قسمت هجدهم- شب بود بیابان بود

سلام. به پادکست مترونوم خوش اومدین.

(۰۰:۰۴-۰۰:۳۸)

من پیام مقدم هستم و شما به هجدهمین قسمت پادکست مترونوم گوش می‌کنید که در خرداد ۱۳۹۹ ضبط شده. مترونوم، پادکستیه درباره‌ داستان ساخته شدن ترانه‌ها و اینکه آهنگ‌ها و ترانه‌های مشهور چه مسیری رو طی کردن تا به گوش ما برسند.




و اما بریم سراغ قسمت هجدهم مترونوم. این قسمت داستان شب زمستانی در بیابان.

(۰۲:۳۴-۰۲:۴۸)

همونطور که در قسمت‌هایی مثل مرا ببوس و مهتاب و شرقی غمگین گفتیم، خیلی از ترانه‌های ایرانی بر اساس ملودی ترانه‌های مشهور غیر فارسی ساخته شده.

موسیقی، زبان بین‌المللی و همه فهمیه و ربطی به منطقه‌ جغرافیایی و زبان خاصی نداره. انسان‌ها به طور یکسان از موسیقی خوب لذت می‌برن. این بده بستان‌ها، در همه جای دنیا وجود داشته و داره و ترانه‌های مشهور به زبان‌های مختلف اجرا و خوانده شدن و میشن. داستان این قسمت از نیمکره جنوبی کره‌ زمین شروع میشه. از سرزمین موسیقی تانگو «Tango».

(۰۳:۲۸-۰۴:۰۰)

رقص و موسیقی تانگو، از محله‌های فقیر نشین و گاهی بدنام بوئنوس آیرس «Buenos Aires» شروع‌ شد. تا مدت‌ها، اشراف و طبقات بالای آرژانتین «Argentina» این رقص رو دور از شان خود می‌دونستن؛ ولی مردم عادی از تانگو استقبال می‌کردند و روز به روز کسانی که تانگو می‌رقصیدند، زیاد می‌شدند.

کار به جایی کشید که پاپ اون زمان، در سال ۱۹۰۰، تانگو رو برای مومنین کلیسا و پیروان واتیکان «Vatican» حرام اعلام کرد. اما هیچ کدوم از این‌ها از گسترش تانگو جلوگیری نکرد. هجوم مهاجرین اروپایی به آرژانتین از یک طرف و محبوبیت این موسیقی و رقص در شهرهای بزرگ اروپا و آمریکا، هر روز اقبال عمومی از تانگو را بیشتر کرد.

سال‌هایی بین ۱۹۳۵ تا ۱۹۵۵ رو سال‌های طلایی تانگو میگن. طی این سال‌ها از یک طرف با زیاد شدن شنوندگان رادیو و گرامافون «Phonograph» در بین مردم عادی و از طرف دیگه خوب شدن اوضاع اقتصادی مردم آرژانتین که با فروش مواد غذایی به اروپای درگیر جنگ جهانی، درآمدشون حسابی بالا رفته بود، همه و همه باعث همه‌گیرتر شدن بیشتر موسیقی و رقص تانگو شد.

رائول ایسیدرو گارسس «Raúl Garcés» در دهم آوریل ۱۹۱۵ در شهر کوردوبا «Córdoba» آرژانتین به دنیا اومد. کوردوبا شهر کوچیکیه در مرکز آرژانتین و هفتصد کیلومتری با بوئنوس آیرس فاصله داره.

گارسس، ویلون نواز و خواننده بود و فعالیت هنری خودش رو از بوئنوس آیرس شروع کرد. او در اونجا با گروه‌ها و ارکسترهای محلی که موسیقی تانگو می‌نواختند، شروع به همکاری کرد. گارسس، ابتدا با گروهی به نام لوس مندوسینوس «Los Mendocinos» شروع به کار کرد و کمی بعد هم همکاری با میگل کارلو «Miguel Carlo» و گروهش رو شروع کرد که ترانه‌ «Mientras Viva» یا در خلال زندگی، حاصل این همکاریه.

(۰۶:۰۰-۰۶:۳۰)

گارسس در ابتدای دهه پنجاه میلادی، از آرژانتین به کلمبیا «Colombia» رفت و چند سالی اونجا زندگی کرد. احتمالا خیلی‌هاتون اسم شهر مدیین «Medellín» در داستان زندگی پابلو اسکوبار «Pablo Escobar»، مشهورترین قاچاقچی دنیا و در سریال نارکوز «Narcos» شنیدید.

(۰۶:۴۸-۰۷:۲۰)

مدیین، دومین شهر بزرگ کلمبیاست و البته محل رشد و پاگرفتن کارتل «Cartel: اتحادیه صاحبان مشاغل مشابه» و مافیا «Mafia: سازمان‌های تروریستی مخفی» مواد مخدر مدیین.

البته اون سال‌ها هنوز خبری از این داستان‌ها نبود و رائول گارسس، به همراه بند آرژانتینی خود، مشهور به شوالیه‌های تانگو، «لوس کاوایروس دل تانگو» مرتب در رستوران‌ها و بارهای مدیین برنامه و کنسرت اجرا می‌کرد و صفحات زیادی طی این سال‌ها ضبط کردن.

گروه لوس کاوایروس دل تانگو چهار نوازنده داشت: خوان مارکز، پرالتا، کارلوس والدز و خود گارسس که علاوه بر نوازندگی، خواننده گروه هم بود.

یکی از مشهورترین ترانه‌های این گروه، ترانه «قایق سرگردان من» و یا «قایق زائر من» «Mi Barco peregrino» بود که در تاریخ ۱۵ فوریه سال ۱۹۵۵ منتشر شد. شعر ترانه را فرانسیسکو یونی سرود و خوانندگی نوازندگی ویلن و رهبری گروه هم بر عهده رائول گارسس بود.

(۰۸:۲۳-۰۹:۳۲)

دستمال سفید تو با تو در کنار ساحل باقی ماند.

و بوسه کوتاه و اکنون دور تو، مرا با آتشی جاوید روشن نگه می‌دارد.

و من سوار بر قایقم که به‌سوی ساحل دیگری روان است

هرگز دوباره طعم شادی را نخواهم چشید.

و حس گم کردن تو را با خود به هر جا خواهم برد.

آه ای زن زیبا از سرزمین شرقی دور.

به خاطر عشقت برای همیشه لنگر خواهم انداخت و به دریا بازنمی‌گردم.

من قایق سرگردانم را درجایی که یاد گرفتم عشق چیست نگه می‌دارم.

و سرنوشت و میل به سفر را برای همیشه تغییر خواهم داد.

(۱۰:۱۶-۱۰:۳۰)

در مورد سایر کارها و زندگی گارسس، اطلاعات بیشتری پیدا نکردم و یا در مورد اینکه این ترانه چطور به ایران رسیده. در جایی نوشته شده گارسس به همراه شوالیه‌های تانگو به تور کنسرت می‌روند و در کشورهای مختلفی ازجمله لبنان و مصر برنامه برگزار می‌کنند. ممکنه اجرایی از این کنسرت‌ها در آن سال‌ها به ایران رسیده باشد یا از رادیو پخش شده باشد.

ناصر رستگار نژاد، ترانه‌سرای اجرای فارسی ترانه «شب بود بیابان بود» است. رستگار نژاد در اواسط دهه سی خورشیدی و اوایل دهه چهل با عباس شاهپوری آهنگساز و نوازنده ویلن و همسر او خانم پوران که در آن سال‌ها بانوی ناشناس و بعدتر بانو شاهپوری نامیده می‌شد، همکاری نزدیکی داشت. درباره رستگار نژاد و کارهای او در اپیزودهای شانه و مهتاب مفصل صحبت کردیم.

(۱۱:۲۰-۱۲:۲۵)

«شب بود» همانند سایر کارهای ناصر رستگارنژاد ترانه تصویریه. او این بار یک شب طوفانی در زمستان را به تصویر می‌کشه. زمانی که دو دلداده در میان سرما و طوفان گیر افتاده‌اند. به گفته رستگارنژاد، فکر اولیه این شعر در یک شب بارانی زده شده. وقتی‌ که او با دوست‌دخترش در بیرون شهر بود و باد شدیدی می‌وزیده و باران تندی شروع به باریدن کرده و هر دو را کاملاً خیس کرده. رستگارنژاد کت خود را به دوش آن خانم می‌اندازد تا از سرما نلرزه. این حس حال و اوضاع و باعث جرقه این شعر در ذهن او می‌شه.

این تقریبا نیمه واقعیست. شبی من با دوست خانم دختری داشتم و این واقعا همین چیزها هست. شده. منتها نه به اون صورتی که من دراماتایزش «dramatize» کردم و تاکسی هم نبود و من خودم کت رو انداختم و آوردمش و اینا همش درسته و این دو، داستان نیمه واقعیست. هم اتفاق افتاده، ولی خب یه خورده من آب نمک توش کردم. بله اینم دادم به پوران برای اینکه صدای پوران جون می‌داد برای خوندن این. چون خیلی مهمه شما ترانه رو به کی بدی بخونه. «قسمتی از مصاحبه من با ناصر رستگار نژاد در ۲۰۱۲»

درباره‌ رستگارنژاد و کارهای او در اپیزودهای شانه و مهتاب مفصل صحبت کردیم. ترانه شب بود با صدای پوران و همراهی ارکستر عباس شاپوری ضبط و به بازار میاد و استقبال زیادی از اون میشه. در مورد این ترانه کمی بعد بیشتر صحبت می‌کنیم.

در اینجا پرانتزی باز می‌کنم و داستان دیگه‌ای رو شروع می‌کنم. این دفعه به شمال ایران میریم. جهانگیر سرتیپ‌پور، شاعر و سیاستمدار و نویسنده گیلانی، در اون سال‌ها در رشت زندگی می‌کرد. او از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۳ شهردار رشت بود و بعدها در دهه چهل خورشیدی، چند سالی نماینده رشت در مجلس شورای ملی وقت هم شد.

جهانگیر سرتیپ پور داستان زندگی جالبی داره. اگه وقت کردید سری به صفحه ویکی‌پدیای ایشون که لینکش رو در توضیحات این قسمت می‌ذارم بزنید. اتفاقاتی مثل پیوستن به نهضت جنگل و میرزا کوچک خان در سال‌های نوجوانی که حتی منجر به صدور حکم اعدام براش میشه و به طرز معجزه آسایی از مرگ نجات پیدا می‌کنه. تا بدتر عضویت در نهضت مقاومت گیلان و جنگ با فرقه دموکرات در زمان اشغال آذربایجان توسط ارتش سرخ و بعدتر شهرداری رشت و نمایندگی مجلس شورای ملی.

او طی این سال‌ها به نویسندگی و نوشتن نمایشنامه و ترانه سرایی به زبان گیلکی هم اشتغال داشت. در کارنامه او کارهای مشهوری مانند: گیلان جان، بخفته دیل و والس نوروزی که خوانندگانی مانند محمد نوری و احمد عاشورپور آن را خوانده‌اند دیده می‌شود.

(۱۵:۳۵-۱۶:۰۶)

در اواسط دهه سی خورشیدی، جهانگیر سرتیپ‌پور با همکاری خواننده‌ای به نام فهیمه اکبر کارهایش را اجرا می‌کرد. خانم فهیمه یمین اسفندیاری متولد آذر ۱۲۹۶ در تهران بود که بعد از ازدواج با محسن اکبر در سال ۱۳۱۷ به فهیمه اکبر مشهور شد.

محسن اکبر فرزند فتح الله خان اکبر، نماینده‌ی مجلس و نخست‌وزیر ایران در زمان احمد شاه بود. محسن اکبر هم از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۳۹ نماینده رشت در مجلس شورای ملی بود و بعدتر جزو مقامات شهرداری اون شهر شد. فهیمه اکبر همسر او، با این که اصالتا گیلانی نبود، سال‌ها در مورد فرهنگ رسوم گیلان تحقیق کرد و در عین حال او موسیقی را از کودکی ابتدا چند سالی در شوروی و بعدتر در تهران و نزد مرتضی خان محجوبی آموخته بود، به چند زبان آواز می‌خوند. سبک خوندن اون موسیقی روز غربی و شانسان‌های اروپایی بود.

(۱۷:۰۸-۱۷:۴۵)

قسمتی از کتاب شال بامو نوشته فریده لاشایی، نقاش، نویسنده و مترجم اهل گیلان: «مادر به یاد فهیمه خانم می‌افتد. نمی‌دانم چرا. اما همیشه به یاد خیل خیال‌های دوری است که هر شب و هر شب در خواب‌هایش می‌شکفند. سرتیپ‌پور، نیمه‌شب‌ها برمی‌خاست و رادیوهای خارجی را می‌گرفت و تندتند انواع والس‌ها و فوکستروت و تانگوها را یادداشت می‌کرد و ترانه‌هایش را بر آن پایه می‌سرود. سپیده نزده، تلفن‌خانهٔ فهیمه خانم به صدا درمی‌آمد. تا ترانه‌های جدید، گرم‌گرم، تکرار و زمزمه شود. بعد فهیمه خانم این ترانه‌ها را در مهمانی‌های خانوادگی می‌خواند. آن‌چنان شیرین که ترانه‌ها زنده می‌شدند و جان می‌گرفتند و در سال‌ها ثبت می‌شدند. صدایش گل‌میخی بود که ترانه‌ها را در خاطره می‌کوبید. چنان‌ که تا به امروز طنین آن‌ها در کوچه‌پس‌کوچه‌های باران‌زده آویزان است. روی سیم‌های تلفن، روی لبهٔ سفال‌های نیمه‌شکسته، گوشه گاری‌هایی که گاری‌چیان آن‌ها، (که مدت‌هاست مرده‌اند) هرگاه از آن حوالی رد می‌شدند، لحظه‌ای توقف می‌کردند تا جانی بگیرند.»

«فهیمه خانوم می‌خواند و تمام رشت، دم می‌گرفت؛ زیرا که عصر، عصر خوش‌صدایان بود و دسته‌جمعی با ریتمی تند، ریتم والس فریاد برمی‌آوردند:

ای گیلان! گیلان! ای گیلان!

تاج سر خوشگلان!

جورآبی پیرهن داری!

جیراسپز دامن»

(۱۹:۳۴-۲۰:۱۲)

گیلان، نام یکی از دختران فهیمه اکبر بود که سرتیپ پور این شعر را برای او سروده بود. بعدها در زمستان ۱۳۷۰، ۳ ترانه از سروده‌های سرتیپ‌پور، نوشونوشو، گیلان جان و بخفته دل که قبلاً فهیمه اکبر آن‌ها را اجرا کرده بود، در آلبوم آوازهای سرزمین خورشید، با صدای محمد نوری و تنظیم و اجرای فریبرز لاچینی، بازخوانی شد.

(۲۰:۴۰-۲۱:۴۰)

در سال ۱۳۳۸ فهیمه اکبر، اقدام به جمع‌آوری و نشر کتاب اوخان که شامل ۷۰ ترانه گیلکی، همراه با نقاشی‌های از حسین محجوبی بود، کرد. ۱۵ ترانه از ساخته‌های جهانگیر سرتیپ‌پور هم در این کتاب وجود داره. یکی از این ترانه‌های گیلکی «شب بود» همراه با ترجمه فارسی این شعر و نقاشی مربوطه بهش بود.

عکس صفحات ۱۱۵ و ۱۱۶ این کتاب رو در وب‌سایت و سایر رسانه‌های اجتماعی مترونوم می‌تونید ببینید. خود ترانه شب بود گیلکی هم با صدای فهیمه اکبر و همراهی پیانو فریدون فرزانه خوانده شده. به‌ احتمال‌زیاد این ترانه در سال ۱۳۳۷ اجرا شده.

(۲۲:۲۴-۲۳:۳۹)

در اینجا پرانتز را می‌بندیم و به داستان اصلی باز می‌گردیم.

پوران، ترانه را به فارسی و گیلانی اجرا کرده. در صفحه‌ای که توسط کمپانی شهرزاد پر شده، در یک سوی صفحه نوشته شده: «شب بود، خواننده بانو شاهپوری و ارکستر عباس شاهپوری، شعر رستگار نژاد.» و در سوی دیگر «شب بود محلی، خواننده بانو شاهپوری، ارکستر عباس شاهپوری و شعرسرتیپ‌پور.»

متأسفانه تاریخی روی صفحه وجود نداره و تاریخ دقیق اون رو نمی‌شه گفت. چیزی که می‌دونیم، ترانه شب بود، بعد از ترانه شانه ساخته شده و به‌احتمال‌ زیاد این صفحه باید در سال‌های ۳۷ یا ۳۸ پر شده باشه. کتاب اوخان هم در سال ۱۳۳۸ چاپ شده و تاریخ دقیق اجرای خانم اکبر رو هم نمی‌دانیم. برای همین دقیقاً نمی‌شه گفت که آیا ترانه ابتدا به فارسی سروده شده یا به زبان گیلانی.

با توجه به نزدیکی و شباهت زیاد اشعار به هم، مطمئناً یکی از این‌ها به دیگری تقدم داره. راستش، من خیلی سعی کردم دلایل و شواهدی پیدا کنم که ببینم آیا ناصر رستگارنژاد همان‌طور که در مصاحبه خودش به‌صراحت گفت، اول شعر را سروده و یا جهانگیر سرتیپ‌پور ابتدا شعر گیلکی را سروده و نسخه فارسی با اقتباس به آن سروده شده؛ ولی متأسفانه به نتیجه قاطعی نرسیدم. برای همین نتیجه قضاوت را به عهده خودتان می‌گذارم.

این‌هم قسمتی از اجرای گیلکی همین ترانه، با صدای پوران:

(۲۵:۰۸-۲۶:۱۵)

سال‌ها می‌گذره و به اواخر دهه چهل خورشیدی می‌رسیم.

اگه منصف باشیم، باید بگیم این فریدون فرخزاد بود که باعث مشهور شدن این ترانه شد. هر چند ناصر رستگارنژاد که اون سال‌ها در آمریکا زندگی می‌کرد، بابت بی‌اجازه خوندن این کار دل خوشی از فرخزاد نداشت.

«این هم با نهایت تاسف من آمریکا بودم، فرخزاد خونده بود. بی اجازه من کرد. با اینکه اونم خوب خونده، ولی هرگز به گرد پوران نرسیده. من اینو بارها گفتم و باید یادی ازش بکنم. من با خواننده‌های بسیاری کار کردم؛ ولی پوران یه چیز بی‌نهایت استثنایی بود. یک استعداد خداداد عجیبی در این زن بود.»

همونطور که در اپیزود پونزدهم و ترانه‌ شرقی غمگین اشاره کردیم، فرخزاد این کار را در اواخر دهه چهل خورشیدی زمانی که شوی میخک نقره‌ای، از تلویزیون ملی پخش می‌شد، خونده. روی جلد صفحه ترانه، فرخزاد با دستخط خودش، حق پخش این ترانه را به شرکت رویال واگذار کرده. روی جلد، اشاره‌ای به ترانه سرا و یا سال آهنگ نشده.

(۲۷:۲۵-۲۸:۱۱)

ترانه شب بود بیابان بود، بعدها توسط خیلی‌ها اجرا خونده شد. حتی شهرام شب‌پره که به جز آلبوم از تار تا گیتار در سال ۲۰۱۲ که ادای دینی به خوانندگان قدیمی بود، به ندرت موسیقی خواننده‌ دیگه‌ای رو خونده، در اکتبر ۲۰۰۸ این ترانه را به سبک خودش بازخوانی کرد.

(۲۸:۳۶-۲۹:۰۴)

ناصر رستگارنژاد، در این مورد هم خاطره‌ جالبی داره. «دوستی دارم آقای دکتر اربابی، این اغلب سر به سر من می‌ذاره و تلفن می‌کنه، صداشو عوض می‌کنه. یه بار یه روز دیدم تلفن شده. خب اون می‌دونست که من از صدای شهرام و ایناخوشم نمیاد. تلفن کردش. گفت آقای رستگارنژاد؟ گفتم بله. گفت من شهرام شب پره هستم. منم فک کردم اونه. منم گفتم منم بهرام نپره هستم. گفت عه شمایین؟ ذوق جک گویی هم دارید؟ گفتم خب دیگه. ولی وقتی حرف زد، دیدم نه این اربابی نیست. بعد گفت آقا والا من شهرام شب‌پره هستم و تلفنم از خانوم گرفتم. گفتم بله بفرمایید. گفتش که می‌خواستم این ترانه شب و بیابان بود شما رو بخونم. گفتم که اجازه بگیرم و اینا. گفتم بازم به جمال شما که اقلا تلفن می‌کنی اجازه بگیرید. اونا رو که بی‌اجازه می‌خونن. حالا پول نمیدن هیچی. اجازه نمی‌گیرن، شعرم هم خراب می‌کنن. گفت ولی اتفاقا گفتید شعر، من می‌خواستم یه قسمت این شعرم عوض کنیم. گفتم اولا که شما اشتباه می‌کنید می‌خونید. هرگز اون ترانه رو به زیبایی پوران هیچ کس نمی‌تونه بخونه. یک وقتی این حرفو زد. گفتم دوما من شعرم رو عوض نمی‌کنم و بعدم من خواهش می‌کنم نخونین اینو.»

گروه کیوسک هم در آلبوم «سه تقطیره» این ترانه را اجرا کرن. این آلبوم درواقع ضبط اجرای زنده این گروه، در چهارم جولای ۲۰۱۰ در سالن یوشیز «Yoshi's Hall» سانفرانسیسکو بود. در جلد آلبوم سه تقطیره، ترانه شب بود، به یاد و خاطره فریدون فرخزاد تقدیم شده.

(۳۰:۴۷-۳۱:۲۰)

هانی نیرو هم در سال ۲۰۱۲ نیز این ترانه را بازخوانی کرد.

(۳۱:۲۵-۳۲:۱۴)

اجرای گروه کر دختران، اجرای ژاپنی و فارسی ترانه، اجرای حسین کویار در تلویزیون من‌وتو، اجرای الناز عابدینی، اجرای سهرابند و گروه مادرزفادر «Mother's Father» از اجراهای دیگر هستند که قسمت‌هایی از آن‌ها را می‌شنوید.

(۳۲:۳۲-۳۴:۴۱)

حتی در دوران قرنطینه و دوران کرونا هم اجرای طنزی از این ترانه در سری کارتون‌های دیرین دیرین ساخته شد.

(۳۴:۴۷-۳۵:۰۸)

این بود هجدهمین اپیزود پادکست مترونوم که در خرداد ۱۳۹۹ ضبط‌شده.

(۳۵:۲۰-۳۵:۴۵)

من سال‌ها بود که دنبال ملودی اصلی‌ای که ترانه‌ شب بود بر اساس اون ساخته شده می‌گشتم. از بسیاری از اهل موسیقی آهنگسازان این سوال رو پرسیدم. با توجه به ملودی و نوع آهنگ، مطمئن بودم این ترانه از یک کار خارجی برداشت شده؛ ولی جوابی پیدا نمی‌کردم. در اینجا باید یه تشکر خیلی ویژه کنم از آقای محمود جوادی که با ارسال چند مدرک و یک ویدیو سرنخی به من دادن و به این جستجوی طولانی خاتمه دادند.

در عین حال باید از خانم آناهیتا ضلع طاعت بابت کمک‌ها و ارسال اطلاعات مربوط به خانم فهیمه اکبر تشکر کنم و همچنین دوست عزیز آقای صادق دالوند که در تحقیق برای پیدا کردن صفحه‌ اصلی ترانه‌ شب بود، کمک بزرگی کردن.

برای نوشتن این اپیزود از مقاله‌ فهیمه اکبر، خواننده‌ ترانه‌های فولکلور گیلان «Gilani folklore»، از کوروش رنجبر در سایت زنان موسیقی، کتاب شال بامو «Shal Bamo» از فریده‌ لاشایی، وبلاگ تانگوس آل باردوس «tangosalbardo»، مصاحبه ناصر رستگارنژاد با تلویزیون پیام جوان، ویکی‌پدیای فارسی و سایر منابع آنلاین استفاده شده.

پوستر این قسمت مثل همیشه، کاری است از حمید پارساییان و موسیقی مترونوم کاری است از رضا روحانی که زحمت لول کردن صدا «Level» رو هم مثل همیشه کشیده. قطعات استفاده شده در این اپیزود، به غیر از آهنگ‌های نام برده شده در طول اپیزود، از این قرار هستند: قطعه بی‌کلام شب بود از فرید فرجاد، ترانه «Por Una Cabeza» از کارلوس گاردل «Carlos Gardel»، ترانه «Tuyo» از رودریگو آمارانته «Rodrigo Amarante» از سریال نارکوز و قطعه انتهایی «شب بود بیابان بود» از فریبرز لاچینی، از آلبوم بوی دیروز ۱۵ بود.

فهیمه اکبر زنی تحصیل‌کرده و اهل فرهنگ و هنر بود. او به زبان‌های فارسی، انگلیسی، فرانسه، روسی و آلمانی حرف می‌زد و می‌خوند. خانم اکبر کتابی هم به نام طباخی گیلانی در سال ۱۳۳۸ درباره‌ غذاهای گیلانی نوشته. او بعدتر به همراه سه فرزندش به آمریکا مهاجرت کرد.

در اواسط دهه‌ هفتاد شمسی، آلبومی شامل شانزده ترانه از کارهای قدیمی فهیمه اکبر منتشر شد. برای حسن ختام این قسمت، به یکی از قطعات این آلبوم گوش می‌کنیم. در این ترک که در سال ۱۳۷۶ و در مراسم بزرگداشتی برای خانم اکبر در شهر واشنگتن ضبط‌ شده، ابتدا گوینده فهیمه اکبر را به زبان انگلیسی معرفی می‌کنه و سپس او در سن هشتاد سالگی، ترانه‌هایی به زبان انگلیسی، گیلکی و فرانسه اجرا می‌کنه و اجرا را با ترانه‌ روسی چشمان سیاه «اُچی چُرنیا» به پایان می‌رسونه.

(۳۸:۴۵-۴۳:۰۳)

فهیمه اکبر سرانجام در دوازدهم شهریور ۱۳۸۸ در سن ۹۲ سالگی در شهر واشنگتن دی سی «Washington, D.C» درگذشت. فریده لاشایی هم ۳ سال بعد، در ۶ اسفند ،۱۳۹۱ بعد از یک دوره طولانی بیماری در تهران درگذشت.

او در آخرین سطور شال بامو، در پرانتز یعنی شغال آمد، چنین می‌نویسد: «دیگر خبری از هیچ‌کس نبود. او را تنهای تنها به خاک سپردم. آن همه خویشی که سراسر خانه را پر می‌کردند، خانه‌ای را که بلشویک‌ها «Bolsheviks» با اسب بر آن می‌تاختند و قالی‌هایش صدای پای اسبان را خفه می‌کرد، آن همه، آن همه در آفتاب بندر انزلی، با خانه‌های روشن اٌخرایی و شن‌های نرم ابریشمی دود شدند. انگار شال همه را برد. شاید هم خیالی بود خوش. چون صدای فهیمه خانوم، به هنگام ریزش باران، روی سفال‌های سرخ رشت. روز و روزگار خوش. ایام به کام.»

(۴۴:۱۶-۴۴:۵۲)



بقیه قسمت‌های پادکست مترونوم را می‌تونید از طریق CastBox هم گوش بدید.

https://castbox.fm/episode/Ep18-Shab-Bood-Biaban-bood---%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D9%87%D8%AC%D8%AF%D9%87%D9%85%D8%8C%D8%B4%D8%A8-%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%88%D8%AF-id1994223-id274594566?utm_source=website&utm_medium=dlink&utm_campaign=web_share&utm_content=Ep18%20Shab%20Bood%20Biaban%20bood%20-%20%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA%20%D9%87%D8%AC%D8%AF%D9%87%D9%85%D8%8C%D8%B4%D8%A8%20%D8%A8%D9%88%D8%AF%20%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D9%86%20%D8%A8%D9%88%D8%AF-CastBox_FM