رفتم دنبال رشتهام که مهندسی برق بود. بعد به دلیل عوض شدن محل زندگیم وارد بازار بیمه و فروش شدم. حالا هم چون نمیتونم راه برم دارم دیجیتال مارکتینگ میکنم.
اعترافات یک دیجیتال مارکتر!
بعد از چند سال فعالیت در فضای اینترنت چیزهایی آموختم که دانستن آنها ممکن است به درد هرکسی که در ابتدا این کار را شروع میکند بخورد.
آیا تاکنون برایتان پیش آمده است که به خودتان بگویید اگر به عقب برگردم این کار را انجام میدهم یا فلان کار را انجام نمیدهم؟ در این نوشته قصد دارم در مورد کارهایی که در فضای دیجیتال انجام دادهام چه درست و چه نادرست صحبت کنم و اینکه چه درسهایی از آنها فراگرفتهام. شاید بعضی از این مطالب حالت اعتراف داشته باشد یا شاید بعضی از کارها را مجبور بودم انجام دهم و چاره دیگری نداشتم. ولی بههرحال چیزهایی که از آنها آموختم بسیار مهم است و این اطلاعاتی است که در ابتدای راه به آن احتیاج داشتم ولی در دسترسم نبود. بههرحال انتقال تجربه برای هرکدام از ما مفید است. چون لازم نیست اشتباهات دیگران را دوباره تکرار و وقتمان را تلف کنیم.
فعالیت در فضای دیجیتال
سال ۹۵ به دلیل مشکلات جسمی و کاری مجبور شدم که خانهنشین شوم. بعد از چند ماه استراحت متوجه شدم که نمیتوانم بیکار بمانم. دنبال کار از راه دور و در اینترنت بودم. تا اینکه یکی از دوستانم به من پیشنهاد کرد که سایت سازی با وردپرس را یاد بگیرم. و این شروع حضور جدی من در فضای دیجیتال بود. در ابتدا به وبسایتی احتیاج داشتم تا آنچه میآموزم را روی آن پیاده کنم. در مورد سایت خیلی فکر کردم و ترجیح دادم سایت من فروشنده یک اسباببازی دستساز که عمویم تولید میکرد باشد. بهاینترتیب سایتم میتوانست پس از مدتی تعداد محصولات را افزایش داده و به یک سایت فروشگاهی تبدیل شود. مدتی بعد متوجه شدم که محصول دیگری برای فروش ندارم و همان محصول اولیه هم دیده نمیشود. پس چون در مورد غذا خوردنم بسیار دقت میکردم برادرم پیشنهاد داد سایتی در مورد غذا ایجاد کنم. بنابراین مطالبی در مورد خواص مواد غذایی به زبان انگلیسی از اینترنت دانلود کرده و با همکاری مادرم آنها را ترجمه کرده و در وبسایت قرار میدادم.
بعد از چند ماه چون مطالبم در گوگل دیده نمیشد ترجیح دادم که دستور غذا را نیز به سایتم اضافه کنم. بعد از مدتی سایتم در گوگل بازدید گرفت و هر روز تعداد بازدید آن بیشتر شد. بعد از آن در زیر مطالبم کامنت هایی نوشته میشد که عمدتاً منفی بودند یا سؤالهایی پرسیده میشد که جوابشان را نمیدانستم. من تجربهای در پخت غذا نداشتم و به آن علاقهای هم نداشتم.
آنچه آموختم 1: هرگاه میخواهم وبسایتی راهاندازی کنم باید موضوع آن را از مواردی که میدانم انتخاب کنم. مثلاً من پیش از آن در بازار بیمه مشغول بودم و تجربیاتی از فروش، صدور، خسارت و مدیریت در این بازار داشتم و در حال گذراندن دوره کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی با گرایش بیمه بودم. پس موضوع مناسب برای وبسایت من میتوانست در مورد بیمه، بازرگانی، بازاریابی و مدیریت باشد. به این شکل هم پیشینهای از این موضوعات داشتم هم میتوانستم در صورت نیاز به مطالب مربوط دسترسی پیداکرده و مطالب جدیدی یاد بگیرم و این مطالب را در سایتم انتشار دهم.
کمک کاربران
اینجا جایی بود که بازدیدکنندگان سایت به کمکم آمدند. پیشنهادهای آنها بسیار کاربردی بود. ایرادهایی را به دستور غذا میگرفتند و هرگاه یکی از کاربران سؤالی میپرسید که جواب آن را نمیدانستم یکی دیگر از کاربران پاسخ این سؤال را میداد. من تمام این پیشنهادها و پاسخ این سؤالها را در دستورهای غذایی وارد میکردم و این همان UGC یا محتوای تولیدی توسط کاربران است که این اصطلاح را بعداً یاد گرفتم. البته از تمام پتانسیل این محتوا استفاده نکردم و زنجیره تولید محتوا را کامل نکردم. مثلاً در مورد تهیه غذاهای دیگر سؤال پرسیده شد و من میتوانستم اینها را بهعنوان مطالب جدید وارد سایت کرده و از دستور غذای مرتبط که این سؤال در آن پرسیده شده بود به مطالب جدید لینک دهم.
آنچه آموختم 2: میتوانم از محتوای تولیدی توسط کاربران استفاده کرده و مطالب سایت را غنیتر کنم و چرخه تولید محتوا را کامل کنم.
سئو
دیده شدن محتوا توسط کاربران بستگی کاملی به سئو یا بهینهسازی برای موتورهای جستجو دارد. من در مورد سئو بسیار زیاد مطالعه میکردم.
آنچه آموختم 3: برای سئو داخلی وبسایت وردپرسی yoast seo بسیار مناسب است.
آنچه آموختم 4: ما نمیدانیم که رقبایمان در مورد سئو چهکارهایی کردهاند و سطح آنها در چه حدی است؛ بنابراین باید بهصورت پیوسته و بدون خسته شدن محتوا تولید کنیم تا امکان دیده شدن مطالب ما در موتورهای جستجوگر افزایش پیدا کند.
آنچه آموختم 5: اگر حوصله مطالعه در مورد سئو و یادگرفتن اصول آن یا تعقیب الگوریتمهای گوگل و هماهنگ کردن محتواهایتان با آن را ندارید یک اصل بسیار ساده را رعایت کنید. خودتان را بهجای مخاطب بگذارید و فقط برای او بنویسید. اینگونه بیشتر اصول سئو رعایت میشود.
مدل کسبوکاری
بعد از مدتی متوجه شدم که بازدیدکنندگان سایت افزایش پیدا کردند ولی این افزایش بازدیدکنندگان به معنی هزینه بیشتر برای من بود. پس به این نتیجه رسیدم که اکنون وقت تولید درآمد از وبسایت است.
آنچه آموختم 6: داشتن وبسایت هزینه دارد و باید روشی برای کسب درآمد از آن وجود داشته باشد تا حداقل هزینههای خودش را پرداخت کند؛ بنابراین قبل از راهاندازی یک وبسایت به مدل کسبوکاری آن فکر کنید تا پس از جذب بازدیدکنندگان از آن پول کسب کنید.
اکنون با توجه به محدودیتهای جسمی که داشتم از چه طریقی میتوانستم درآمد کسب کنم؟ اینجا بود که یکی از دوستانم یکی از شرکتهای بازاریابی شبکهای را به من معرفی کرد. خوبی این شرکتها این بود که شخصی که من زیرمجموعه او بودم در کسب درآمد با من شریک بود و هرچقدر من موفق میشدم بیشتر بفروشم درآمد او هم افزایش پیدا میکرد؛ بنابراین میتوانستم از کمکهای او استفاده کنم. پس محصولاتی به فروشگاه وبسایت من افزوده شد. همینطور دوستی داشتم که در زمینه فروش آجیل فعالیت میکرد و طبق توافق با او آجیل نیز به فروشگاه من اضافه شد. ولی مشکلاتی برای خرید، نگهداری، محاسبه سود فروش و ارسال محصولات داشتم. پس از مدتی طبق قرارداد همکاری درفروش با دیجی کالا بعضی از محصولات دیجی کالا را نیز به سایت اضافه کردم. با همه این کارها درآمد و سود قابلتوجهی نداشتم. شاید من به مطالبی که در دانشگاه یاد میگرفتم توجه نمیکردم یا فقط مطالبی برایم مهم بود که مربوط به گرایشم بود. چون بااینکه گرایش من بازاریابی نبود ولی درسهای بازاریابی را گذرانده بودم.
آنچه آموختم 7: باید حتماً به آمیخته بازاریابی دقت میکردم تا محصولاتی را که برای فروش مناسبتر بودند انتخاب میکردم.
آنچه آموختم 8: شاید این وسوسه برای همه وجود داشته باشد که هرچقدر محصولات تعریفشده در وبسایت بیشتر باشد احتمال دیده شدن آنها بیشتر است. همین اتفاق برای من افتاد. محصولات دیده میشدند ولی فروخته نمیشدند. تجربه به من میگوید که بهتر است تعداد کمتری محصول داشته باشیم و روی آنها بسیار خوب کارکنیم. اینگونه سود ما بیشتر میشود.
سایت سازی با وردپرس
اکنون بهجایی رسیده بودم که از سایت سازی توسط وردپرس چیزهایی میدانستم و خوشبختانه سفارشهایی برای ساخت وبسایت داشتم و بهصورت غیرمستقیم و نه مستقیماً از سایتم درآمدی کسب کردم. اینجا بود که به این نتیجه رسیدم که شغل ساخت وبسایت زیاد برای من مناسب نیست؛ زیرا متوجه شده بودم که اگر بخواهم بهصورت حرفهای کار ساخت سایت را ادامه دهم باید دانشی حداقلی در کد نویسی داشته باشم که من اصلاً هیچ علاقهای به کد نویسی نداشتم.
آنچه آموختم 9: بازهم به درسهایی که آموخته بودم دقت نکرده بودم زیرا گرچه گرایش من مدیریت استراتژیک نبود ولی درس مدیریت استراتژیک را گذرانده بودم و باید به نقاط قوت و ضعف و شرایط محیطی قبل از راهاندازی وبسایت دقت میکردم. روش SWOT در اینجا کارساز است.
لینک ها
در فرآیند ساخت وبسایت و آموختن روش آن بارها مجبور شدم URL ها را تغییر داده یا آنها را حذف کنم. مثلاً وقتیکه موضوع وبسایت عوض شد تعدادی از مطالب یا درواقع URL آنها را حذف کردم. یا مثلاً وقتیکه متوجه شدم که انتشار URL فارسی در شبکههای اجتماعی آدرسهای بلندی را تشکیل میدهد مجبور شدم که آنها را به انگلیسی تغییر دهم. یا وقتی آدرس سایتم را به https تغییر دادم. یا وقتیکه دامنه را از ir به com تغییر دادم مجبور شدم که تمام آدرسهای قبلی را به سایت جدید منتقل کنم. تمام این آدرسها redirect شدند و این دلیلی بر کندی وبسایت شد.
آنچه آموختم 10: هیچوقت مطالب و آدرسهای آنها را حذف نکنم و در صورت نیاز میتوانم آنها را پنهان کنم تا کسی آن را نبیند. اینگونه از خطای ۴۰۴ در امان هستم.
آنچه آموختم 11: برای کوتاه کردن آدرسهای بلند میتوانم از کوتاه کننده لینک استفاده کنم که موارد فارسی و انگلیسی آن در اینترنت موجود است.
آنچه آموختم 12: قبل از ساخت وبسایت به گواهی SSL که منجر به https شدن وبسایت میشود و نوع دامنه که ir یا com باشد فکر کنم تا بعداً مجبور به تغییر آنها نشوم.
قالب وبسایت
من توجه لازم را به قالب وبسایت نکرده بودم و این قالب را بارها عوض کرده و از قالبهای مجانی استفاده کردم. درحالیکه چیدمان مطالب سایت و بهینهسازی ظاهر وبسایت در آینده خیلی به قالب آن وابسته است. خوشبختانه قالبی که درنهایت برای وبسایت خود انتخاب کردم یک قالب پولی و معروف بود. ولی برای توسعه آن در آینده مشکل خواهم داشت. عوض کردن قالب هم کل ظاهر سایت را به هم میریزد. این درحالیکه وبسایت دیده میشود کار بسیار مشکلی است.
آنچه آموختم 13: قبل از ساخت وبسایت به قالب انتخابی بسیار توجه کرده و آن را از نظر سرعت، سئو، روش طراحی و ... بررسی کنم.
دوره آنلاین بازاریابی دیجیتال
من همزمان با مطالعه برای یادگیری وردپرس، در زمینه سئو و فروش و بازاریابی در فضای آنلاین هم مطالعه داشتم و با توجه به آموختهها و تجربههایم این موضوع را برای فعالیت خودم مناسبتر میدیدم. پیشنهادی کاری برای مدیریت شبکههای اجتماعی و مدیریت کسبوکار آنلاینی که در حال حاضر برقرار بود داشتم و این منجر به یک درآمد ثابت ماهانه شد. حالا که درآمدی داشتم در یک دوره آنلاین بازاریابی دیجیتال شرکت کردم و این کاری بود که دقیقاً باید انجام میدادم؛ زیرا هم آموختههای پراکندهام کاملتر میشد و هم در فضای بازاریابی و مخصوصاً از نوع آنلاین آن فعالتر میشدم و به کسبوکارم شکل منسجمتری میدادم.
حالا یکی از مشکلاتم این است که میخواهم نوشتههایم را در آنالیتیکس رصد کنم تا ببینم چند نفر آنها را میبینند و از آن نوشتهها به کجا میروند. ولی چون آدرس نوشتههایم postname/ است نمیتوانم این کار را انجام دهم. درصورتیکه بخواهم آدرس نوشتهها را عوض کنم آدرس نوشتههای قبلی نیز عوض میشود و این منجر به خطای ۴۰۴ خواهد شد.
آنچه آموختم 14: از همان ابتدا در مورد روش آدرس گذاری نوشتههایم تصمیم بگیرم تا در آینده بتوانم از این شکل آدرس گذاری استفاده کنم.
جمعبندی
در این متن سعی کردم با توجه به تجاربم در فعالیت در فضای اینترنت و مطالعات و آموختههایم در دوره کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی و دوره بازاریابی دیجیتال نکاتی را برای شروع فعالیت در فضای دیجیتال مطرح کنم. قطعا این متن کامل نیست و تعداد این نکات بیشتر از 14 مورد است. این متن را در آینده توسعه خواهم داد و از شما خواهش میکنم که تجربیات خود را به کامنت ها اضافه کنید تا راهگشای کسانی باشد که میخواهند در این حوزه فعالیت کنند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
یادگیری بازاریابی دیجیتال .
مطلبی دیگر از این انتشارات
بازاریابی دیجیتال؛ چرا و چگونه؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
تردید نکن! آنقدر تمرین هست که یک سال فعال باشی.