مترونوم پادکستیاست درباره موسیقی و داستان ساخته شدن ترانههای مشهور
قسمت دهم- پریچهر و پریزاد
سلام به پادکست مترونوم خوش اومدید. من پیام مقدم هستم و شما به دهمین قسمت پادکست مترونوم گوش میکنید که در تیرماه ۱۳۹۸ ضبط شده. مترونوم، پادکستی دربارهی داستان ساخته شدن ترانه ها و اینکه ترانههای مشهور چه مسیری رو طی کردن تا به گوش ما برسن. در اینجا یک تشکری هم باید کنم از لطف همه دوستان به اپیزود قبلی، یعنی اپیزود آفتابکاران جنگل و استقبال غیرمنتظره ای که ازش شد. ممنون از لطف همهی شما دوستان. این قسمت سراغ یک آهنگ کمتر شناخته شده میریم که بیکلامم هست ولی سرگذشت جالب و شنیدنی خودش رو داره.
پریچهر و پریزاد
(۰۱:۴۷ تا ۰۲:۲۵)
بعد از انقلاب مشروطیت و از اوایل قرن بیستم میلادی، رفته رفته مظاهر تمدن غربی در ایران پیدا شد. با زیاد شدن رفت و آمد بین کشورها و ایرانیهای تحصیلکرده در فرنگ این تغییرات شتاب بیشتری گرفت. تئاتر و نمایش هم از این مظاهر بود. تکیه دولت در زمان ناصرالدین شاه برای اجرای تعزیه در ایام محرم ساخته شد ولی به غیر از اون جای خاصی برای اجرای هنرهای نمایشی وجود نداشت. کم کم با آمدن سینما و بازشدن جاهای مثل گراند هتل، سالنهایی هم برای نمایش در نظر گرفته شد و نمایشنامه های غربی به فارسی ترجمه شد و به صحنه برده شد.
(۰۲:۲۶ تا ۰۳:۱۱)
یکی از اولین نمایشنامه نویسهای ایرانی به سبک جدید، رضا کمال بود که به واسطه عشقش به داستانهای هزارویک شب، تخلص شهرزاد رو برای خودش انتخاب کرده بود. رضا کمال شهرزاد متولد ۱۲۷۷ در تهران بود و به خاطر تحصیل در مدرسه آلیانس و سنلویی، زبان فرانسه رو به خوبی میدونست و از اولین کسانی بود که آثاری از فرانسه به فارسی برگردوند. از جمله برای اولین بار کتاب سالومه اسکار وایلد رو در سال ۱۳۰۱ به فارسی ترجمه کرد. رضا کمال شهرزاد طی همین سالها با دیدن اُپِِرتهایی که از آذربایجان به ایران میومد تحت تاثیر قرار گرفت و برای اولین بار اُپِِرت «آرشین مال الان» رو از ترکی به فارسی برگرداند و اجرا کرد.
(۰۴:۵۹ تا ۱۹:۰۶)
در همون سالها و به دنبال سفرهای ناصرالدین شاه به فرنگ و علاقهمند شدنش به جلوههای فرهنگ و هنر غربی، دسته موزیک نظامی به سبک کشورهای اروپایی هم به راه افتاد. با افتتاح مدرسه دارالفنون، قسمتی هم به آموزش موسیقی نظامی اختصاص یافت. در ابتدا چند معلم فرنگی برای راه اندازی مدرسه موزیک دارالفنون اودن که چندان موفق هم نبودن و کاری پیش نبردن. در سال ۱۸۶۸ با معرفی وزیر جنگ فرانسه، شخصی به نام آلفرد ژان باتیست لومر برای این کار به تهران اومد. لومر نظامی بود و در فرانسه عهده دار پست معاونت دسته موزیک سربازان گارد بود.
وقتی لومر به ایران اومد شعبه موزیک مدرسه نظام دارالفنون رو راه اندازی کرد. او برای نخستین بار مباحث و قواعد موسیقی علمی و آکادمیک رو وارد موسیقی ایرانی کرد. مسیو لومر در زمان سلطنت ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه، عهده دار ریاست دستههای موزیک سلطنتی بود و ناصرالدین شاه لقب «موزیکانچی باشی» به او داده بود. مشهورترین اثر موسیو لومر رو حتماً شنیدید. مارش سلام شاه که اون رو اولین سرود ملی ایران میدونن و چندین سال پیش اجرا جدید اون با تنظیم سیاوش بیضایی و شعر بیژن ترقی و صدای سالار عقیلی سروصدای بسیاری برپا کرد.
(۰۸:۱۰ تا ۰۸:۵۶)
در همون سالهای ابتدایی افتتاح شعبه موزیک دارالفنون و در حدود سال ۱۲۶۱ خورشیدی، پسری ده ساله به نام غلامحسین به توصیه پدر وارد مدرسه موزیک دارالفنون شد. پدر غلامحسین که حاج بشیر نام داشت، آدم اهل ذوقی بود و کمی هم سه تار مینواخت. حاج بشیر عادت داشت همه رو با تکیه کلام درویش صدا کنه و غلامحسین اون رو به عنوان نام خانوادگی خود انتخاب کرد. غلامحسین درویش یا با نام شناخته تر شده درویش خان، از معروف ترین موسیقی دانان دوره قاجاره. او کارهای ماندگار و به یاد ماندنی بسیار در مجموع شش تصنیف، هفت پیش درآمد و نه رنگ از درویش خان بجا مونده که هر اهل موسیقی اونا رو بارهای بار شنیده.
(۱۱:۳۰ تا ۱۲:۱۲)
درویش خان با دونستن اصول موسیقی علمی و غربی و یادگرفتن موسیقی ایرانی از کسانی مثل آقا میرزا حسینقلی و میرزا عبدالله به موسیقی احاطه کامل داشت و ابداعات بسیاری وارد موسیقی ایرانی کرد. در کارهای اون میشه قطعاتی با اصطلاح موسیقی غربی مثل والس و پولکا و مارش دید. همچنین ساخت پیش درآمد رو هم به او نسبت میدن، که یک قطعه بدون کلام ضربی که در ابتدا و قبل از آواز اجرا میشه. درویش خان در حفظ و اشاعه موسیقی ایران هم کارهای زیادی کرد. بسیاری از بزرگان موسیقی ایران از شاگردان او بودن. کسانی مثل ابوالحسن صبا، موسی معروفی، نورعلی برومند و البته مرتضی خان نی داود.
(۱۳:۵۱ تا ۱۴:۰۲)
در سال ۱۲۹۹ رضا کمال شهرزاد یکی از مشهورترین اثرهایش، یعنی اُپِِرت پریچهر و پریزاد رو نوشت. او این اثر رو با الهام از آثار موزیکال ساخته شده در قفقاز خلق کرد. پریچهر و پریزاد برای اولین بار در آذر سال ۱۳۰۰ خورشیدی، در سالن گراند هتل تهران به صحنه رفت و با استقبال زیادی روبرو شد. نقش اول این نمایش رو خانم پری آقابابیان معروف به مادام آقابابف بر عهده داشت. او که تحصیل کرده رشته تئاتر در مسکو برلین بود از نخستین زنان بازیگر و خواننده اپرا در ایران به شمار میره.
(۱۵:۰۸تا ۱۶:۱۱)
در اون سالها نقش زنان در نمایشها به عهده زنان اقلیتهای دینی مانند ارمنیها و یهودیا بود که محدودیت کمتری نسبت به زنان مسلمان داشتن. کارگردانی نمایش پریچهر و پریزاد بر عهده آرتوتریان بود که او نیز مانند پری آقابابف از ایرانیان ارمنی تبار بود. رضا کمال در روزنامه قانون، به تاریخ ۲۰ آذر ۱۳۰۰ مینویسه: «مادام آقابابف و مسیو طریان، گذشته از مساعدتهای فوق.العاده که آن دو آرتیست لایق، برای نمایش پریچهر و پریزاد به عمل آوردند، مهارتهای شایان تمجید ایشان نیز تصنیف ناچیز حقیر را زینت داد. باید اعتراف نمود که اگر همراهی ایشان نبود نمایش مزبور چندان رونقی نمییافت. اینک اینجانب در مقابل آن همه لطفی که از طرف آن دو وجود محترم ابراز شد، تئاتر پریچهر و پریزاد را به سرکار علیه، مادام آقابابف و یک درام بزرگ تاریخی دیگر، موسوم به زرتشت را که در تألیف آنها، مدتها صرف شدهاند به جناب مسیو طریان، به رسم یادگار تقدیم مینماید. تا به این وسیله ارادت خود را با آن ذوات محترم ثابت کرده باشد».
(۱۶:۲۳ تا ۱۷:۴۲)
همچنین آگهی اپُِِرت پریچهر و پریزاد در تاریخ آذر ۱۳۰۰ در روزنامه قانون به این شرح چاپ شده:
« به منفعت جریده قانون، نمایش باشکوه پریچهر و (پریزاد، آپوپه لیریک ) درام تاریخی مخلوط با موزیک به زبان فارسی در پنج پرده، اثر فکر دقیق آقای رضاخان کمال در لیلی سه شنبه ۱۳ ربیع الثانی ۱۳۴۰. قسمت موزیکی پی اس مزبور با نهایت دقت، با اشتراک چند نفر موسیقیدان ماهر، ترکیب شده است و به مساعدت بهترین و ماهرترین آکتور و آکتریسهای ارامنه به معرض نمایش گذارده میشود. و تقریباً سی نفر از زن و مرد در این نمایش شرکت میکنند. رول پریچهر توسط آرتیست مشهور تحصیل کرده اروپا، مادام آقابابف و رول شاه توسط استاد ماهر، مسیو طریان بازی میشود. ارکست، در تحت ریاست مسیو واغیناک با بهترین طرزی اداره خواهد شد. محل فروش بلیط، عجالتاً خیابان قیصریه، اداره روزنامه قانون، اداره جریده شریفه ایران، اداره جریده شریفه اتحاد». جالب اینکه واژه موسیقیدان هم در آگهی با ث نوشته شده!
( ۱۷:۴۳ تا ۱۸:۴۱)
در مورد ساختن آهنگهای این اُپِِرت، از کسانی مثل صادق مقدم، حسین لطیفی و غلامعلی فکری نام برده شده. و البته یکی از چند نفر موسیقیدان ماهر اشاره شده در آگهی اُپِِرت، کسی نبود به جز درویش خان. او با استفاده از دانش موسیقی غربی و البته احاطه به موسیقی ایرانی، سعی در ساختن موسیقی مناسب حال و هوای این اُپِِرت کرد. متأسفانه مثل بسیاری چیزها و آثار هنری دیگه اون دوران، اطلاعات زیادی در مورد این کار در دسترس نیست. گفته میشه صفحه هایی از این اجراها وجود داشته ،که احتمال یا از بین رفته یا در آرشیو خصوصی و دور از دسترس عموم قرار داره. یکی از مشهورترین این قطعات، قطعه پیش درآمد اصفهان، یا به اسم همین نمایش پریچهر و پریزاده. اجرا اصلی این اثر هم در دسترس نیست و فعلاً قدیمیترین اجرای اون به اجرای ارکستر گلها با رهبری و تنظیم روح الله خالقیه که احتمالاً به اوایل دهه ۴۰ خورشیدی برمیگرده.
( ۱۷:۴۳ تا ۱۸:۴۱)
در سال ۱۳۷۸ خورشیدی ،سید ضیاءالدین دُرّّی، سریال تلویزیونی کیف انگلیسی را براساس یکسری رویدادهای سیاسی و اجتماعی دهه بیست ساخت. فرهاد فخرالدینی که آهنگسازی این سریال رو برعهده داشت از قطعه پریچهر و پریزاد درویش خان استفاده کرد و اون رو با تنظیمی جدید برای تیتراژ سریال کیف انگلیسی بکار برد. قطعه پایانی این سریال نیز یکی از ساختههای قدیمی آلفرد لومر بود. این قطعه هم در بیات اصفهانه، که به والس مسیو لومر معروفه. فخرالدینی در این قطعه با استفاده از ساز ساکسیفون و فیالبداهه نوازیهای اون، حالت تلفیقی از موسیقی سنتی و مدرن به وجود آورده.
(۲۱:۳۰ تا ۲۸:۳۵)
دریک شب سرد پاییزی دوم آذر ۱۳۰۵ درویش خان از خانه یکی از دوستان که برای تمرین موسیقی رفته بود بیرون میاد و درشکهای میگیره که به خونه خودش برگرده. درویش خان سوار درشکه دو اسبی میشه. چند لحظه بعد درشکه به داخل خیابان امیریه اون موقع و ولیعصر امروزی میپیچه و به سمت شمال میره. کمی بالاتر هم یک اتومبیل فورد که از معدود خودروهای اون روزگار در تهران بوده، به سرعت به سمت جنوب خیابان امیریه در حال حرکت بوده. چند لحظه بعد تصادف مرگباری در حوالی پل امیر بهادر، پایین تر از میدون منیریه اتفاق میافته. بقیه داستان را از قول روزنامه اطلاعاتِ روزِ بعد بشنوید: «دیشب در خیابان امیریه، واقعه اسف انگیزی رخ داده! آقای غلامحسین خان درویش در نتیجه تصادف اتومبیل، فوت مینمایند. اتومبیل مزبور از جلو درشکه ای که ایشان در آن بودهاند، غفلتاً تصادف نموده و به طوری به درشکه میخورند که اسبهای درشکه را تلف نموده، مشارالیه را زیر میگیرد. پس از وقوع حادثه، فوراً مأمورین پلیس آقای غلامحسین خان را که مشرف به موت بوده، به مریضخانه نظمیه میبرند. فوراً اطبا در مریضخانه حاضرشده، ایشان را تحت معالجه قرار میدهند. ولی مشارالیه، حالش سخت و مقارن نصف شب دار فانی را وداع میگویند. شوفر اتومبیل، همان موقع فرار نموده ولی اتومبیل تحت توقیف درآمده است».
( ۳۰:۲۲ تا ۳۰:۴۸)
روزنامه اطلاعات در تیتر بزرگ دیگری نوشت: «تار، مرد. کاسه تار بعد از او زیبد، که در او عنکبوت بندد تار». درویش خان در ۵۴ سالگی از دنیا میره و در گورستان ظهیرالدوله دربند به خاک سپرده میشه. جالبه بدونین درویش خان رو خیلیها اولین قربانی تصادف خودرو در ایران میدونن و گفته میشه اولین آیین نامه راهنمایی رانندگی پس از مرگ او تألیف و اجرا شد.
( ۳۰:۴۹ تا ۳۱:۴۱)
رضا کمال شهرزاد که شروع طوفانی داشت و معروفترین نمایشنامه نویس دوره رضاشاه محسوب میشه، ذهن حساس و شکنندهای داشت. کم کم با یکسری کارشکنیها و چشم تنگیها از سویی و اعمال شدید سانسور از طرف دولت، ناامید و افسرده شد و سرانجام تاب نیاورد و در ۲۰ شهریور ۱۳۱۶، دارویی رو قبل از خواب خورد و خودکشی کرد. به قول علی دشتی، او قریحه توانایی داشت و اگر محیط مساعد بود، آثار گرانبهایی از خود بجا میگذاشت. ولی در آن تاریخ بازار تئاتر و نمایش که از موثرترین عوامل تهذیب خلق و بالا بردن سطح فکر به شمار میرود، بسیار کاست و اجتماع ایران بسیار دور از مرحلهای بود که ذوق تئاتر نویسی امثال شهرزاد را تشویق کند. رضا کمال شهرزاد در محوطه حرم امامزاده عبدالله شهرری دفن شده.
این بود دهمین قسمت از پادکست مترونوم.
برای تهیهی این قسمت، از جلد سوم کتاب تاریخ صد و پنجاه سالهی ادب فارسی، نوشتهی یحیی آرینپور
فرهنگ ادبیات فارسی از محمد شریعتی.
مقالهی رضا کمال شهرزاد از شعلهی پاکروان.
سرگذشت اپرت در عصر مشروطیت از مسعود کوهستانینژاد.
مقالات دارالفنون موسیولومر اولین سرود ملی ایران از شهرام آقایی پور و هشتادمین سال مرگ درویش خان از هوشنگ فراهانی هر دو از سایت گفتگوی هارمونیک ویکیپدیای فارسی و سایر مطالب آنلاین استفاده شده.
همچنین باید تشکر ویژهای کنم از استاد بهرام بیضایی و خانم مژده شمسایی برای راهنماییها و معرفی منابع مربوط به رضا کمال شهرزاد
قطعهای که شنیدید قسمتی بود از کنسرت شرقی سامان احتشامی هزار و سیصد و نود.
موسیقی مترونوم کاریست از رضا روحانی که زحمت لول کردن صدا را هم کشیده و پوستر این قسمت مثل همیشه کاریست از حمید پارساییان. در انتها به یکی از معروفترین کارهای استاد درویش خان با شعری از ملک الشعرای بهار و با صدای استاد شجریان گوش میکنیم.
ز من نگارم خبر ندارد
به حال زارم نظر ندارد
خبر ندارم من از دل خود
دل من از من خبر ندارد
کجا رود دل که دلبرش نیست
کجا پرد مرغ که پر ندارد
امان از این عشق فغان از این عشق
که غیر خون جگر ندارد
همه سیاهی همه تباهی
مگر شب ما سحر ندارد
بهار مضطر منال دیگر
که آه و زاری اثر ندارد
روز و روزگار خوش ایام به کام
بقیه قسمتهای پادکست مترونوم را میتونید از طریق CastBox هم گوش بدید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
قسمت دوم - مرا برای آخرین بار بسیار ببوس.
مطلبی دیگر از این انتشارات
قسمت سوم- هزاردستان ماه من
مطلبی دیگر از این انتشارات
قسمت دوازدهم- شهزاده رویا