قسمت یازدهم- May Be I May Be You


پادکست

سلام به پادکست مترونوم خوش‌ اومدید. من پیام مقدم هستم و شما به یازدهمین قسمت پادکست مترونوم گوش می‌کنید که در مرداد ۱۳۹۸ ضبط شده . مترونوم پادکستی درباره‌ی داستان ساخته شدن ترانه‌ها و اینکه ترانه‌های مشهور چه مسیری را طی کردن تا به گوش ما برسن. مترونوم را می‌تونید روی اپلیکیشن‌های مختلف پادکست گیر برای اندروید و آی او اس گوش کنید اگر هم از مترونوم خوشتون اومد لطفا به دوستان و آشنایان تون معرفی کنید و روی اپلیکیشن‌ها بهش امتیاز بدید و براش ریبیو بنویسید.

اول مرداد امسال هشتادمین سال تولد یکی از مشهورترین آهنگ‌سازان و ملودی سازان تاریخ موسیقی ایران بود آهنگسازی که طی شصت و پنج سال عمر هنری بیش از پانصد ترانه ساخته . استاد انوشیروان روحانی متولد اول مرداد ۱۳۱۸ شهرستان رشت هستند. از سن پایین آموزش موسیقی را ابتدا توسط پدرشون شروع کرد و بعدتر وارد هنرستان موسیقی شد .

ازپانزده سالگی نوازندگی در رادیو شروع کرد و در بیست و یک سالگی اولین ترانه‌ی خودش را به نام اسرار ساز با صدای خانم پوران ساخت . اوطی این سال‌ها ترانه‌های زیادی برای بسیاری از خوانندگان به نام ایرانی و غیرایرانی ساخته و برای بسیاری از فیلم‌های ایرانی موسیقی ساخته مشخصه‌ی بارز کارهای انوشیروان روحانی ملودی‌های زیبا و به یاد ماندنی اونهاست که در عین ایرانی بودن قابلیت حضور در موسیقی بین‌المللی را هم داره .

در اپیزود پنجم و ششم مترونوم به تفصیل در مورد ترانه سلطان قلبها صحبت کردیم چندتایی از ترانه‌های ساخت ایشون هم جزو فرهنگ عامه‌ی جامعه ایرانی شدند از همین ترانه سلطان قلبها بگیر تا ترانه گل سنگم و البته ترانه‌ی مشهور تولدت مبارک که در هر جشن تولدی خوانده میشه .

امروز به مناسبت هشتاد سالگی استاد سراغ داستان ساخته شدن یکی دیگه از این ترانه‌ها میریم ترانه‌ای که این بار خارج از مرزهای ایران ساخته و معروف شد اما قبل از هر چیز ده دوازده دقیقه‌ای موسیقی گوش کنید و کیف کنید تا به قول مجریهای تلویزیونی برگردیم .

(۲:۴۵ تا ۱۵:۵۰)

گزیده‌ای بود از یک سری از ترانه‌های مشهور انوشیروان روحانی بماند که انتخاب چندتایی از بین این همه آهنگ کار سختی بود .

(۱۵:۵۹تا۱۶:۰۳)

این قسمت شاید من شاید تو.

(۱۶:۰۹ تا ۱۶:۱۱)

داستان این بار از اواخر دهه‌ی چهل شروع میشه وقتی شرکت یاماها ژاپن یک فستیوال و مسابقه‌ی ترانه‌سازی بین‌المللی برگزار می‌کنه تا چند ترانه‌ای بین اونها به عنوان بهترین کارها انتخاب بشه .

«یه فستیوالی بود در ژاپن و چون اون وقتا من با این ژاپنی‌ها در تماس بودم کمپانی بود به نام یاماها که قطعات موسیقیایی که یعنی پیانو و اُرگ و اینایی که من می‌زنم این کمپانی درست می‌کرد . چند نفر من رو دعوت کردن رفتم اونجا حتی اُرگم رو مثلا تونستم رو به پرده کنم کارای مخصوصی کردم و اینا یک، در خود ژاپن در توکیو یک فستیوالی داشتن به من گفتن شما می‌تونید بیایید تو فستیوالی شرکت کنید یک آهنگی بِدی و اینا....»

انوشیروان روحانی تصمیم می‌گیره که در این مسابقه شرکت کنه او از سال‌ها قبل با شرکت یاماها کار می‌کردو روایتی هست که ایشون اولین کسی که ارگ الکترونیکی وارد موسیقی ایرانی کرده. پیانوها و ارگ‌های ساخته یاماها همیشه از سازه‌ی مورد علاقه‌ی استاد بوده و حتی شرکت یاماها همون سال‌ها به سفارش ایشون اُرگی ساخت که قابلیت فواصل موسیقی ایرانی و ریتم‌های ایرانیی را داشت.

البته به واسطه‌ی همین ارتباط کاری ؛دوستی نزدیکی هم با آقای گریچی کُکامی پرزیدنت و مالک اصلی کارخانه‌ی یوهاما را داشت که داستان مفصل خودش را داره و می‌ماند برای قسمت‌های دیگه .

(۱۷:۴۶تا ۱۸:۲)

«من تو فکرم بود اومدم و یه ذره این دست و اون دست ،بالاخره من این آهنگ و ساختم شعرش این بود من من از این آشیان که بود وطنم به کجا بروم به که دل بکنم »

(۱۸:۲ تا۱۹:۰۸)

بالاخره آهنگ مورد نظر با شعری از کریم فکور و صدای عهدیه بدی ساخته و ضبط میشه ولی متاسفانه ترانه وقتی به ژاپن می‌رسه که زمان پذیرش ترانه‌ها به مسابقه گذشته بود و ترانه نمی‌تونه وارد مسابقه بشه این ترانه هیچ وقت به بازار نمیاد در بین کارهای منتشرنشده باقی می‌مونه.

(۱۹:۲۸ تا ۱۹:۴۰)

« متاسفانه وقتی من فرستادم وقتی بود که این فستیوال تاریخی که قطعات درروگر تموم شده بود بنابراین هنگام اصلا نتونست وارد اونجا بشه»

اینجا باید پرانتز کوچیکی باز کنم و توضیحی بدم دهه‌ی پنجاه دهه‌ی درخشش ترانه‌های ایرانی به ویژه ترانه‌های پاپ بود و تعداد بسیاری از شاهکارهای موسیقی ایران طی این دهه ساخته شد.

ولی متاسفانه برعکس ،دهه‌ی پنجاه دهه‌ی بعدی یعنی دهه ی شصت خورشیدی سال‌های برهوت موسیقی در ایران بود. به غیر از سرودهای جنگی سفارشی ساخته شده در رادیو تلویزیون و تک و توک آلبوم‌های بعضی موسیقی‌های سنتی ؛کار دیگه‌ای در مورد موسیقی انجام نمی‌شد.

اگر به این مبحث علاقه‌مندید به مقاله‌ی روایتی از موسیقی بعد از انقلاب هزار و سیصد و پنجاه و هفت تا سال هزار و سیصد و هشتاد و هشت از کتاب چهار مقاله نوشته محسن نامجو و همچنین سری برنامه‌های چهل سال موسیقی بعد از انقلاب نوشته‌ی سحر سخایی درپادکست رادیو دست‌ نوشته‌ها مراجعه کنید.

خلاصه هنوز سال‌ها مونده بود تا فرستنده‌های ماهواره‌ای و اینترنت؛ دنیا را به صورت دهکده‌ی جهانی پیش‌بینی شده‌ی مارشل مکروهان در بیاورند . بیشتر موسیقی مصرفی مردم در اون سال‌ها یا از لس آنجلس و به صورت قاچاق میومد و یا از کاست‌های خواننده‌های ترک و اروپایی بود که رانندگان کامیون‌های ترانزیت از اون طرف مرزها با خودشون میاوردن و احتمالا یکی از دلایل این که طی آن سال‌ها خوانندگان انگلیسی زبان آلمانی در ایران طرفداران زیادی داشتند همین بود .

گروه‌های پاپی مثل مادرتاکینگ، ساندرا ،آلفاویل بیل ،بلو سیستم و گروه‌های راک مثلا اونف،اکسپ و اسکورپینُز در بین این گروه‌های موسیقی شناخته شده در ایران بودن البته اسکورپیونز با این ترانه‌ی خاطره‌انگیز سال‌های دهه‌ی هشتاد میلادی بین شنوندگان ایرانی شناخته‌تر شده بود. هنوز هم دوستت‌دارم

(۲۱:۲۷ تا ۲۲:۴۳)

اسکورپیونز ترانه‌ی خیلی مشهوری هم چند سال بعدش بیرون داد ؛ترانه‌ی باد تغییر یا وین داوچنگ که یادآور سقوط دیوار برلین و برچیده شدن بساط بلوک شرق بود و در همه‌ی دنیا همه‌گیرشد.

ترانه مدتها در آلمان شماره اول جدول بود و در انگلیس به رتبه دوم رسید و در آگوست هزار و نهصد و نود و یک به عنوان چهارم صد ترانه برتر در ایالات متحده قرار گرفت .

(۲۳:۱۵تا ۲۵:۱۵)

سال‌ها میگذره تا می‌رسیم به یک روز در سال هزارو نهصد و نود و هفت در شهر هانوفر آلمان و در منزل مشهورترین جراح مغز و اعصاب ایران یعنی پروفسور مجید سمیعی اون سال‌ها رضا روحانی در هانور درس موسیقی می‌خوند و انوشیروان روحانی برای دیدن پسرشون زیاد به اون شهر سفر می‌کرد و به واسطه‌ی دوستی که از قبل با پروفسور سمیعی داشت به منزل ایشان هم در همین شهر زیاد رفت‌وآمد می‌کرد.

(۲۵:۴۴ تا ۲۶:۵۴)

« مهمان دوست نازنینم آقای پرفسور سمیعی منم میشه وقتی فرزند نازنینم رضا روحانی اونجا تحصیل می‌کرد برای پونزده سال من همیشه می‌رفتم پیش ؛وقتی می‌رفتم آلمان می‌رفتم منزل آقای سمیعی ایشونم همیشه علاقه‌مند بودن که من این کارا رو به یه جوری اینترنشنال ارایه بدم که میدونستم که یعنی متوجه بودم خودشون اهل موسیقی هستند و دستی هم به ساز دارند و استعداد این کار و هم مایشو دارند ایشون در یکی از این برنامه‌هایی که داشتن به من گفتن که شما بیا با این گروه اسکورپییُن که ساکن همون شهر هانوفر هستن ،یه آشنایی پیدا کن و واسه این ها یه قطعاتی بساز؛ اتفاقا من دیدم اون خواننده رو دیدم اسمش هست کلاوس ماینه خیلی خیلی مرد خوب و دوست داشتنی و انسان نازنین و من صداشو گوش می‌کردم و دیدم بله صداش صدای تِنور خیلی خوبیست »

یک روز در یک مهمونی در منزل دکترسمیعی وقتی انوشیروان روحانی و کلاوس ماینه خواننده اصلی گروه اسکورپیونز هم حضور داشت پروفسور سمیعی پیشنهاد همکاری و ساخت آهنگ برای گروه اسکورپیونز به اونها میده که با استقبال طرفین روبرو میشه. انوشیروان روحانی در اونجا به یاد ترانه‌ای که سال‌ها پیش برای شرکت در فستیوال یاماها ساخته میافته و وقتی ملودی ترانه را برای کلاوس میزنه اون هم خوشش میاد.

کلاوس ماینه شروع می‌کنه برای ساختن شعر برای آهنگ و این دفعه شعر دیگه‌ای به زبان انگلیسی برای این ترانه میگوید .

(۲۷:۲۷ تا ۲۷:۳۶)

«این آهنگ و که من براش زدم اون خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و شروع کرد به شعر این آهنگ ساختن

و بعد مدتی آهنگی به نام MAYBE ساخته میشه و کمی بعدتر برای نخستین بار در سال هزار و نهصد و نود و هشت در برنامه خیریه‌ای مفصلی که پروفسور سمیعی برای جمع‌آوری کمک‌های مالی برای تحقیقات NONBIOTIC برپا کرده بود و به همراه ارکستر بزرگی به رهبری استفان کوزینسکی کلاوس ماینه و پیانو نوازی خود انوشیروان روحانی اجرا میشه .

(۲۸:۰۲ تا ۳۱:۳۴)

مضمون شعر کلاوس ماینه هم با این برنامه‌ی خیریه هماهنگی داشت و از مفاهیم انسانی مثل امید و کمک به همنوع صحبت می‌کنه. شاید من شاید تو بتوانیم تغییری در جهان بدهیم و به داد کسی برسیم که در ظلمت گمشده شاید من شاید تو بتوانیم راهی به ستاره‌ها پیدا کنیم تا روح امیدواری را بیابیم و قلب ناامیدی را نجات بدهیم.

نکته‌ی دیگه این که تقریبا تمام آهنگ‌های آلبوم گروه اسکورپیونز ساخت خودشون ولی به علت استقبال خوب از ترانه ی MAYBE گروه تصمیم می‌گیره این آهنگ را با تنظیم جدیدی که حال و هوای هارد راک داشت در آلبوم رسمیشون قرار بده و چند سال بعد در سال دو هزار و چهار این ترانه ششمین ترانه‌ی پانزدهمین آلبوم استودیویی اسکورپینز یعنی آلبوم شکست‌ناپذیر یا INVINCIBLE میشود .

آلبوم شکست ناپذیر همان سال به رتبه چهارم جدول صد آلبوم برتر آلمان در سال دو هزار و چهار میرسه

(۳۲:۴۲ تا ۳۴:۲۵)

در سال دوهزار و شانزده هم در مسابقات فینال رقابت‌های استعدادیابی یا همون کشور WEISS اوکراین یک گروه دو نفره شامل پییرادل و ویکتوریا این ترانه را اجرا می‌کنن که این اجرا هم اجرای موفقی بود .

(۳۴:۴۳ تا ۳۸:۳۷)




این بود یازدهمین قسمت پادکست مترونوم، برای تهیه‌ی مطالب این قسمت از مصاحبه‌ من با انوشیروان روحانی در بهمن هزار و سیصد و نود و هفت ،ویکی‌پدیای انگلیسی و فارسی و سایر مطالب آنلاین استفاده شده موسیقی مترونوم کاریست از رضا روحانی و پوستر این قسمت مانند گذشته کاری ست از حمید پارساییان.

برای حسن ختام این اپیزود به قطعه‌ای از ساخته‌های جدید رضا روحانی به نام به شیرینی تو گوش می‌کنیم رضا روحانی این قطعه را به مناسبت هشتاد سالگی استاد انوشیروان روحانی ساخته و به ایشون تقدیم کرده من هم در اینجا آرزوی سلامتی و شادی و عمر طولانی برای استاد می‌کنم و این قسمت مترونوم رو به ایشون تقدیم می‌کنم .

روز و روزگار خوش ایام بکام .

پایان



بقیه قسمت‌های پادکست مترونوم را می‌تونید از طریق CastBox هم گوش بدید.

https://castbox.fm/episode/Eps-11---May-Be-I--May-Be-You-id1488221-id180455063?utm_source=website&utm_medium=dlink&utm_campaign=web_share&utm_content=Eps%2011%20-%20May%20Be%20I%20%20May%20Be%20You-CastBox_FM