونم.
خلاصه این رفته بود به پوران گفته بود. پوران تلفن کرد گفت اگر این رو به من ندی، من فلان و بیسار و از این حرفا. گفتم پوران این درست نیست تو بخونی شانه. گفت نه و انصافا خوشحالم اون خوند و ویگن نمیتونست به اون خوبی پوران بخونه.
صدای پوران یه مقداری متمایل به آهنگهای عربی هست.این بود که در این مورد کاملا خوب اجرا کرد: (۱۱:۲۴ تا ۱۲:۲۵)
قسمتی از مصاحبهی من بود با آقای رستگار نژاد در سال دو هزار و دوازده.
استقبال زیاد و اقبال عمومی از ترانه باعث شد که مدت کوتاهی بعد، ترانه مجددا به صورت دوئت یا دو صدایی با همراهی پوران و خوانندهی محبوب نوظهور دیگری به نام ویگن اجرا شه، که این اجرا نیز با استقبال فراوانی روبرو شد: (۱۲:۴۷ تا ۱۳:۴۷)
شاید خالی از لطف نباشه که بدونید؛ پیانوی اول اجرا را، پیانیست جوانی نواخت که به تازگی همکاری با ارکستر عباس شاپوری را شروع کرده بود و نامش انوشیروان روحانی بود.
شانه را بعدها بسیاری اجرا کردند و به یکی از ترانههای ماندگار ایرانی بدل شد. یکی از اولین اجراها در فیلم "بیم و امید" محصول هزار و سیصد و سی و نه بود که در اون، بازیگر نه سالهی فیلم به نام گوگوش آتشین، ترانهی شانه را اجرا میکند: (۱۴:۱۸ تا ۱۵:۷ )
قاسم جبلی، خوانندهی محبوب سبک لالهزاری با مارتیک شانه را اجرا کردند: (۱۵:۱۳ تا ۱۶:۲۰ )
یکی از جدیدترین اجراهای شانه با تنظیم جدید از ریتا جهانافروز، خوانندهی اسراییلی ایرانیالاصله. ریتا در مارس دو هزار و سیزده، کنسرتی در تالار مجمع عمومی سازمان ملل برگزار کرد و کنسرتش را با ترانهی شانه شروع کرد:(۱۶:۳۸ تا ۱۶:۵۸ )
برنامه را با ترانهی بنت الشلبیه شروع کردیم. قطعهی اول این قسمت نیز اجرای بیکلام بنت الشلبیه اثر مارسل خلیفه؛ عودنواز و آهنگساز مشهور لبنانی بود.
بد نیست در پایان هم، اجرایی از این ترانهی عربی با صدای گوگوش بشنویم. در فروردین سال هزار و سیصد و پنجاه و هفت در بغداد و دو سال قبل از اینکه جنگ خونین هشت ساله بین دو کشور آغاز بشه. روز و روزگار خوش، ایام به کام.
(۱۷:۲۰ تا انتها)
بقیه قسمتهای پادکست مترونوم را میتونید از طریق CastBox هم گوش بدید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
قسمت سوم- هزاردستان ماه من
مطلبی دیگر از این انتشارات
قسمت هفدهم- زرد ملیجه
مطلبی دیگر از این انتشارات
قسمت هفتم- ای ایران