در اینجا به زبان خیلی خلاصه و ساده درمورد ادبیات مینویسم.
باروک یا کلاسیسیسم؛ مسئله این است
سلام!
اگر به ادبیات علاقهمند باشید، حتما کلمات "باروک" و "کلاسیسیسم" به گوشتون خورده!
حالا تو این پست میخوایم باهمدیگه ببینیم که این دو تا کلمه نشوندهنده چه ویژگیهایی هستن و به چه دورهای برمیگردن.
اول از همه از باروک شروع میکنیم. چرا؟ چون قبل از کلاسیسیسم بوده. ماجرا برمیگرده به اوایل قرن هفدهم؛ بین سالهای ۱۵۹۸ تا ۱۶۳۰؛ یعنی بعد از رنسانس.
ادبیات اون زمان تحت تاثیر ایدههای مختلف بوده چون گروههای متفاوتی داشتیم مثل پروتستانها و کاتولیکها. از باروک به عنوان یک ادبیات پویا یاد میشه. اصلیترین ویژگی باروک اینه که همه چیز درحال تغییر و ساختهشدنه و هیچ چیز قطعی و دائمی نیست. جهان، یکباره به جایی که الان هست نرسیده و همیشه در حال تکامله.
این مسئله باعث شده که طبیعت، تِم جدانشدنی باروک باشه. شخصیتهای باروک هیچ وقت خودشون رو در درونشون حبس نمیکنن و همیشه پذیرای تجربیات جدید و خارج از محدودهی امن خودشونن، چون میدونن که حق انتخاب و آزادی عمل دارن. بهخاطر همینه که رمانهای اون دوره پر از ماجرا و اتفاقات مختلف در مکانهای متفاوت هستن. کلا باروک اعتقادی به سکون نداره و همیشه همهچیز رو درحال تغییر و مسخ فرض میکنه.
از نویسندگان باروک میشه به فرانسوا دو مَلِرب اشاره داشت که البته با گذشت زمان شروع به انتقاد از ساختار باروک و اغراقآمیز بودنش کرد و راه رو برای میانه روی و کلاسیسیسم باز کرد.
خب حالا که با باروک و ویژگیهاش آشنا شدیم، وقتشه بریم سراغ مکتب کلاسیسیسم.
کلاسیسیسم یک تاریخ مشخص نداره اما بهطور خلاصه به سه دوره تقسیم میشه.
اولیش، دوران گذار از باروک به کلاسیسیسمه، حدود سال ۱۶۳۰ تا ۱۶۶۱، که در اون نویسندهها کمکم به نوشتن، بر اساس یک سری قوانین مشخص و صحبت از موضوعات منطقی، گرایش پیدا میکنند.
دومیش، خود دوره کلاسیکه که بین سالهای ۱۶۶۱ تا ۱۶۸۰ بوده. نوشتههای کلاسیک همیشه اصل اعتدال و میانهروی رو رعایت میکردن. این متون بر پایه عقل و استدلال نوشته میشدن و تخیل در اونها به صورت محدود به کار گرفته میشد.
از اصلیترین ویژگیهای این نوشتهها، قانون وحدت سهگانه بود. حالا ببینیم این قانون چی میگه. این قانون میگه که ما سه تا اصل داریم که باید رعایت بشن.
اولیش قانون وحدت موضوعه؛ یعنی در تمام طول داستان، فقط یه موضوع اصلی داریم و هیچوقت از اون موضوع خارج نمیشیم و همه اتفاقات به پیشبردن همون موضوع کمک میکنن.
دومیش قانون وحدت زمانه؛ به این معنی که تمام داستان باید در حداکثر ۲۴ ساعت اتفاق بیفته.
سومین قانون، قانون وحدت مکانه؛ یعنی تمام ماجرا در یک مکان رخ میده.
به جز این قوانین، متن کلاسیک باید آموزنده و الهام گرفته شده از پیشینیان باشه و در اون جایی برای خشونت و رابطهی فیزیکی و هر چیزی که مخاطب رو دچار شُک بکنه، وجود نداره. البته استثناهایی هم وجود داشته که در اونها این قوانین رعایت نشده باشه.
پیر کورنِی و ژان راسین، نمایشنامه نویسان فرانسوی، از معروفترین نویسندگان کلاسیک به شمار میان.
حالا سومین دوره میشه بعد از دوران کلاسیک، یعنی عصر پستکلاسیک یا پساکلاسیک. این دوره تفاوتهایی با خود دوره کلاسیک داره؛ به عنوان مثال دیگه تقلید از پیشینیان مورد توجه نیست و نویسندهها به دنبال نوشتههای تازه هستن که این موضوع خودش، سرآغازی بر عصر روشنگری قرن هجدهم میشه.
پس حالا ما تو این پست با "باروک" و "کلاسیسیسم" آشنا شدیم. به طور خلاصه، باروک از هیچ چیز مطمئن نیست و همه چیز رو در حال تغییر و مسخ میبینه. اما در کلاسیسیسم، ما شاهد قوانین مشخص، ثابت و دقیقی هستیم که به منطق و عقل گره خوردن.
خب، حالا شما طرفدار کدوم مکتب هستید؟ اگر دوست داشتین میتونین تو کامنتا بهم بگین. اگرم که نه، خوشحال میشم نظرتونو درمورد این پست بدونم. اگر همونم نه، خوشحال میشم پستهای بعدی که میزارم رو مطالعه کنید.
ارادتمند شما، بز کوهی
مطلبی دیگر از این انتشارات
باران بنای باریدن دارد
مطلبی دیگر از این انتشارات
ژان راسین، شکوه تراژدی و شُوک احساسی (Jean Racine)
مطلبی دیگر از این انتشارات
پرفورمنس آرت چیست؟ | معنی پرفورمنس | هنر نمایشی پرفورمنس | آثار پرفورمنس