??
حالا چی؟
منبع:
مترجم:
سارا اکرمی
مهمترین نکته در باره ی سوگ
یک چیز مهمی که ما از نوجوان هایی که کسی از نزدیکان شان را از دست دادند یاد گرفتیم این هست که سوگ هرکاری که بخواهد انجام می دهد.یعنی اینکه از هیچ قانون مشخصی پیروی نمی کند و هیچ برنامه ی مشخصی ندارد. هیچ دستور العملی برای سوگ وجود ندارد و چیزی به اسم راه درست یا راه غلط سوگواری وجود ندارد. مهم ترین کار این هست که بفهمید چه چیزی به شما کمک می کند تا با همه ی مشکلاتی که سوگ به همراه دارد کنار بیایید و چه چیز هایی کاملا بدون فایده هستند.همه چیز کاملا به شما بستگی دارد.
حدس میزنم به این دلیل اینجا هستید که کسی را از دست داده اید. آن شخص هرکسی می تواند بوده باشد؛ پدر یا مادر،خواهر یا برادر،پدر بزرگ یا مادر بزرگ،دوست نزدیک، یا سایر اعضای خانواده و نزدیکان. به هرحال خوشخالم که این راهنما را پیدا کرده اید.
اطلاعاتی که اینجا وجو دارد حاصل از تجربیات مر کز dougy در برخورد با نوجوانان سوگوار است؛چرا که آنها بیشتر از هر کسی می توانند این موضوع را درک کنند.
سوگ می تواند همه چیز را به هم بزند.وقتی کسی می میرد اکثر ما نمی دانیم که باید چه کاری انجام دهیم،چگونه صحبت کنیم، یا حتی چه حسی داشته باشیم.همه چیز عجیب و غریب و سردرگم کننده هست. ارتباط با دیگران راجب مسئله ی سوگ کار سختی است.تا حالا شده به کسی بگویید که یکی از نزدیکان تان را از دست داده اید و بعد هم آنها عجیب نگاه تان کرده باشند یا بهتان بگویند که راست میگی؟؟ حس خوبی ندارد.درسته؟؟
وقتی کسی فوت می کنند دنیا می تواند صد و هشتاد درجه تغییر کند.بعضی از نوجوان ها می گویند سوگ مثل یک طوفان یا گردبادی می ماند که هرچیزی را که سر راهش است بر می دارد. شما می مانید و تکه هایی از آن که باید آنها را بردارید و راهی پیدا کنید که بدون آن شخص، زندگی کنید.چه کسی خواهید شد؟خانواده تان چه واکنشی نشان خواهند داد؟چه چیز هایی را به یاد می آورید و چه چیز هایی را فراموش می کنید؟ هیچ توقعی راجب به نحوه تفکر و احساسات شما نسبت به آن شخص یا این فقدان وجود ندارد(با این که شاید بعضی ها "باید" های زیادی را به شما متحمل کنند) سوگ ممکن است پرسر و صدا و شدید باشد شاید هم آرام و بی صدا.بعضی ها راجب به احساسات شان مطمئن نیستند. همه ی اینها طبیعی هست.
احساسات و بقیه ی چیزهای عجیب
با اینکه هیچ کس احساسات واقعی شما را نمی داند، به نظر می رسد نوجوانان در مواردی اتفاق نظر دارند. بعضی وقت ها خواب شما به هم می ریزد؛ نمی توانید بخوابید،زود از خواب می پرید و خواب های عجیب و
بی سر و ته می بینید.ممکن است دیگر غذاها طعم قبلی را نداشته باشند، یا شاید دچار دل پیچه شوید.احتمالا حافظه تان به قوت قبل کار نمی کنند،چرا تولد دوستم را فراموش کردم؟؟گوشیم کجاست؟ممکن است شنیدن آرزو ها و رویا های بقیه آدم ها حالتان را خراب کند.
بسیاری از نوجوان ها وقتی کسی چند دقیقه دیر کند یا فورا پیام شان را جواب ندهد احساس نگرانی
می کنند. ممکن است فکر کنید به روش غلطی سوگواری می کنید یا اصلا سوگواری نمی کنید چرا که احساس بی حسی و سر بودن دارید. ممکن است با احساساتی نظر گناه، ترس، خشم یا حتی شرم رو به رو شوید.و باید به مدرسه بروید.... خیلی از بچه ها می گویند که خیلی سخت هست چون نمی توانند مثل قبل تمرکز کنند یا تکالیف شان را انجام دهند.
گناه و شرم
به طور تقریبی حدس می زنیم که 99.9% از آدم های سوگوار به خاطر کارهایی که انجام داده اند یا نداده اند و چیز هایی که گفته اند یا نگفته اند احساس گناه یا پشیمانی می کنند. از ما توقع نمی رود که در رابطه مان با اطرافیانمان بی نقص عمل کنیم.همه ی ما انسانیم و کارهایی را انجام می دهیم یا چیز هایی می گوییم که بعدها آرزو میکنم ای کاش آنها را انجام نداده بودیم یا نگفته بودیم. وقتی کسی از دنیا می رود این احساسِ کاملا طبیعی، می تواند شدت بیشتری داشته باشد که چرا که شما امکان عذر خواهی از آن فرد را (به صورت رو در رو) ندارید.بسیاری از نوجوانان با پذیرش احساسات،بدون آنکه بخواهند با عجله آنها را کنار بزنند حس بهتری پیدا
می کنند. بعضی وقت ها همراهی کردن با گناه و پشیمانی می تواند شدت آنها را کاهش دهد.
می توانید یکی از پیشنهاد های موجود در قسمت ده بخشی این توصیه نامه را امتحان کنید. اگر از اینکه باید با شخص متوفا رفتار مشخصی را می کردید احساس گناه یا نگرانی می کنید میتوانید با یک بزرگ تر قابل اعتماد که وضعیت شما را می داند صحبت کنید و سوالات خود را از او بپرسید.این شخص ممکن است یک متخصص، دوست خانوادگی، پرستار، معلم، مربی یا هر کسی که می تواند حرفی به جز "این حس را نداشته باش" یا "خودت هم میدانی که اینطور نیست " بزند، باشد.این پشیمانی می تواند به شما الهام کند که در آینده نسبت به آدم هایی که به آنها اهمیت می دهید متفاوت رفتار کنید.
مادر جواکین بعد از اینکه او را به مدرسه رساند در اثر تصادف فوت کرد. اون روز صبح جواکین دیرش شده بود و وقت نداشت که به مادرش بگویید "ممنونم مامان،دوست دارم".بنابر این او در حال حاضر تلاش می کند تا همیشه بعد از خداحافظی به دوستان صمیمی و خانواده اش به گوید که آنها را دوست دارد.
بسیاری از نوجوان ها وقتی عزادار هستند نمی توانند مانند همیشه با خانواده و دوستان شان ارتباط برقرار کنند. دوستان،هر چقدر هم که اهمیت بدهند، همیشه نمی دانند که چگونه رفتار کنند وتلاش آنها برای خوشحال کردن شما می تواند کار را خراب کند. صادقانه بگویم؛وقتی که سوگ وار هستید ممکن است هیچ چیزی درست و سر جایش نباشد حتی چیز هایی که شما تا قبل از آن اتفاق عاشق شان بودید. ممکن است به سرعت ناراحتی تان را به آدم هایی که به شما نزدیک هستند نشان دهید،شاید این روز ها زود تر از کوره در بروید و کلافه شوید؟اگر این طور هست باید بگم که شما تنها نیستید.
خانواده: با یکدیگر و جداگانه سوگ را طی کنید.
سوگ می تواند خیلی چیز های دنیای شما را تغییر دهد،از جمله ارتباط شما با خانواده.شاید به راحتی بتوانید
را جب سوگ تان با اعضای خانواده تان صحبت کنید. ممکن هم هست که صحبت کردن یا نشان دادن احساسات تان به خانواده به مراتب برای تان سخت تر از نشان دادن آنها به دوستان یا حتی غریبه ها باشد.نحوه ی سوگواری آدم ها بسته به سن،جایی که در آن بزرگ شده اند،توقعات فرهنگی(شاید والدین یا بقیه اقوام از شما انتظار داشته باشند رفتار های مشخصی داشته باشید که مطابق با احساسات واقعی شما نباشند)،دین یا معنویت، هنجار های جنسی(بسته به جنسیت تان اقوام از شما می خواهند که گریه کنید یا نه کنید) و توقعات خانواده در جهت انجام کار های خانه یا اهمیت دادن به بقیه افراد متفاوت است.
شاید خانواده هایی را درفیلم ها و برنامه های تلویزیونی ببینید که روش سوگ واری شان کاملا با شما متفاوت است. و همین باعث شود که شک کنید که "آیا ما داریم اشتباه می کنیم؟"
اگر به یاد داشته باشید که فرهنگ ها،نسل ها،خانواده ها و حتی محله های مختلف تعاریف متفاوتی از روش "درست" سوگواری دارند احساس بهتری نسبت به مدل عزاداری خود پیدا خواهید کرد.
گاهی اوقات توقعات و روش های فردی سوگواری می تواند باعث ایجاد تنش و سوء تفاهم در جوامع یا خانواده ها شود.صحبت کردن با یک دوست یا بزرگتر قابل اعتماد در جهت نشان دادن نیاز های تان و یا حتی درخواست کمک از خانواده تان می تواند مفید باشد.
اگر فراموش کردم چی؟
همانطور که سوگ خود را طی می کنند ممکن است نگران شوید که چیز های مشخصی راجب به فرد فوت شده را فراموش کنید.می توانید از آشنایان و دوستان بخواهید که خاطره ها و داستان هایش را راجب آن فرد بگویند.
هشدار:شاید گریه گنند،اشکالی نداره!
برای داشتن اطلاعات بیشتر از چه کسی می توانید کمک بخواهید؟ چه کسی می داند که وقتی پدرتان نوجوان بوده است چجوری بوده است یا مادر بزرگتان دوست داشته به کجا سفر کند؟می دانیم که همه ی آدم ها خیلی به شخص فوت شده نزدیک نبودند. مهم نیست رابطه ی شما با آن فرد چگونه بوده است .حتی اگر اصلا رابطه ای هم در کار نبوده است شما همچنان می توانید غمگین باشید.
دور کار هایی که آدم ها می کنند یا حرف هایی که میزنند و شما را اذیت می کند دایره بکشید.
گفتن "به خاطر اتفاقی که افتاد متاسفم"
با اینکه دوست نیستیم از راه می رسند و مرا به آغوش می کشند
جملاتی از قبیل "داره روانیم می کنه کاش مامانم زود تر بمیره"
گفتن " می دونم چه حسی داره گربه/همستر/پدرِ پدر جد من هم فوت کرده است"
سوال پرسیدن:"هنوز با هاش کنار نیومدی؟"
خودتان بنویسید........(ممکن است لیست شما بلند تر از لیست ما باشد)
ده کاری که می توانید توی بالا و پایین های سوگ امتحان کنید.
1- یادت باشد که نفس بکشی. وقتی که احساسات ما شدید می شوند معمولا نفس مان را حبس میکنم یا نفس های کوتاه و سطحی می کشیم. اول متوجه نفس کشیدن خودت شو و بعد سرعت آن را کاهش بده و بازدم خود را نسبت به دم طولانی تر کن.
2- بدنت را تکان بده.لازم نی ورزش کنی،(البته میتونی بکنی)راه برو ،شنا بزن،برقص یا به راحتی بالا و پایین بپر.
3- به یک دوست زنگ بزن یا پیام بده.کسی را انتحاب کن که می داند چه کاری انجام بدهد و چگونه به تو گوش دهد. یا حداقل میتواند یک فیلم از حیوانات با مزه برایت بفرستد.
4- بنویس.به دستور زبان و املای کلمات توجه نکنید.نمره ای در کار نیست.
5- بکش،نقاشی کن،کلاج درست کن.بعضی وقت ها سوگ در لغات نمی گنجد .هنر می تواند راهی عالی برای از بین بردن احساساتی باشد که معنا ندارند.
6- برای تمام احساساتی که داری فضایی ایجاد کن. اگر تلاش کنی آنها را کنار بزنی احتمالا با قوت بیشتری بر
می گردند.احساسات تغییر می کنند و برای همیشه نمی مانند. سوگ هیچ خط زمانی ندارد اما واقعا با گذر زمان تغییر می کند.
7-با خودت مهربان باش. آن صدایی که بعضی وقت ها تو را مجازات می کند را می شناسی؟شاید عجیب به نظر برسد ولی می تونی با صحبت کردن با آن صداش را کم کنی.«سلام. صداتو میشنوم.نگرانی که شاید دارم اشتباه میکنم.اما باوری کن نمیکنم.در حال حاضر من دادم همه ی تلاشم را می کنم وبابت نگرانی ات ممنونم»
8- برای خودت دوست خوبی باش.به خودت بگو «میتونی انجامش بدی»حتی اگر نمی دانی قرار است چی کار کنی.شاید احساساتی که قبلا نداشتی را تجربه کنی یا مجبور باشی برای اولین بار در زندگی ات کاری را انجام دهید و باید همه ی این کار ها را بدون آن شخص فوت شده انجام بدی.کمی فکر کن و تفاوت را حس کن و به خودت بگو «حتی با اینه که آلان سر درگم هستم ولی یک راهی پیدا می کنم و انجامش می دهم و بعد .....»
9- درخواست کمک کن.می دونیم، این کار واقعا می تواند سخت وترسناک باشد. آسان بگیر و یادت باشد که معمولا آدم ها می خواهند که کمک کنند.فقط منتظند تا ازشون در خواست شود.
10- هرچیزی که خوب پیش می رود را جشن بگیر. هنگام سوگواری باز کردن فضا برای احساسات خوب می تواند سخت باشد.ممکن است که اگر متوجه خنده یا حال خوبت شوی احساس گناه کنی. ایجاد یک وقفه در سوگ به معنای این نیست که آن شخص را کمتر دوست داری یا دیگر دلتنگش نیستی.
در خواست کمک بیشتر
و در آخر.سوگ می تواند خیل سخت باشد و باعث می شود کار هایی که قبلا سخت بودند غیر ممکن به نظر برسند. بعضی وقت ها نوجوانان عزادار به کمک های بیشتری نیاز دارند.اگر در خواب،مدرسه،خورد و خوراک مشکلی پیدا کردی یا به فکر آسیب زدن به خود یا دیگران افتادی،صحبت کردن با یک انسان خوب بهترین راه برای در خواست کمک هست.می توانی با یک دوست،یکی از اعضای خانواده یا معلم و مشاور مورد اطمینان شروع کنی یا با اورژانس اجتماعی یعنی 123 تماس بگیری.
برای دریافت و اشتراک گذاری مقاله به صورت پی دی اف به آدرس زیر در لینکدین مراجعه کنید:
مطلبی دیگر از این انتشارات
و ناباورانه دو سال گذشت .....
مطلبی دیگر از این انتشارات
شادی از زبان یک فرد سوگوار
مطلبی دیگر از این انتشارات
نامه ای به همه ی آنهایی که در رنج هستند