قدم اول


قدم اول خودش یعنی رسیدن به هدف


از امروز یعنی چهارشنبه 16 خرداد 1403 خودم را مجاب کردم که هر روز باید چند سطر بنویسم .

حالا این سطرها می تونن یک گذشته باشه یک احساس باشه و یا یک اتفاقی که رخ داده و یا حتی از آرزوها و خواسته هام بنویسم .

اما باید بنویسم باید حتمن 4 روز در طول هفته بنویسم و سعی کنم که این استمرار رعایت بشه تا کم کم به هدفم برسم.

می دونیدهدفم چیه؟


چاپ یک کتاب .

البته نمی دونم تو این کتاب چی چی بنویسم .

ی وقتایی فکر می کنم خوبه که همین روزمره گی هام را تبدیل به کتاب کنم .

باور کنید من در طول ایام به دستاوردهای روحی و روانی خوبی می رسم که خواندنش شاید خالی از لطف نباشه.

من دارم سعی می کنم خودم را پیدا کنم و به هدفم برسم.

البته که اهداف زیادی در طول مسیر خواهم داشت که یکی از این اهداف من همین چاپ یک کتاب هست.

بماند که به یک عزیزی قول دادم که خاطرات ایشون را هم به نثر دربیارم و چاپش کنم .

خیلی وقت ها بهش فکر می کنم . ی وقتایی احساس می کنم اصلن من اینکاره نیستم و توانایی انجام این کار را ندارم .

اما وقتی پای مسئولیت و قولی که دادم وسط میاد به خودم میام و می گم شاید تونستم شروع کن .

و حالا این قدم های ابتدایی برای شروع رسیدن به یک هدف نهایی هست.

امیدوارم که بهش برسم .

اینم بگم به نظرم امروز می تونه همون پله اولی باشه که قراره آخرش من را روی سکوی آخر برسونه .

تمام اوهام و وهم من می تونه به واقعیت بپیونده و این رو می دونم که این امکان پذیر نیست جز همین انجام قدم های کوچک رو به جلو .