مشاور شرکت بیمه پارسیان
داستان کوتاه غذایی برای طوطی
خانمی یك طوطی خرید، اما روز بعد آن را به مغازه برگرداند.
او به صاحب مغازه گفت: این پرنده صحبت نمی کند.
صاحب مغازه پرسید: آیا در قفس طوطی آینه ای هست؟ طوطی ها عاشق آینه هستند، آنها تصویرشان را در آینه می بینند و شروع به صحبت می کنند.
آن خانم یك آینه خرید و رفت. روز بعد باز آن خانم برگشت و گفت: طوطی هنوز صحبت نمی کند.
صاحب مغازه پرسید: نردبان چه؟ آیا در قفسش نردبانی هست؟ طوطی ها عاشق نردبان هستند. آن خانم یك نردبان خرید و رفت.
اما روز بعد باز هم آن خانم آمد.
صاحب مغازه گفت: آیا طوطی شما در قفسش تاب دارد؟ نه؟! خوب مشكل همین است. به محض اینكه شروع به تاب خوردن کند، حرف زدنش تحسین همه را بر می انگیزد.
آن خانم با بی میلی یك تاب خرید و رفت.
وقتی آن خانم روز بعد وارد مغازه شد، چهره اش کاملاً تغییر کرده بود. او گفت: طوطی مرد.
صاحب مغازه شوکه شد و گفت: واقعا متاسفم، آیا او یك کلمه هم حرف نزد؟
آن خانم پاسخ داد: چرا! درست قبل از مردنش با صدایی ضعیف از من پرسید که آیا در آن مغازه، غذایی برای طوطی ها نمی فروختند؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
داستان کوتاه دستان دعا کننده
مطلبی دیگر از این انتشارات
داستان کوتاه جواب لطیف
مطلبی دیگر از این انتشارات
داستان کوتاه درویش نیازمند