دستمزد تولید محتوا متنی: کاسب باشیم!

شاه کلیدی که به همۀ تولیدکنندگان محتوا در ابتدای نوشتارم می‌توانم بدهم این عبارت است:

برای دریافت دستمزد تولید محتوا، کاسب باشیم؛ چرا که کاسب دوست خداست.

تعرفۀ دستمزد تولید محتوا فقط به خود اشخاص بستگی دارد.
تعرفۀ دستمزد تولید محتوا فقط به خود اشخاص بستگی دارد.

اما شرح مطلب و عرایضم که اُمیدوارم بهبودی برای درآمد همۀ تولیدکنندگان محتوا در سال 1402 به بعد باشد. به عنوان کسی که از 1373 دست به قلم هستم و قدرت نویسندگی را با تمام پوست و گوشت و استخوانم لمش کرده‌ام، «وضعیت کاری تولید کننده‌های محتوای متنی در ۱۴۰۱» رو مطالعه کردم و باید مطالبی رو بازخورد می‌دادم و بر حسب وظیفه و تجارب مواردی را می‌نوشتم. بدون شک ذکر همۀ موارد و مسائل در یک نوشتار متنی ممکن نیست و برای تکمیل بحث، باید گفتگوهایی جدی بین افراد متخصص و صاحب نظر این حوزه صورت بگیرد.

1) هزینۀ تولید محتوا فقط یک تعرفۀ ریالی یا حتی دلاری! برای یک کلمه نیست. برای این گزاره من دلایل محکمی را دارم که فقط یک دلیل آن این هست که: آیا ارزش سلامتی تولیدکنندۀ محتوایی که در 20سالگی دارد یک محتوای متنی را تولید می‌کند، به اندازۀ یک فرد 30 ساله یا 40ساله هست؟ دغدغه‌های اقشار سنی مختلف در خرید کالا و خدمات با هم یکسان است؟ چند شرکت تولید محتوا در تهران رو فقط مروری کوتاه بکنیم، متوجه می‌شویم ارزش محتوا رو به ریال و آن هم فقط به تعداد کلمه می‌بینند. پلتفرم‌های واسطۀ تولیدمحتوا، چنین عملکرد نادرستی رو لحاظ کردند و نتیجه همان همکاری 10درصدی بوده که در این گزارش هم به درستی بهش اشاره شده است.

ارزش دستمزد برای تولیدکنندگان محتوا در بازه‌های سنی مختلف، یکسان نیست.
ارزش دستمزد برای تولیدکنندگان محتوا در بازه‌های سنی مختلف، یکسان نیست.

راستگویی در کار با مشتری(کارفرما) چقدر ارزش دارد؟ نمی‌شود از کیفیت کار دزدید؟ قطعاً می‌شود. انصاف داشتن در ارائۀ کار چطور؟ امانت‌داری در محتواها چقدر ارزش دارد؟

انتفاع مستمر از تولیدمحتوا، تجربه‌ای هست که به شخصه با تیم دوستانمان به آن رسیدیم. یعنی چه؟ برایتان عرض می‌کنم. پروژه‌ای مربوط به یک شرکت دانش‌بنیان به دست ما رسید و درخواست ارائۀ هزینه شد؛ مشخصاً در ارائۀ پیشنهاد قید کردیم: انتفاع مستمر از کلیۀ محتواهای متنی درج شده در وب‌سایت مشتری تا همیشه. و سازوکاری رو در متن پیشنهاد تنظیم کردیم و ارائه دادیم و منوط به ثبت در دفتر اسناد رسمی هم شد؛ و ملاحظات ریز اما مرتبط دیگر. پس خودمان، ارزش کار خودمان را درست درک کردیم.

تولیدکنندۀ محتوا اول باید خودش به این باور برسد اگر 100 محتوای متنی 2000کلمه‌ای برای یک سایت تولید و سلامتش را صرف می‌کند، این محتوا بارها و بارها به صاحبش سود می‌رساند و بسیاری از این انتفاع‌ها، عملاً ممکن است دیده نشود. به زبان ساده‌تر: مدل 100% محصول محور برای محتوا صادق نیست. یعنی چه؟

یعنی اینکه: تولید محتوا مانند کارگری یا کارمندی نیست؛ تولید محتوا فضایی کاملاً متفاوت دارد: اگر کارگر یک هفته در خط تولیدی نباشد و 1000 بطری را از محصول پر نکند، اتفاقی می‌افتد؟ اما تولیدکنندۀ محتوا 1000 پست را تولید می‌کند و می‌رود؛ دیگر قرار نیست اتفاقی بیفتد؟ قطعاً آن محتواها، تازه به سودآوری رسیده‌اند و ده‌ها سرنخ و مشتری قطعی را با خود به ارمغان می‌آورند؛ پس قیاس تولیدکنندگی محتوا با سایر مشاغل کارمندی و کارگری به اعتقاد و مهم‌تر از آن: تجربۀ من، کار صحیحی نیست.

دستمزد تولیدکنندۀ محتوا، سنخیتی با دستمزد کارگری ندارد.
دستمزد تولیدکنندۀ محتوا، سنخیتی با دستمزد کارگری ندارد.

و رویکرد صحیح در دریافت دستمزد رو خود تولیدکنندگان محتوا اول باید به احترام سلامت و زمان خودشان رعایت کنند. دقیقاً به همین خاطر هست که خیلی‌ها روی تولیدمحتوا به عنوان یک شغل تمام وقت حساب نمی‌کنند.

2) اهمیت تجربه، پارامتری هست که در فضای بازار کار تولیدکنندگان محتوا عملاً بهش توجهی نمی‌شه و بخشی از این آسیب، متأسفانه به تولیدکنندگان محتوا در سنین پایین‌تر برمی‌گرده که برای کسب رزومه و اعتبار، ناگزیر می‌شوند آگاهانه یا غیرآگاهانه تن به دستمزدهای پایینی بدهند که فاصلۀ زیادی با بیگاری(کار بدون دستمزد) ندارد. وقتی این نظرسنجی رو مشاهده می‌کنیم، به همین گزاره می‌رسیم که جوانان، بیشترین جمعیت رو تشکیل دادند؛ اما چه اتفاقی می‌افتد که در سنین بالاتر، این روند و تمایل کمتر می‌شود؟ یک دلیلش همین توان و سلامت جسمانی هست؛ توان تایپ کلمات و نگاه کردن به صفحۀ مانیتور. دست کم نباید بگیریم این پارامترهای به ظاهر ساده رو. آیا تجربه هم توسط شرکت‌ها و کسب‌وکارهایی که نیاز به تولید محتوای متنی دارند هم لحاظ می‌شود؟

3) شاخص‌های کالاهای اساسی در دستمزدهای مربوط به تولید محتوا هم عملاً به روز نمی‌شود. ثبت سفارش تولید محتوا به نظر من دو حالت بیشتر ندارد: یا باید به یک شرکت/گروه واسطه سفارش تولید محتوا بدهی؛ یا اینکه به یک متخصص. اما در کدام حالت، منفعت شخص تولیدکنندۀ محتوا بیشتر لحاظ می‌شود؟ اصولاً اگر تولید محتوا را فقط بخواهیم تجاری نگاه کنیم، مسیر درستی رو در پیش نگرفتیم.

نقش تورم در برآورد صحیح از دستمزد مناسب برای تولید محتوا چقدر بوده است؟
نقش تورم در برآورد صحیح از دستمزد مناسب برای تولید محتوا چقدر بوده است؟

از مسائل بالا که بگذریم، شاید شاخص حداقل حقوق کارگری، بتواند برای همۀ تولیدکنندگان محتوا و به خصوص تولیدکنندگان محتوای متنی مشخص کند که ارزش کار خود را چقدر بگذارند. یعنی یک تولیدکنندۀ محتوا با همۀ سواد و دانش خود، ارزیابی کند که چقدر از یک کارگر اپراتور ساده در یک کارخانۀ تولیدی، بیشتر می‌داند و ارزش بالاتری رو خلق می‌کند. اینجاست که فرمول و مسائل حسابداری صنعتی و ارزش‌گذاری دارایی‌های معنوی و دانشی به چشم می‌آید: آیا تولیدکنندگان محتوا تاکنون، اینگونه خودشان را ارزیابی کرده‌اند؟

فرض کنیم یک مقالۀ 2000کلمه‌ای به ارزش هر کلمه 100تومان(به گواه این گزارش ارزشمند) تولید شود. مجموع 200تا هزار تومانی برای این مقاله پرداخت شود؛ اما آیا ارزش سلامتی و توان جسمانی تولیدکنندۀ محتوا هم پرداخت شده هست؟ این که یک محتوا کیفیت داشته باشد، کجا قرار است مشخص شود؟ این به تجربۀ من در پروژه‌های تولیدمحتوا و ارتباط با صاحبان کسب‌وکار و صنعت‌ها و استارت‌آپ‌ها، چیزی هست که خودمان تعیین می‌کنیم؛ درست همانند یک کاسب و مغازه‌دار.

ناراحت نشوید. می‌دانم در این فضا، حرف آوردن از کسب و کارهای سنتی شاید زیاد جالب نباشد؛ اما بیاییم از خودمان بپرسیم: چقدر کاسبی کردن را بلد هستیم؟ در چانه‌زنی و گفتگوهای قیمتی، چقدر بلد هستیم خودمون رو درست ارائه و به قول روابط عمومی‌ها: پرزنت کنیم؟

اهمیت ویراستاری در قیمت تمام شدۀ یک محتوا، نکتۀ بسیار مهم دیگری بود که در این گزارش به آن اشاره شده بود. ویراستاری، اهمیت بسیار زیادی رو در اثربخشی محتوا برای صاحب کسب و کار دارد؛ چرا که اگر اینگونه نبود، کپی پیست کردن و یا گوگل ترنسلیت بهتر از هر تولیدکنندۀ محتوا با کمترین هزینه کار می‌کرد!

فرق هست بی محتوای باکیفیت و محتوای بی کیفیت.
فرق هست بی محتوای باکیفیت و محتوای بی کیفیت.

پس کسی که سفارش تولید محتوا(اعم از محتوای متنی یا هر نوع دیگر آن) می‌دهد، نیاز به یک انسان توانمند برای رسیدن به هدفش دارد.

نگاه زنان و مردان به هر حال به مقولۀ درآمد تولیدکنندگی محتوا متفاوت است. به جز زنان سرپرست خانوار که کسب درآمد برایشان یک الزام جدی است، باقی زنان فوریتی مانند مردان در جامعۀ ایرانی از جهت کسب درآمد ندارند. شاید این حرف را برخی زنان و دختران محترم جدی نگیرند و یا اعتراض کنند؛ اما واقعیت امر این هست که در جامعۀ ایرانی، هنوز که هنوزه: مرد، نان‌آور خانواده و مسئول یک زندگی هست. این مرد هست که بعد از سربازی، باید روی پای خودش بایستند و درآمد کسب نماید و جامعه به او نگاه فردی را ندارد که قبل از سربازی بوده است.

این تحلیل حرف‌های ناگفتۀ بسیاری دیگری هم دارد که اگر خدا بخواهد، در شرایط خودش خواهم گفت.