??
هر کسی که عزیزی را از دست داده میدونه......
تنهایی یکی از احساسات طبیعی سوگ، و یکی از مراحل پذیرش یک فقدان هست.وقتی که عزیز آدم می میرد، یک حفره ای در زندگی آدم ایجاد میشود که هیچ کس و هیچ چیز نمیتونه آن را پر کند. در عین حال انگار که هیچ کس دیگه ای نمی تونه درک کنه.احساسات سخت و شدید سوگ باعث میشوند که آدم به سمت انزوا و تنهایی کشیده بشه. حتی در یک جمع زیاد، وسط یک مهمانی پرجمعیت یا یک خیابون شلوغ آدم احساس دیده نشدن،درک نشدن و درد می کنه.
هر کسی که عزیزی را از دست داده می داند که آدم دلش برای حضور،حرف زدن، صدا،بو و صرفا وجودِ خود اون فرد تنگ میشه.
تنهایی و انزوا منبع عظیمی از درد برای آدم های سوگوار هست. شاید به خاطر اینکه تیم حمایتیتان کنارتان نیستند.یا شاید چون به خاطر اینکه فکر میکنند باید به شما فضا بدهند از شما دوری میکنند و نمیدانند که شما احساس تنهایی میکنند.به هر حال احساس تنهایی بخش طبیعی و رایج سوگ هست.از این پنج راهکار برای کنار آمدن با آن استفاده کنید.
۱- از صحبت کردن نترس.
سوگ یک تجربه ی خیلی منزوی و تنهاست. با اینکه شاید متناقض به نظر برسه، اما صحبت کردن راجع به این سختی ها کمک می کند.اگر کسی ازت می پرسه حالت چطوره یا چیزی نیاز داری، راستش رو بگو.
۲- یادت باشه که تنها بودن بخشِ طبیعیِ سوگ هست.تو هیج مشکلی نداری.
سوگ سخت است.همه ی جهات زندگی را تحت تاثیر می گذارد،کوچک و بزرگ. آدم سوگوار احساسات و اتفاقاتی را تجربه می کند که خیلی عجیب و ناخوشایند، ولی کاملا طبیعی هستند؛ مثلا تنهایی. اگر احساس تنهایی میکنید دیوانه نیستید، سوگوارید.
حتی وقتی که آدم ها کنارت هستند ممکن هست احساس تنهایی کنی.چون دلت برای کسی که واقعا دلت میخواست اینجا باشه تنگ شده.
اگر دلتنگ کسی هستی، درد غیاب او را احساس میکنی، و یاد تمام روز هایی هستی که با هم در یک اتاق بودید،تلفن می زدید،یک دوری می زدید و با تمام وجودت می خوای که به جای اینکه الان تنهایی سوگواری کنی کنارت می بود، همه اش کاملا طبیعی است.
3- از بقیه آدم های سوگوار کمک بخواه.
آدم های سوگوار می دانند که می شود توی جایی که پر از آدم هست هم احساس تنهایی کرد. آدم های سوگوار میدانند چه حسی دارد که با بقیه فرق داشته باشی،انگار فراموش شده باشی. این احساس نادیده گرفته شدن و نامرئی بودن باعث می شود که آدم های سوگوار برای حمایت از یکدیگر منبع فوق العاده ای باشند. بعد از مرگ و بعد از فقدان، بعد از اینکه همه ی آدم ها به زندگی عادی شون باز می گردند دوستیِ افراد سوگوار باقی می ماند. من هیچ وقت جمعی مهربان تر از گروهی از افراد سوگوار ندیدم.
4- مقدار زمانی که با آدم ها میگذرونی رو به تعادل برسون.
ارتباط با آدم ها باعث می شود از تنهایی فاصله بگیریم اما این کار را بیش از حد انجام نده. کارهایی که حتی به مقدار خیلی کم، امید یا محبت به ساعت،روز یا هفته ات می بخشند را قبول کن.با آدم هایی کنارشون احساس راحتی می کنی ملاقات کن.بسته به علایق ات به یک کتاب فروشی، کافه، فروشگاه و ... سر بزن.سعی کن به زندگی ات کمی نور بدی.
بعضی وقت ها از لاک خودت بیرون بیا. موقع سوگواری توی خونه موندن خیلی وسوسه انگیز هست؛ مخصوصا وقتی که احساس می کنی کسی متوجه حالت، نیمشه. یادت باشه که هروقت بخوای میتونی خیلی کوتاه در یک مراسم حضور پیدا کنی و بعد بهونه بیاری و بیای بیرون.
اما از طرفی باید به موقعیت هایی که باعث هدر رفتن انرژی ات میشوند نه بگویی. ارتباط با دیگران فرصت های بیشتری برای مبارزه با سوگ و تنهایی به وجود می آورد. اما با ملاحظه به دعوت نامه ها رسیدگی کن.خیلی بیش از حد این کار را نکن.به یک تعادل برس.
به خودت سخت نگیر.
سوگ فضایی جدید هست و معمولا آدم نمیفهمه به چه چیزی نیاز داره.در غیاب عزیزت با "باید ها و نباید ها" سطح توقع را از خودت بالا نبر.(مثلا شاید کسی بهت بگه به نظرم باید بیشتر بری بیرون. یا اینکه به خودت بگی نباید اینقدر گریه کنم) . بر اساس حالِت در لحظه تصمیم بگیر که چی برات بهتره.
بگذار بقیه بهت کمک کنند.من معمولا افراد سوگوار را تشویق می کنم که دعوت و پیشنهاد های بقیه را قبول کنند.
همیشه یادت باشه که تو مجبور نیستی قربانی احساس تنهایی باشی. هر وقت که بخوای میتونی با یک تلفن یا گپ زدن با یک آدم این تنهایی را بشکنی. احساساتت را با آدم هایی که به اونها اعتماد داری درمیون بگذار، کسی را به دنیای شخصی ات راه بده. آدم های اطراف تو _ اعضای خانواده،دوستان،همکاران، مشاوران_ همگی عضوی از تمیم حمایتی تو هستند، اگر به آنها اجازه بدی....
منابع استفاده شده:
مطلبی دیگر از این انتشارات
مکالمه ای با چت جی پی تی درباره درباره سوگ
مطلبی دیگر از این انتشارات
ماسک لبخند
مطلبی دیگر از این انتشارات
یازدهم لعنتی