مترونوم پادکستیاست درباره موسیقی و داستان ساخته شدن ترانههای مشهور
قسمت بیست و سوم - با ما بودی، بی ما رفتی

سلام. به پادکست مترونوم خوش اومدید. من پیام مقدم هستم و شما به بیست و سومین قسمت پادکست مترونوم گوش میکنید که در بهمن ۱۳۹۹ ضبط شده. مترونوم پادکستیه درباره داستان ساخته شدن ترانهها و اینکه ترانههای مشهور چه مسیری رو طی کردن تا به گوش ما برسند. مترونوم رو میتونید روی اپلیکیشنهای مختلف پادکست گیر گوش کنید. پادکست بعد دو روز روی کانال تلگرام مترونوم هم قرار میگیره. کلیه اپیزودها بر روی وب سایت مترونوم به آدرس www.metronom.co قرار میگیره که اپیزودهای مترونوم رو علاوه بر جاهایی که قبلا گفتم از روی وبسایت مترونوم هم میتونید گوش کنید.
با من میتونید از طریق صفحه مترونوم در اینستاگرام و توییتر تماس بگیرید. ایمیل منم هست metronompodcast@gmail.com. خوشحال میشم نظرات و پیشنهادهای شما رو بشنوم. برای کمک مالی به مترونوم هم میتونید در خارج ایران، کمک هاتون رو به پیپل مترونوم و در داخل ایران به آدرس صفحه مترونوم در سایت حامی باش واریز کنید و ما رو حمایت کنید. لینک هر دوی آدرسها رو در وبسایت مترونوم میتونید پیدا کنید و اما بریم سراغ قسمت بیست و سوم پادکست مترونوم.
این قسمت با ما بودی بی ما رفتی.
زمان کودکی، یکی از چیزهایی که در کتابخانه پدرم وجود داشت، یک آلبوم موسیقی بود به نام «گلهای جاویدان». این آلبوم که حاوی سه کاست بنفش رنگ بود، شامل یک سری از مشهورترین موسیقیهای گلها با صدای «غلامحسین بنان» بود. کارهای ماندگاری مثل بهار دلنشین، بوی جوی مولیان، من از روز ازل و البته کاروان. در عالم کودکی اجازه نداشتم به این آلبوم دست بزنم. بابا وقتی که سر حال و سر کیف بود، یکی از این کاستها را در ضبط میگذاشت و در اون غرق میشد. به نوعی این کاستها، از اولین مواجهههای من با موسیقی سنتی ایران بود.
داستان این بار از زمستون سال ۱۳۱۴ شروع میشه. وقتی گروهی از اهل موسیقی تصمیم میگیرند به شام اون روزها و سوریه فعلی برن تا چند صفحه ضبط کنند. سوریه و لبنان در اون سالهای بعد از جنگ جهانی اول، به موجب قرارداد سایکس پیکو «Sykes–Picot» تحت قیمومت و سرپرستی فرانسه قرار داشت و کمپانی صفحه پرکنی سودوا، امکانات خوبی برای ضبط و پر کردن صفحه داشت.
کمپانی سودوا و نمایندگی اون در ایران یعنی «آقاسی»، از موسیقیدانان ایران دعوت میکنه تا برای ضبط صفحات موسیقی به حلب و بیروت برن. امکانات ضبط صفحه در ایران، در اون موقع خیلی ابتدایی و کمیاب بود. برای همین کار، موسیقیدانانی مانند «جواد بدیعزاده» به عنوان خواننده، «ابوالحسن صبا» به عنوان نوازنده ویالون، «فرهاد میرزا معتمد» به عنوان نوازنده پیانو و «اسماعیل مهرتاش» به عنوان نوازنده تار، به همراهی «ارسطو زاده» که نماینده شرکت سودوا بود، راهی سفر میشن.
جواد بدیع زاده از خوانندگان و موسیقیدانان پیشکسوت ایرانی به شمار میره که آثار و تصنیفهای زیادی ازش به جا مونده. او یک سال قبل از این ماجرا هم برای ضبط صفحه به آلمان رفته بود و یکی از مشهورترین ترانههای فارسی رو طی همین سفر با ارکستر آلمانی ضبط کرد. اثری که شعرش رو شاعر جوانی به نام «بیوک معیری» متخلص به «رهی» گفته بود که در اون زمان ۲۵ سال بیشتر نداشت. تصنیف خزان عشق:
به داستان خودمون برگردیم. گروه موسیقیدانان ایرانی ابتدا به بغداد میرن و بعد توقف کوتاهی در بغداد، سفر را به مقصد شام ادامه میدن. در بین عراق و سوریه، صحرای بزرگ بیآب و علفی به نام «صحرای شام» وجود داره که اون روزگار در اونجا هیچ شهر و آبادی در راه وجود نداشت. قرار بر این میشه که یه راننده محلی، با اتومبیل اونها رو از این صحرا رد کنه و به حلب برسونه. مسافرها به راه میفتن. راننده که گویا خیلی هم به راه و جهت شناسی وارد نبوده، بعد ده دوازده ساعت رانندگی، راه رو گم میکنه و گروه موسیقیدانان ایرانی، برای چهار روز در وسط صحرای بیآب و علف گرفتار میشن.
به گفته جواد بدیعزاده، در وسط صحرا جنبندهای پیدا نمیشد، جز خار مغیلان که غذای شتران است. من و صبا و دیگر همراهان مدت چهار شبانه روز منتظر رسیدن مرگ بودیم. مسافرها کمکم از نجات ناامید شده بودند که حدود ساعت دوازده شب روز چهارم صدایی به گوش ابوالحسن صبا که گوشهای تیز و حساسی داشته میرسه و به دیگران میگه که صدای ماشینی رو شنیده. بعد مدتی، مسافران گمشده، نوری رو در صحرا میبینند و وقتی خودشون رو به اون نور میرسونن، میبینن اتوبوسی با مسافراش در میان صحرا ایستاده و با نورش صحرا رو روشن کرده.
با دیدن گروه گمشده، سرنشینان اتوبوس پیاده میشن تا ببینند این گمشدگان چه کسانی هستن؟ ابوالحسن صبا که با دیدن اتوبوس و نجات پیدا کردن از مرگ، سر ذوق اومده بود، ویالون رو برمیداره و در سه گاه قطعهای مینوازه و بدیع زاده هم فیالبداهه غزلی از حافظ رو در همون مایه سهگاه میخونه.
باز آ ساقیا که هوا خواه خدمتم مشتاق بندگی و دعاگوی دولتم
من که از وطن سفر نگزیدم به عمر خویش در عشق دیدن تو هواخواه غربتم
بدیعزاده تعریف میکنه: «بعد از اینکه همگی در اتوبوس نشستیم، من از صبا پرسیدم این قطعه سهگاهی که زدی فیالبداهه بود یا سابقه داشت؟ و صبا گفت نه قبلا در مغزم بود. بدیع زاده در جواب میگه چهار مضراب خوبی بود. جایی یادداشت کن فراموش نشه. صبا اسم این قطعه رو که با الهام از حرکت کاروانهای شتر در صحرا ساخته بود، «زنگ شتر» میذاره و در همون اتوبوس نت این چهار مضراب رو روی قوطی سیگارش مینویسه.
فردا شب با رسیدن گروه صبا و همراهان به حلب، رئیس فرانسوی دسته موزیک حلب، به افتخار ورود موسیقیدانان ایرانی مهمانی برگزار میکنه و ابوالحسن صبا چهار مضراب زنگ شتر رو برای اولین بار در اون جا اجرا میکنه و با استقبال حضار روبرو میشه.»
صبا و همراهان در این سفر نزدیک به هفتاد صفحه گرامافون ضبط میکنند. در این صفحات جواد بدیع زاده و مادام پری آقابابوف به عنوان خواننده همکاری داشتند و به غیر از موزیسینهای ایرانی که از اونها نام بردم، دسته موزیک نظامی حلب هم در ضبط بعضی از صفحهها همکاری داشتن. مثل ترانه کلفت آلاگارسون با صدای بدیع زاده و همراهی صبا و فرهاد میرزا، که موضوعی طنز داره.
یکی دیگه از صفحاتی ضبط شده در این سفر، همین قطعهای زنگ شتر صبا بود که توسط کمپانی سودوا بر روی صفحه ضبط شده. صفحه شماره ۵۷۹ سودووا با لیبل سبز رنگ که بعدا عکس اون رو در اینستاگرام و وبسایت مترونوم خواهید دید، در واقع اجرای همین قطعه توسط خود صباس. روی صفحه به جای زنگ شتر به اشتباه نوشته شده رنک شتر که این غلط تایپی، باعث اشتباه در تایپ لاتین اسم صفحه شده.
متاسفانه چند سال بعد و در گیر و دار جنگ جهانی دوم محل همین کمپانی سودووا در سوریه هم مورد بمباران هوایی قرار میگیره و اصل این صفحهها همگی از بین میره. زنگ شتر، چهارمضرابی در دستگاه سهگاهه و بارها توسط نوازندگان مختلفی بازنوازی شده و از مشهورترین ساختههای ابوالحسن صبا به شمار میره.
ابوالحسن صبا، چهار مضراب دیگهای هم به نام «کاروان» داره که از نظر ریتم و ملودی به زنگ شتر شباهتهای فراوانی داره. با این تفاوت که زنگ شتر در دستگاه سهگاه اجرا میشه و چهار مضراب کاروان در دستگاه دشتی نواخته میشه. به قسمتی از هر دوی این چهار مضرابها گوش کنید.
متاسفانه استاد ابوالحسن صبا در شب یلدای سال ۱۳۳۶ در حالی که ۵۵ سال بیشتر نداشت، در اوج خلاقیت و توانایی در گذشت و دنیایی از تاسف و ماتم به جا گذاشت.
یکی از زیباترین و بهترین استفاده از چهار مضراب کاروان، در گلهای رنگارنگ شماره ۲۱۷ است. تصنیفی که در سال ۱۳۳۸ ساخته شد و به کاروان مشهوره. آهنگساز این کار، مرتضی خان محجوبی، شعر اون از رهی معیری و تنظیم کار به عهده جواد معروفی بود.
به غیر از اسمهایی که بردم، اسامی نام آشنای دیگهای هم در این کار شرکت داشتن. گلهای رنگارنگ برنامه
شماره ۲۱۷، هنرمندان محجوبی، جواد معروفی، تجویدی، همایون خرم، حبیبالله بدیعی، عباس شاپوری، سلیم فرزان، میرنقیبی، مجید، علیرضا ایزدی، امیر ناصر افتتاح، گوینده روشنک، آهنگ دشتی.
البته مرتضی خان، محجوبی و رهی معیری در مصاحبهای در سال ۱۳۴۰ با تقی روحانی، صراحتا دلیل ساخت این اثر را مرگ رضا محجوبی برادر مرتضی خان بیان میکنن که در اپیزود سیزدهم مربوط به پیش درآمد اصفهان هم به اون اشاره داشتیم.
(مصاحبه)
هرچند مرتضی محجوبی و رهی، کاروان را در رسای رضا محجوبی میدونن، ولی شعر تصنیف به طور واضح در چند جا به صبا اشاره داره.
ضمن اینکه خانم منتخب اسفندیاری، همسر استاد صبا هم اظهار داشتند که مرتضی محجوبی این قطعه رو به یاد ابوالحسن صبا ساخته. خانم پری دخت آور، همسر غلامحسین بنان هم در مصاحبهای گفته که استاد بنان همیشه میگفته که کاروان را برای بعد از مرگم خوندم.
اینجا باید توضیح کوچکی در مورد ساز قرهنی بدم.
قرهنی یا کلارینت «Clarinet» مثل پیانو و ویولن از موسیقی اروپایی وارد موسیقی ایرانی شد. این ساز که هم در موسیقی نظامی و کلاسیک و هم در موسیقی جاز، کاربرد وسیع و تواناییهای فراوانی داره، پس از ورود به ایران، توسط نوازندگان ایرانی به اصطلاح ایرانیزه شد.
نوازندگان و موسیقیدانان ایرانی با ابتکارات خود موفق شدن ربع پرده و گوشههای موسیقی ایرانی را با کلارینت بنوازند و همین باعث شد ترانهای وارد موسیقی عزا و مذهبی و حتی تعزیههای ایام محرم هم بشه.
از نوازندگان به نام قرهنی در ایران میشه از «حسینعلی وزیری تبار»، «محمد شیرخدایی»، «عباس تهرانی» و «فرزاد سلیمی تبار» نام برد.
در گلهای رنگارنگ ۲۱۷، قبل از خواندن تصنیف، ارکستر گلها قطعه چهار مضراب کاروان ابوالحسن صبا رو با همراهی قرهنی مینوازم.
نوازنده قرهنی در این اجرا، سلیم فرزانه. او با هنرمندی آواز دشتی و گوشه دیلمان دشتی را مینوازد و با صدای مخملین بنان همراهی میکنه. «فرزاد سلیمی تبار»، نظامی بود و برای همین با نام هنری «سلیم فرزان» فعالیت میکرد. او طی سالها فعالیت هنری، علاوه بر نوازندگی، آهنگهای زیادی هم ساخته. از جمله تصنیف «سوگند» با تنظیم «فرهاد فخرالدینی» و صدای «محمدرضا شجریان».
کاروان بعدها بارها بازخوانی شد. از مرضیه در گلهای رنگارنگ شماره ۲۲۰:
تا استاد شجریان که در یکی از اجراهای خصوصی، این تصنیف را با همراهی سه تار «پرویز مشکاتیان» و نی «محمد موسوی» اجرا کرد.
این تصنیف بدون تردید یکی از شاهکارهای موسیقی اصیل ایرانه که در خاطره جمعی ما باقی مونده.
این بود قسمت بیست و سوم پادکست مترونوم. برای تهیه این اپیزود از این منابع استفاده شده. کتاب «از گلبانگ محراب تا بانگ مضراب»، خاطرات جواد بدیعزاده، «مجله دفتر هنر شماره یازده» در مورد ابوالحسن صبا منتشره در اسفند ۱۳۷۷، مقاله «مروری بر صفحههای ۷۸ ابوالحسن صبا» از امیرمنصور حسین.
پوستر این اپیزود مثل همیشه کاری ست از حمید پارسائیان و آهنگ مترونوم کاری ست از رضا روحانی که مثل همیشه تنظیم و لول کردن صدای این قسمت را برعهده داشته.
و همونطور که در اولین اپیزود گفتم اولین مواجهه من با موسیقی گلها و صدای مخملی بنان به دوران کودکی برمیگرده و آلبومی با سه کاست از کارهای بنان که در کتابخونه پدرم جای مخصوصی داشت.
این اپیزود را تقدیم میکنم به یاد و خاطره پدرم «منصور مقدم» که اولین مشوق من و باعث آشنایی من با شعر و ادبیات فارسی و موسیقی سنتی ایران بود. پدری که یک ماه پیش به خاطر ویروس منحوس کرونا از دست دادیمش و جای خالیش همیشه در ذهن و قلبم باقی خواهد موند. یادش سبز و روحش شاد.
روز و روزگار خوش. ایام به کام!
مطلبی دیگر از این انتشارات
قسمت سیزدهم- پیشدرآمد اصفهان
مطلبی دیگر از این انتشارات
قسمت پنجم- سلطان قلبها، ۵۰سال بعد (بخش اول)
مطلبی دیگر از این انتشارات
قسمت اول- شانه بر گیسوان دختر چشم بادامی