مترونوم پادکستیاست درباره موسیقی و داستان ساخته شدن ترانههای مشهور
قسمت بیست و دوم - تو ای پری کجایی
سلام به پادکست مترونوم خوش اومدین. من پیام مقدم هستم و شما به بیست و دومین قسمت پادکست مترونوم گوش میکنید که در آذر ۱۳۹۹ ضبط شده. مترونوم پادکستیه درباره داستان ساخته شدن ترانهها و اینکه ترانههای مشهور چه مسیری رو طی کردن تا به گوش ما برسند. مترونوم رو میتونید روی کلیه اپلیکیشنهای پادکست گیر گوش کنید. البته پادکست بعد دو روز روی کانال تلگرام مترونوم هم قرار میگیره. با من هم میتونید از طریق صفحه مترونوم در اینستاگرام و توییتر تماس بگیرید یا به من ایمیل بزنید.

همچنین کلیه اپیزودها بر روی وب سایت متنرونوم به آدرس www.metronom.co هم قرار میگیره. اپیزودهای مترونوم را علاوه بر جاهایی که قبلا گفتم از روی وبسایت مترونوم هم میتونید گوش کنید. به اضافه اینکه متن نوشتاری هر قسمت و عکسها و موارد مربوط به اون قسمت رو بعدا روی وبسایت هم میذاریم.
اگه دوست داشتید از مترونوم حمایت کنید، میتونید به آدرس پیپل متنرونوم و یا صفحه مترونوم در سایت حامی باش برید و از مترونوم حمایت کنید. لینک هر دو را در قسمت توضیحات هر قسمت و همچنین در روی وبسایت مترونوم میتونید پیدا کنید. با تشکر از کلیه حمایتهای شما از مترونوم.
و اما بریم سراغ قسمت بیست و دوم این قسمت. تو ای پری کجایی؟
داستان این دفعه از خرداد ۱۳۵۱ شروع میشه. زمانی که «هوشنگ ابتهاج» یا «ه الف سایه» به سرپرستی برنامه گلها انتخاب شد. برنامه گلها از نوروز سال ۱۳۳۵ خورشیدی و به همت و سرپرستی «داوود پیرنیا» شروع به کار کرده بود و طی این یک دهه، در حدود ۱۴۳۷ برنامه گلها اجرا و ضبط شده بود. این برنامهها که به شاخههای گوناگونی مثل گلهای جاویدان، گلهای رنگارنگ، گلهای صحرایی یک شاخه گل و برگ سبز تقسیم میشد، مجموعه کامل و بی نظیری بود از موسیقی فاخر و اصیل ایرانی که تا آن زمان بینظیر بود و مردم ایران را با شعر و موسیقی ملی آشنا کرد و باعث بالا رفتن سطح فرهنگ موسیقایی و ادبی جامعه شد.
خانم جین لویسون که سالهاست به جمعآوری و تحقیق درباره برنامه گلها اشتغال داره، درباره این برنامهها اینطور میگه: «برنامه گلها نقطه عطفی در تاریخ فرهنگ و ادب پارسی به شمار میرود که شعر شاعران و موسیقی موسیقیدانان را ارزشی والا بخشید. برنامه گلها چنان اشتیاق تغییری در زندگی جامعه آن روز ایران ایجاد کرد که بسیاری برنامه روزانه خود را به گونهای تنظیم میکردند که با برنامه مورد نظر آنها در رادیو همخوانی داشته باشد تا آهنگهای دلخواه خود را از دست ندهند.»
بعد از اینکه داوود پیرنیا در سال ۴۴ به علت کسالت و البته بعضی اختلافات از برنامه گلها کنارهگیری کرد، این برنامه مدتی با سرپرستی «رهی معیری» و پس از مرگ او در سال ۱۳۴۷ با سرپرستی «محمد میرنقیبی» ادامه پیدا کرد. این تغییر مدیریتهای پشت هم و البته اختلافات دیگه باعث افت برنامه گلها شد.
سرانجام در خرداد ۱۳۵۱ سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران مدیریت برنامه گلها را به «هوشنگ ابتهاج» واگذار کرد. با شروع به کار هوشنگ ابتهاج، رویکرد و اهداف برنامه گلها تا حدی تغییر کرد. این رویکرد بیشتر شامل برگشت به موسیقی سنتی به سبک قدما و دوره قاجار و استفاده از سازهای قدیمی ایرانی به جای سازهایی مانند پیانو و ویولن و قرنهنی بود. البته این تغییرات، مخالفان و موافقان خود را داشت.
همچنان ابتهاج به موسیقیدانان جوانی مثل محمدرضا لطفی و حسین علیزاده که از پیروان این سبک موسیقی بودند و به نوعی به وجود آمدن و شناخته شدن گروههایی مانند شیدا و عارف شد که در قسمتهای قبل در موردشون به کرات صحبت کردیم.
ابتهاج، از سال ۱۳۵۱ تا ۱۸ شهریور ۱۳۵۷ که به خاطر وقایع ۱۷ شهریور استعفا داد، سرپرست برنامه گلها و موسیقی رادیو بود. او که علاوه بر شاعری، موسیقی شناس خبرهای بود، برنامه گلهای تازه و برنامه گلچین هفته را تولید کرد.
گلچین هفته برنامهای بود که صبح هر جمعه به مدت یک ساعت از ساعت نه تا ده از رادیو پخش میشد و شامل برنامههای موسیقیایی متنوعی بود. به قسمتی از اولین برنامه گلچین هفته گوش کنید.
«شنوندگان گرامی اولین برنامه گلچین هفته که روز پانزدهم مهر ماه به عید سعید فطر پخش شد، با استقبال فراوان شما روبرو گردید. بنا به خواست و پسند شما شنوندگان ارجمند، این برنامه را امروز مجددا پخش میکنیم و از شما دعوت میکنیم هر هفته روزهای جمعه در همین ساعت به برنامه گلچین هفته توجه بفرمایید. در این برنامه، گزارشهایی از کارهای تازه، گفت و شنودی با موسیقیدانان، آهنگسازان، شاعران، خوانندگان و ترانهسرایان خواهیمداشت و جابهجا مناسب وقت، از گذشتهها یاد خواهیم کرد و آوازها و آهنگهایی را که از سالهای دور ساخته و نواخته شده و زمانی دراز تازگی و زیبایی خود را حفظ کردهاند به سمعتان خواهیم رساند.
در مورد «همایون خرم»، در اپیزود شهزاده رویا صحبت کردیم. آهنگساز و ویولن نواز برجستهای که از شاگردان ابوالحسن صبا بود و آثار برجسته و به یاد ماندنی زیاد داره.
کارهای ماندگار او اکثرا با صدای خوانندگان زن مثل پروین، مرضیه، مهستی، اجرا و موندگار شده. در سال ۵۲ دیداری بین همایون خرم و هوشنگ ابتهاج اتفاق میفته. این دیدار منجر به ساخت یکی از زیباترین و ماندگارترین ترانههای فارسی میشه. زنده یاد استاد همایون خرم در تابستان ۱۳۹۱ در مصاحبهای با «مازیار زارع» برای برنامه رادیویی «اینجا شبها روشن» است، از این دیدار میگه و از روزی میگه که هوشنگ ابتهاج به او زنگ میزنه و برای دیداری از او در خانهاش دعوت میکنه.
همایون خرم در مصاحبهای دیگهای با ابوالحسن مختاباد از شبی میگه که به خانه سایه در خیابان منوچهری رفته و با او دیدار داشته: «خانه باصفایی بود با باغچه که شبش رفتم اونجا شب قشنگی بود و برخی از کارهایی را که با دستگاه حرفهای شان ضبط کرده بودند گوش کردم. من خودم کارهایی که مینوشتم رو اجرا می کردم و تنها یکبار گوش می کردم و فرصتی برای گوش کردن دوباره نداشتم و تاییدشان می کردم».
به هنگام گوش کردن به کارها، آقای ابتهاج گفتند خیلی دلم می خواهد که روی یک آهنگی از شما شعر بسازم. من چیزی نگفتم. اما وقتی به روی بالکن و هوای خوب و نسیم و باغچه و شب اواخر تابستان را دیدم، گویی بارانِ نت بود که می بارید. بلافاصله رفتم توی بالکن نشستم و این آهنگ را از بالا تا پایین نوشتم. حتی جوابهای ارکستر پشت سر هم میآمد. واقعا کمتر زمانی بود که یک آهنگ تمام کمال به ذهن بیاید. از صفر تا صدش.
تو ای پری کجایی یا سرگشته، نخستین ترانهای سروده سایه است. استاد ابتهاج در کتاب «پیر پرنیان اندیش» در مورد این کار اینطور میگه: «این اولین تصنیفیه که من ساختم. سال ۵۱ و ۵۲ بود. همایون خرم یک آهنگ ساخت و برام با سازش زد. خیلی آهنگ قشنگی بود. همون موقع بهش گفتم من شعرشو میسازم. اون اصلا انتظار نداشت که من این حرف رو بزنم و بعدش ساختش.»
همایون خرم در همان مصاحبه میگه: «اون زمان رسم بود که تمام آهنگهای با کلام رو خوانندگان معمولا زن میخوندن و آقای ابتهاج اسم خوانندهای آورد که من گفتم این اثر رو یک صدای خستهای باید بخونه و به نظر من قوامی خوبه.»
تو اینجا باید داستان کوتاه دیگهای تعریف کنم. اواسط دهه بیست خورشیدی یک شب بهاری افسر جوانی به نام «حسین» به همراه دوست خطاطش که «طباطبایی» نام داشت، در حوالی پل امیر بهادر و میدان منیریه قدم میزدند. حال و هوای بهاری، افسر جوون رو سر ذوق آورد و بیاختیار زد زیر آواز. چند لحظه بعد، در یکی از خونههای اصطلاحا عیونی اونجا باز شد و چند نفری بیرون اومدن و از دو جوان پرسیدن صاحب این صدای لطیف کیه؟
طباطبایی مرد جوون رو به اونها معرفی میکنه. این دو نفر کسی نبود جز رهی معیری و رضا محجوبی که در خانه فرهاد میرزا مهمون بودن. اونها افسر جوان یعنی حسین قوامی و دوستش رو با اصرار به داخل خونه و به و به بزمشون میبرن. به گفته قوامی در این مهمانی رهی معیری تا صبح شعر خواند و رضا محجوبی ساز نواخت و من خواندم و این شروع آشنایی من با هنرمندان و موسیقیدانان رادیو بود.
حسین قوامی، از خوانندگان قدیمی رادیو در سبک سنتی است. او که متولد اردیبهشت ۱۲۸۸ در تهرانه، از بچگی عاشق موسیقی بود. آموزش موسیقی را از دوره نوجوانی و پیش عبدالله حجازی شروع کرد.
قوامی بعدتر با دعوت «حسینقلی مستعان» نویسنده و مترجم معروف به رادیو رفت. در پرانتز اینکه آقای حسینقلی مستعان، پدر خانم گلاب آدینه بازیگر سینما و تئاتر هستن. حسین قوامی افسر ارتش بود و به علت نظامی بودن نمیتونست با نام خودش در رادیو فعالیت کنه. او در ابتدا به اسم خواننده ناشناس و بعدتر به پیشنهاد روحالله خالقی نام مستعار «فاختهای» را برای خودش انتخاب کرد.
قوامی بعدتر در سال ۱۳۴۰ وقتی بازنشسته شد، به پیشنهاد داوود پیرنیا، با نام خانوادگی خودش، فعالیت هنری را ادامه داد. از کارهای مشهور او میشه به تصنیف «شب جدایی و جوانی» اشاره کرد.
تصنیف سرگشته، سرانجام با صدای حسین قوامی و همراهی ارکستر رادیو تلویزیون ملی ایران، اجرا و ضبط میشه. تصنیف در سال ۱۳۵۳ در برنامه گلهای تازه شماره ۵۲ و با نام سرگشته پخش شد. تنظیم این کار به عهده «استاد جواد معروفی» بود.
گلهای تازه برنامه شماره .۵۲ سرگشته. با همکاری هنرمندان، قوامی، همایون خرم، مجید نجاحی و امیرناصر افتتاح. آهنگ ترانه از همایون خرم. تنظیم از جواد معروفی.. شعرها از سایه گوینده فخری نیکزاد. صدابرداران ایرج حقیقی و محمود امینی.
گر چشم دل بر آن مه آیینه رو کنی سیر جهان در آینه روی او کنیم
خاک سیه نباش که کس برنگیردت آیینه شو که خدمت آن ماهرو کنی
خانم حشمت الملوک مشیری، همسر آقای قوامی، در مصاحبهای با کامران مالکی، خاطره روز پخش سرگشته رو اینطوری تعریف میکنه: همان روز که این تصنیف ساخته شد، من در منزل نشسته بودم و آقای تجویدی، خانم آفت، مهین بزرگی، خانم فخری نیک زاد، خانم روشنک و آقای اکبر گلپایگانی هم منزل ما بودند که قوامی با دسته گلی زیبا از بیرون اومد و گفت خانم رادیو رو باز کن تا نیم ساعت دیگه یک تصنیف جدید قراره پخش شه که برای تو خوندم. گوینده تصنیف تو ای پری کجایی رو که با ارکستر بزرگ رادیو تلویزیون ملی ایران درست شده بود را معرفی کرد و بعد پخش شد.
این تصنیف با استقبال بسیاری روبرو شد. به نوعی این اولین تصنیف سروده هوشنگ ابتهاج آخرین کار اجرا شده قوامی در رادیو بود. او که در نزدیک به سیصد برنامه گلها شرکت داشت، با این تصنیف ماندگار از رادیو خداحافظی کرد. در واقع سرگشته رو به نوعی آخرین ترانه مشهور و همهگیر همایون خرم هم میشه دونست.
کار مدتی بعد در گلچین هفته شماره ۸ با صدای خانم الهه و باز با همراهی ارکستر بزرگ از رادیو پخش شد. هر چند استقبال اون به اندازه اجرای قوامی نبود.
«در هفته گذشته ترانه سرگشته را با صدای استاد قوامی شنیدید. اجرای دیگری از این ترانه با صدای الهه داریم که امروز میشنوید.»
تصنیف در دستگاه همایون ساخته شده. دستگاهی که مادر استاد خرم به خاطر علاقه به اون، نام فرزندش همایون گذاشته بود و به قول روحالله خالقی، آوازی با شکوه و مجلل و آرام و در عین حال موثر، جذاب و دلرباست. در ابتدای این تصنیف، موسیقی از درآمد همایون شروع میشه و در بند سوم شعر یعنی همون جایی که میگه: «دل من سرگشته توست به گوشه بیداد» و بعد به گوشه شاهین دستگاه همایون و در آخر فرود میاد.
یک توضیح مختصری در مورد شعر بدم. شعر از زبان عاشقی تعریف میشه که دلبسته آوای موسیقی پری کنار چشمه میشه و اون رو جستجو میکنه و دیوانه وار به دنبالش میگرده. داستان پری کنار چشمه، از افسانهها و تمثیلهای قدیمیه و بارهای بار در شاهنامه، اشعار نظامی و مولوی و حافظ به اون اشاره شده. از مولوی گرفته که در شعری میگه: «هر جا که چشمه باشد، باشد مقام پریان، با احتیاط باید بودن تو را آنجا» تا در شعر مشهور شبانه احمدشاملو: «یه پری میاد ترسون و لرزون، پاشو میذاره تو آب چشمه، شونه میکنه موی پریشون».
در افسانهها پریان موجودات فریبنده و زیبایی معرفی میشن که بعضی از اونها کنار چشمهها و جویبارها دیده میشدن. اونها تواناییهای فوق عادی، همچون ناپدید شدن ناگهانی و غیب شدن داشتن.
بهرام بیضایی در کتاب «هزار افسان کجاست» در این مورد میگه: «پریها داناتر و هوشیارتر و چابکتر از مردم زادگان و در هنرها برتر و مردم زادگان پندارند که برخی از نظر کردههای پریاناند در سرودن شعر یا نواختن ساز و خوبی روی یا رسیدن به دارایی بادآورده. پیدا و نهان کردن چیزها میدانند و در نواختن سازها و دست افشانی و پای بازی و آواز و چکامه و سرود و هر فریبندگی و افسون، چیرهدستند». اگه به این بحث علاقهمندید خوندن کتاب هزار افسان کجاست به ویژه بخش جن و پری را به شدت توصیه میکنم.
مدتی بعد با شروع انقلاب و وقایع بعد از اون، تصنیف دیگر از رادیو پخش نشد. هر چند بسیاری بر روی نوارهای کاست اون رو حفظ کردن و به اون گوش میکردن.
سالها گذشت. حسین قوامی در سال ۱۳۶۹ درگذشت و سرگشته، ماندگارترین کار او باقی ماند. ۱۰ سال بعدتر در سال ۱۳۷۹ و با آزادتر شدن عرصه موسیقی در نیمه دوم دهه ۷۰ خورشیدی، هفت قطعه از کارهای قدیمی همایون خرم انتخاب و با صدای «محمد اصفهانی» بازخوانی شد و تحت عنوان آلبوم «تنها ماندم» منتشر شد.
تنظیم این آلبوم بر عهده «کامبیز روشن روان» بود. این آلبوم بازخوانی ترانه سرگشته بود که این بار با نام «تو ای پری کجایی» در آلبوم ذکر شده بود. آلبوم در دی ماه ۱۳۷۹ منتشر شد و از آلبومهای پرفروش و مطرح اون سالها محسوب میشه.
سرگشته یا تو ای پری کجایی را خوانندگان بسیاری بعدها اجرا کردند. بعضی از آنها عبارتند از علی رستمیان:
(۲۹:۱۳-۲۹:۴۷)
ستار و مهستی در اجرای بزمی:
(۲۹:۴۸-۳۰:۱۷)
هوشمند عقیلی:
(۲۹:۴۷-۳۰:۳۶)
آوا پازوکی:
(۳۰:۳۶-۳۰:۵۲)
و علیرضا قربانی:
(۳۰:۵۳-۳۱:۰۶)
و حتی این دو اجرای نسبتا مدرنتر از مهدی اقبالی و محمود پور محسنی.
(۳۱:۱۴-۳۱:۵۸)
این بود بیست و دومین قسمت پادکست مترونوم.
(۳۲:۰۳- ۳۲:۱۹)
برای تهیه این قسمت از مقالات گلهای آواز و موسیقی ایرانی از جین لویسون، گفتگوی کامران ملکی با همسر حسین قوامی از سایت ایلنا، کتاب هزار افسان کجاست از بهرام بیضایی، کتاب پیر پرنیان اندیش خاطرات هوشنگ ابتهاج، ویکیپدیای فارسی و سایر مقالات و منابع آنلاین استفاده شده. یک تشکر ویژهای هم دارم از دوست عزیز، مازیار زارع، بابت ارسال فایل مصاحبه با استاد همایون خرم.
موسیقی بیکلام پایانی، قطعه تو ای پر کجایی از فرید فرجاد. پوستر این قسمت کاری است از حمید پارسائیان و موسیقی مترونوم از روحانی که مثل همیشه زحمت تنظیم صدای اپیزود رو کشیده. کارهای مربوط به وبسایت مترونوم را هم سایت چکاوا به عهده دار بوده و البته با تشکر از دوست عزیز فرشید سادات شریفی، بابت ویرایش متن نوشتاری اپیزودها. از همه این دوستان بابت لطفشون به من سپاسگزارم.
روز و روزگار خوش. ایام به کام!
مطلبی دیگر از این انتشارات
قسمت بیست و پنجم - اشکها و لبخندها
مطلبی دیگر از این انتشارات
قسمت یازدهم- May Be I May Be You
مطلبی دیگر از این انتشارات
قسمت بیست و سوم - با ما بودی، بی ما رفتی