کارآفرینی

مسیر واقعی زندگی شغلی یا مجموعه‌ای از سوءتفاهم!

کدام مسیر را انتخاب کنم؟
کدام مسیر را انتخاب کنم؟

سبک زندگی ما ابعاد مختلفی دارد و این ابعاد باید با هم و در کنار هم به تعادل برسند تا احساس رضایت از خویش و خوشبختی (بخوانید موفقیت!) داشته باشیم. الزاما به این معنی نیست که همه چیز خیلی خوب و بدون مشکل باشد. مهم این است که متعادل باشد. کارآفرینی یک سبک زندگی است. این، اولین سوءتفاهم در مورد کارآفرینی، که همان برابر دانستن کارآفرینی و شغل‌آفرینی است، را بر طرف می‌کند. انتخاب کارآفرینی، انتخاب سبک زندگی است.

فایل صوتی گفتگوی عادل طالبی، استراتژیست در حوزه تجارت الکترونیک و محمدرضا شعبانعلی، صاحب امتیاز و مؤسس دانشگاه مجازی متمم را گوش می‌دادم.

گفتگوی عادل طالبی و محمدرضا شعبانعلی را در کانال کار و کسب پیدا کنید و گوش کنید.

در آن به نکته‌ای کمتربیان‌شده در خصوص توهم کارآفرینی اشاره شده بود. اینکه کارآفرین بودن یا نبودن یک انتخاب است و الزاما مسیر موفقیت از کارآفرینی فردی نمی‌گذرد.

تصمیم کبری: کارآفرین شدن یا نشدن؟ مسئله این است!
این کلیدی‌ترین سوال برای انتخاب مسیر زندگی شغلی است و به مرور به آن خواهیم پرداخت.


از سفر به تاریخچه زندگی خود شروع کنید
از سفر به تاریخچه زندگی خود شروع کنید


اما ... آیا می توان کارافرینی را آموخت؟

بله می‌توان آموخت! در ایران دوره‌های کارآفرینی بسیاری در مراکز دولتی، خصوصی و خصولتی برگزار می‌شود و همین‌طور در دانشگاه‌های مطرح، دانشکده‌های کارآفرینی و حتی مراکز غیرانتفاعی کارآفرینی وجود دارد که کارآفرینی را، حتی با تصور آموزش عملی، آموزش می‌دهند!

چه عالی!

اما آیا می دانید ازین مراکز، آموزشگاه ها و دانشگاه‌ها تا کنون چند کارآفرین تربیت شده‌اند؟ قصد ندارم با انتشار آمار و ارقام کار این مراکز را زیر سوال ببرم، چون تلاش آنها صحیح است؛ آنها کارآفرینی را آموزش می‌دهند، نه کارآفرین شدن!

تفاوت این دو در این است که وقتی کارآفرینی آموزش داده می‌شود فرض بر این است که شما در مسیر کارآفرینی قرار دارید و باید تمهیداتی داشته باشید و این تمهیدات را در آموزش به شما نشان می‌دهند! اما موضوع اصلی در مورد کارآفرین شدن این است که فرد از خود بپرسد: آیا من می‌توانم کارآفرین شوم و در من آمادگی آن وجود دارد؟ و عدم وجود چنین تفکری، سوءتفاهم بعدی، یعنی به قول عادل خان طالبی توهم کارآفرینی، را رقم می‌زند.


اکثر افراد به خوبی در مورد کارآفرینی و تعاریف و ویژگی‌های آن در مجموعه‌های آموزشی که نام بردم بهره‌مند می‌شوند؛ اینکه باید ایده داشته باشند و بتوانند آن را به شکلی نوآورانه عرضه کنند و امکان‌سنجی کنند، بازاریابی انجام داده و در نهایت ایده تجاری شود. اما کارآفرین نمی‌شوند! مشکل کجاست؟ آیا ایده مشکل دارد؟ آیا ارزیابی‌ها مشکل دارد؟ آیا نوآوری به‌کار گرفته‌شده واقع‌بینانه نبوده است؟ آیا محتوای آموزشی مشکل دارد؟ پاسخ همه این سوالات منفی است. مشکل آنجاست که همه چیزهای لازم را آموزش نمی‌دهند، بخش‌های مهمی از مسیر کارآفرینی الزاما آموزش دادنی نیست و این سوءتفاهم بعدی در مورد کارآفرین شدن است.

بسیاری از کارآفرین های بزرگ دنیا، یا آموزش آکادمیک و آزاد ندیده‌اند و یا اگر امثال استیو جابز و بیل گیتس در دانشگاه‌های بزرگ و معتبر مشغول به تحصیل بودند، در برهه‌ای که تصمیم به کارآفرین شدن گرفتند، ترک تحصیل کردند و از این نوع آموزش فاصله گرفتند.

یادگیری سوخت لازم برای حرکت در مسیر کارآفرینی است. به تعارض ذهنی بین آموزش‌های کارآفرینی و ضرورت یادگیری در مسیر کارآفرین شدن در پست‌های بعدی خواهم پرداخت.

چیزی که جایش در آموزش‌های کارآفرینی (حتی آموزش های عملی با پروژه های سنگین) خالی است تا کارآفرین شویم، چیست؟ ندانستن مسیر کارآفرینی. کارآفرین شدن نیاز به آمادگی دارد.

وقتی در مورد کار صحبت می‌شود، کمتر به آن بخش از زندگی که پشت سر گذاشته‌ایم، فکر می‌کنیم و بیشتر متمرکز بر این هستیم که از این به بعد برای کار چه تصمیمی می‌خواهیم بگیریم. و این هم سوءتفاهم دیگری است که در مسیر کارآفرینی دچارش می‌شویم.

به این بخش توجه کنید:

سه انتخاب پیش روی هر کسی برای آینده شغلی قرار دارد که هر کدام نیازمند کسب مهارت‌ها و توانمندی‌های خاص خود است:

1. استخدام

2. خوداشتغالی

3. کارآفرینی

این سه اولویت مانند پله‌های متوالی یک نردبان هستند که برای پا گذاشتن بر پله بعدی باید از پله قبلی عبور کرد و این همان بخشی از کارآفرینی است که آموزش داده نمی‌شود. آیا برای رسیدن به کارآفرینی گام‌های قبل از آن را پشت سر گذاشته‌اید؟

انتخاب هر یک از این سه گزینه وابستگی زیادی به نوع تفکر یا نگرش، سبک زندگی و عادات شکل‌گرفته در ما دارد؛ اینکه چطور برای زندگی آینده، تربیت شده و برنامه‌ریزی کرده باشیم. با این حال زمانی که این تصمیم کبری را بگیریم که کارآفرین شویم، می‌توانیم تغییرات لازم را ایجاد کنیم. عاداتی که از گذشته در ما شکل گرفته‌اند و ذهنیت ما را برای انتخاب سبک زندگی جهت‌دهی می‌کنند، یکی از عوامل مؤثر در انتخاب مسیر شغلی ماست. باید مراقب باشیم این عادات ما را در انتخابمان منحرف نکنند.

سوءتفاهم بزرگی که در مسیر کارآفرین شدن وجود دارد همین است که خودرأیی (در مقابل اعتماد به نفس)، ناسازگاری در تیم‌های کاری (در مقابل تحمل ابهام)، غرور بیش از حد (در مقابل میل به توفیق)، تندروی و یکه‌تازی (در مقابل ریسک پذیری) و سایر نقاط ضعف خود را از ویژگی های دیگر کارآفرینان تعبیر کرده و خود را فاتح قله‌های موفقیت در این عرصه می‎دانیم. تصور می‌کنیم یک روز با چنین نگاهی به خود، تصمیم به کارآفرین شدن می‌گیریم، عزم خود را جزم کرده و با هزینه و ریسک بالا شروع به راه‌اندازی یک کسب و کار می‌کنیم.

این بیشتر شبیه به یک شیرجه احمقانه است نه برنامه‌ریزی مدبرانه برای تضمین آینده زندگی خود.
از ویژگی‌ها و شناخت خود چقدر آگاهی داریم؟

کارآفرین شدن بهترین انتخاب برای آینده زندگی شغلی هر کسی می‌تواند باشد، به شرطی که شخصی که کارآفرین شدن را انتخاب می کند، مسیر آن را به درستی طی کند و در این راه بهای رشد و موفقیت خود را (که شکست‌های احتمالی کوچک و بزرگ است) بپردازد.

شاید در ادامه بخوانیم: دانشگاهی برای کارآفرین شدن وجود دارد؟ پاسخ مثبت است. آن را معرفی خواهم کرد.