چگونه گاو را بکشیم!!! (عصاره ای از کتاب مکالمه با یک گاوپرست)

سخن نویسنده کتاب

مکالمه با یک گاو پرست صرفاً یک داستان نیست. تلنگری است برای اندیشیدن.

گفتگو با یک گاو پرست در این کتاب صرفاً یک نمونه خیالی بوده و فقط بر اساس تخیلات ذهنی من شکل‌گرفته است. مکالمه با یک گاوپرست هرروز در دنیای واقعی اتفاق می‌افتد که این بار همراه با تخیل به‌صورت داستان بر روی کاغذ آورده‌ام. ولی منظور من صرفاً گاوپرستی نبود بلکه گاو اولین موردی بود که به ذهنم رسید.

در زمان نگارش کتاب، فضای ذهنی من جهل نوینی که امروزه بشر را فراگرفته نشانه رفته بود و اینکه بت سنگی جلوی چشممان را به درون ذهنمان برده‌ایم. در این زمانه بت‌ها ذهنی شده‌اند؛ و چه‌بسا شکستن بت‌های سنگی به‌مراتب ساده‌تر بود.


**********************

- به‌عنوان‌مثال چنانچه مردی بمیرد، همسر آن مرد نیز باید در هنگام سوزاندن جسد کنار جسد دراز بکشد و به همراه همسر خود بسوزد، درست است؟

بله، درست است و این به رستگاری نزدیک‌تر است. زنی که همسرش مرده است در صورت زنده ماندن دیگر به رستگاری نخواهد رسید. نشانه تعهد و وفاداری زن نسبت به مرد این است.

- اما برعکس این صادق نیست و چنانچه زنی بمیرد همسرش حق دارد تا زنده بماند و ازدواج کند و زندگی کند.

**********************

- تاکنون فکر کرده‌ای که چرا کاهنان گفته‌اند زنانتان را بسوزانید؟

نه.

- فکر می‌کنی چرا دستور به چنین کاری داده‌اند؟

چون گاو گفته است.

- هنوز فکر می‌کنی گاو گفته؟

نه، واقعاً نه. ولی دلیلش را هم نمی‌دانم.

- چون انسان وقتی در راهی که اعتقادش است عزیزش را از دست می‌دهد، دیگر آن اعتقاد را هرگز رها نخواهد کرد.

**********************

- ولی دلیل این‌که شما را از تفکر دور می‌کنند این نیست که شک گناه بزرگی باشد.

- بگو. دوست دارم بشنوم.

- فکر نکنید چون اگر فکر کنید شک خواهید کرد و اگر شک‌تان ادامه پیدا کند دیگر گاو پرست نخواهید بود و اگر گاو پرست نباشید دیگر به آن‌ها پول و غذا نخواهید داد....

**********************

پس من باید کاری کنم مردم به گاو پرستی شک کنند.

- اشتباه نکن. قرار نیست از ابتدا در کوچه و خیابان فریاد بزنی.

- پیامبران الهی که پیام‌آور یکتاپرستی بودند ابتدا به‌صورت مخفیانه و با نزدیکان و با افراد مورد اعتماد خود شروع کرده‌اند؛ و بعداً به‌صورت علنی بوده است.۲ این یعنی اقدام هوشمندانه با در نظر گرفتن شرایط و امکانات زمان خود.

**********************

- گاو پرستی یک اعتقاد و بهتر بگویم یک بیماری ذهنی است. با به آتش کشیدن معابد از بین نخواهد رفت و چه‌بسا قوی‌تر هم بشود. دوباره معابد را می‌سازند.

- اعتقاد به گاو در ذهن و روح شماست و باید از ذهن و روحتان بیرون برود. اگر گاو پرستی را از ذهن و روحتان بیرون کنید حتی معابد ده‌ها برابر و کاهنان صدها برابر و گاوها هزاران برابر هم شود دیگر گاو پرست نخواهید بود.

- ولی اگر در ذهن و روحتان گاو پرست باشید حتی اگر تمام معابد از بین بروند و گاوها بمیرند و کاهنان کشته شوند بازهم شیادانی پیدا خواهند شد که معبد بسازند و گاو از جایی دیگر بیاورند و خود بشوند کاهن.

- گاو پرستی از کودکی در وجود شما کاشته شده است. پس بهترین راه این است که کودکانتان را از گاو پرستی دور نگه‌دارید تا در آینده بتوانند درست تصمیم بگیرند ولی این کار نیازمند پدر و مادر و جامعه‌ای آگاه است. پس باید پدر و مادران و جامعه را از گاو پرستی دور کرد که کاری به‌مراتب سخت‌تر است.

**********************

- اندیشه هیچ‌گاه از بین نمی‌رود مگر این‌که متوقف شود. یک اندیشه مادامی‌که تکثیر می‌شود جاودان خواهد بود. فرقی ندارد چه خوب و چه بد.

- باید اندیشه نیک را گسترش داد و تکثیرکرد و اندیشه بد را متوقف. جامعه‌ای به سعادت خواهد رسید که اندیشمندانش راه گسترش اندیشه نیک و توقف اندیشه بد را پیدا کنند.

**********************

- منظور من این است که قرار نیست با فریاد اندیشه‌هایت در کوچه و خیابان مانع پرستش گاوپرست‌هایی شوی که گوششان پر است از آموزه‌های کاهنان معبد. حتی اگر از دست کاهنان هم جان سالم به در ببری از دست مؤمنان واقعی به گاو و طبقه کارگر جان سالم به در نخواهی برد.

**********************

ولی آن‌ها اکثراً بی‌سواد هستند و هیچ‌چیز جز آموزه‌های گاو پرستی را نمی‌دانند.

- و تو باسواد هستی؟

بله از آن‌ها باشعورتر و باسوادتر هستم.

- بزرگ‌ترین آفت اندیشمندان هر جامعه‌ای دست‌کم گرفتن کسانی است که سوداگران جهل هستند.

- تو که هنوز اندکی از اندیشه‌های متحول شده‌ات نمی‌گذرد این‌چنین خود را باهوش‌تر از کاهنان می‌دانی. بدان که اکثر اندیشمندان به این آفت گرفتارند.

**********************

ولی بازهم می‌گویم آن‌ها بی‌سوادند.

- قبول بی‌سوادند ولی می‌دانند چگونه از دیگران بهره‌کشی کنند.

- اگر دیدی عده‌ای بی‌سواد، یک بی‌سواد را به مهتری پذیرفتند، بترس.

اگر دیدی جمعی باسواد، یک بی‌سواد را به مهتری پذیرفتند، شک کن.

و اگر دیدی گروهی بی‌سواد و باسواد یک بی‌سواد را به مهتری رساندند بدان که فرجام شومی در انتظارشان خواهد بود.

**********************

- لازمهٔ گسترش اندیشه نیک در هر جامعه‌ای توقف اندیشه بد است و توقف اندیشه بد جز با تفکر اتفاق نمی‌افتد و پیش‌نیاز تفکر شک است. شک به یک اندیشه بد.

**********************

ولی من فکر می‌کنم بازهم بهترین راه این است که همه را یکجا جمع کنیم و با آن‌ها صحبت کنیم.

- اولاً جمع کنیم نه جمع کنی و صحبت کنیم نه، صحبت کنی. دوم به هیچ جا نمی‌رسی چون در همان‌جا دار فانی را وداع خواهی گفت.

پس با این حساب هم هیچ‌گاه موفق نخواهم شد. چون نه سن من کفاف خواهد داد و نه توانم.

- از بین بردن یک اندیشه بد، کاری کوتاه‌مدت نیست. گاو پرستی که در هزاران سال در تاروپود یک جامعه تنیده شده هیچ‌وقت در مدت کم حتی ضعیف هم نخواهد شد.

**********************

- می‌خواهم بگویم در راهی که پیش روداری، افرادی خواهند بود که به‌هیچ‌عنوان نمی‌توانی آن‌ها را به اشتباهشان متوجه کنی.

با این افراد چه کنم؟

- بگذر.

بگذرم؟

- بله، بگذر. افرادی پیش روی تو قرار خواهند گرفت که احساس می‌کنند با فهمیدن، منافعشان به خطر خواهد افتاد و یا افرادی که نمی‌خواهند بفهمند. از این افراد بگذر.

- این افراد نیروی تو را تحلیل خواهند داد.

**********************

- فکر می‌کنی اگر کسی بود که می‌توانست نظام فکری هیتلر را عوض کند. آیا آن جنگ با میلیون‌ها نفر کشته اتفاق می‌افتاد؟
- خب نه
- پس یک نفر نیاز نیست همه را عوض کند گاهی عوض کردن ذهن بیمار یک نفر و کمک به او برای ریختن زباله خرافات درون ذهنش به زباله‌دانی، می‌تواند به یک نفر یا ده نفر یا حتی میلیون‌ها نفر کمک کند.