چرا زنبورها ملکه‌ی خود را می کشند؟


در یک کندو، محوریت آن با ملکه زنبور عسل است. او تنها زنبور ماده ای است که تخم می گذارد. زنبورهای کارگر خود را وقف مراقبت از ملکه می کنند. به او غذا می دهند، تمیزش می کنند و او را خنک نگه می دارند. ملکه به ندرت پس از جفت گیری کندو را ترک می کند. او در داخل محافظت می شود و توسط کارگران خدمترسانی می شود.

اما گاهی اوقات زنبورهای کارگر ملکه خود را می کشند. این ممکن است تعجب آور به نظر برسد زیرا او بسیار مهم است. با این حال، کارگران دلایل خوبی برای حذف یک ملکه قدیمی دارند.

تخمگذاری ملکه کاهش می یابد

ملکه زنبور عسل در اوج زندگی خود توانایی تخمگذاری باورنکردنی دارد. او می تواند روزانه 1500 تا 2000 تخم بگذارد که بالاترین میزان تولید تخم در بین حشرات در سراسر جهان است. برخی از زنبورها حتی می توانند روزانه بیش از 3000 تخم بگذارند. ملکه می تواند این نرخ فوق العاده بالای تولید مثل را برای حدود 2-3 سال حفظ کند. در این دوره اوج، او رشد و شکوفایی سریع کندو را تضمین می کند. تخمگذاری پربار او منجر به یک تیم زنبور با بیش از 60000 زنبور پرمشغله در اوج تابستان می شود.


با این حال، با افزایش سن ملکه، توانایی تخم گذاری او به آرامی کاهش می یابد. ملکه معمولا بین 2 تا 5 سال عمر می کند. هنگامی که او بیش از سه سال سن دارد، تولید تخم او به طور قابل توجهی کاهش می یابد. یک ملکه سالخورده ممکن است روزانه فقط چند صد تخم بگذارد نه 1500 تخم قوی. ملکه‌های مسن‌تر نیز تمایل دارند تخم‌های نر بارور نشده بیشتری نسبت به تخم‌های بارور شده‌ای که به زنبورهای کارگر ماده‌ی مهم مورد نیاز کندو تبدیل می‌شوند، بگذارند.

زنبورهای کارگر باهوش به خوبی با میزان تخمگذاری ملکه و نیازهای کلی کلنی تنظیم شده اند. هنگامی که آنها احساس کنند که ملکه ناتوان است و قادر به حفظ تولید تخم کافی نیست، کارگران شروع به پرورش لاروهای جدید ملکه در سلول های ملکه ساخته شده می کنند.


ملکه بیمار یا ناقص می‌شود

ملکه ها می توانند به دلایل مختلف از جمله انگل ها، ویروس ها، عفونت های باکتریایی و آسیب های فیزیکی بیمار شوند. کنه واروآ یکی از خطرناک ترین انگل هایی است که ملکه های زنبور عسل را تحت تأثیر قرار می دهد. این کنه های کوچک خود را به ملکه می چسبانند و از همولنف او (خون حشره) که به تازگی معلوم شده از چربی زیر پوست زنبورها تغذیه می کنند. هجوم شدید واروآ می تواند باعث تضعیف و حتی مرگ ملکه شود. کنه ها همچنین به عنوان ناقل عمل می کنند و بیماری های ویروسی مانند ویروس های تغییر شکل بال را منتقل می کنند. ملکه ها همچنین مستعد ابتلا به بیماری های قارچی و باکتریایی هستند که می تواند آنها را برای تخم گذاری مناسب بیش از حد ضعیف کند.

صدمات جسمی مانند بال یا پای آسیب دیده نیز می تواند ملکه را ناتوان کند. ملکه ها باید بتوانند برای جفت گیری پرواز کنند، بنابراین یک بال آسیب دیده مانع از خروج او از کندو برای جفت گیری با نرها می شود. یک پای آسیب دیده توانایی او را برای راه رفتن روی شانه برای تخم گذاری مختل می کند. بدون تخمگذاری ملکه، کلنی محکوم به فنا است.

وقتی مشخص شد که ملکه آنقدر بیمار یا صدمه دیده است که نمی‌تواند به انجام وظایف خود ادامه دهد، زنبورهای کارگر او را کشته و از کندو خارج می‌کنند، فرآیندی که به عنوان آغوش مرگ شناخته می‌شود. این امر برای جلوگیری از سرایت بیماری های واگیر به سایر اعضای کلنی ضروری است. همچنین به کارگران نشان می دهد که زمان آن فرا رسیده است که یک ملکه جدید برای به دست گرفتن رهبری کندو پرورش دهیم. مرگ ملکه قدیمی جا را برای این ملکه جدید فراهم می کند تا جانشین او بشود.

ملکه جدید در عرض چند هفته شروع به تخمگذاری خواهد کرد و این چرخه ادامه خواهد داشت. از دست دادن یک ملکه همیشه یک اختلال مهم است، اما جامعه زنبور عسل بسیار سازمان یافته، روش هایی را برای جایگزینی ملکه های شکست خورده و تضمین تداوم رشد سریع کلنی فراهم کرده است.

ازدحام در کندو بیش از حد می شود

در طول ماه های گرم تابستان، داخل کندوی زنبور عسل در حال رشد ممکن است بسیار شلوغ شود. از آنجایی که ملکه روزانه 3000 تخم می گذارد، کندو می تواند به سرعت پرجمعیت شود. هنگامی که کندو بیش از حد شلوغ می شود، فرمون های ملکه به تمامی زنبورهای نرسد. کنترل او بر کلنی، زمانی که کارگران نمی توانند حضور او را به تشخیص دهند به شدت ضعیف می شود.

شرایط شلوغ و پر استرس نیز کارگران را تشویق به ساخت سلول های ملکه می کند. وقتی زنبورهای کارگر احساس می کنند که ملکه نفوذ خود را از دست می دهد، اوضاع را به دست خود می گیرند.

به محض ظهور اولین ملکه باکره جدید، نیمی از کارگران با ملکه قدیمی گروهی تشکیل می دهند و کندو را ترک می کنند تا خانه جدیدی پیدا کنند. این فرآیند بچه‌دهی، مشکل شلوغی کلنی را بیش از حد آرام می‌کند و به کلنی اجازه می دهد تا رشد کند و دو کلنی را تشکیل دهد. با این حال، ملکه پیر باید پس از ترک دسته اول کشته شود. اگر او به کندو اصلی بازگردد، ممکن است سعی کند ملکه های در حال رشد جدید را بکشد و کلنی را مختل کند. کارگران برای محافظت از اقتدار ملکه جدید، ملکه قدیمی را به خشونت دورش حلقه می زنند و خفه می کنند.

کشتن ملکه‌ی قبلی پس ازبچه‌دهی باعث می شود که فرآیند جانشینی مناسب انجام شود. ملکه باکره جوان که باقی می ماند می تواند کندو اصلی را تصاحب کند. او به سرعت جفت میخورد و شروع به تخم‌گذاری می‌کند تا جمعیت کلنی را که کاهش‌یافته دوباره پر از زنبور کند. غریزه بچه‌دهی و کشتن ملکه به زنبورها اجازه می دهد تا ملکه ای قوی داشته باشند و از ازدحام بیش از حد جلوگیری کنند.


ملکه های رقیب وجود دارد

وجود چندین ملکه به طور همزمان در کندو به ناچار منجر به درگیری می شود. ملکه های باکره ممکن است حتی زمانی که ملکه مادر هنوز سالم و مولد است ظاهر شوند. چند دلیل وجود دارد که چرا کارگران شروع به پرورش ملکه های جدید در زمانی که ملکه‌ فعلی خوب است، وجود دارد:

1. کندو در حال آماده شدن برای بچه‌دهی است

کارگران سلول‌های ملکه را برای آماده شدن برای یک گروه اصلی که با ملکه پیر ترک می‌کنند، راه‌اندازی می‌کنند. باکره باقی مانده کندوی اصلی را در اختیار خواهد گرفت.

2. بیمه در برابر از بین رفتن ملکه

اگر ملکه از کار بیافند و یا به طور غیر منتظره بمیرد، کارگران ملکه های جدیدی پرورش می دهند. این تضمین می کند که جایگزین های فوری در دسترس هستند.

صرف نظر از اینکه چرا باکره های جدید ظاهر می شوند، داشتن بیش از یک ملکه در کندو بسیار مخرب است. ملکه پیر به دنبال ملکه‌های باکره‌ای که تازه متولد شده‌اند، می‌گردد و سعی می‌کند آن‌ها را بکشد. او می خواهد سلطنت بلامنازع خود را بر کندو حفظ کند. با این حال، ملکه‌های باکره جوان‌تر و قوی‌تر اغلب در این نبردها بر ملکه‌ی قدیمی غالب می‌شوند.

اگر چندین باکره به طور همزمان ظاهر شوند، زنبورهای کارگر ممکن است مداخله کنند تا ملکه ها را وادار به مبارزه تا سر حد مرگ کنند. این نبرد تشریفاتی، مرحله نهایی رقابت برای تعیین اینکه کدام یک حق حکومت بر کندو را به دست خواهد آورد، است. کارگران دور ملکه ها دور می زنند و اساساً مبارزه را داوری می کنند. آخرین ملکه باقی مانده پیروز می شود در حالی که رقبای مرده از کندو بیرون کشیده می شوند.

نبرد مستقیم ملکه ها عدم تصمیم گیری را از بین می برد و کندو را قادر می سازد تحت رهبری جدید به جلو حرکت کند. تنها ملکه بازمانده، قدرت و توانایی خود را در دفاع از کندو ثابت کرده است. سپس او وظایف بسیار مهم تخم گذاری را بر عهده می گیرد و نسل جدیدی از زنبورها را در اختیار کلنی قرار می دهد. دوئل ملکه‌ها بحران داشتن تعدد ملکه را حل می کند و نظم را برقرار می کند.

ملکه با کندو ارتباطی ندارد

به ندرت، یک کلنی ملکه جدیدی را که توسط یک زنبوردار معرفی شده است طرد کرده و می کشد. زنبورها با فرمون ها و صداها می توانند تشخیص دهند که آیا از نظر ژنتیکی متفاوت است یا خیر. اگر او یک خارجی باشد، دور آن گلوله شده و او را به هلاکت می‌رسانند. آنها اهمیت مرتبط بودن را درک می کنند. بنابراین یک ملکه ناآشنا و خارجی از کندوی دیگر را نمی پذیرند.

به نظر خشن است که زنبورها ملکه مادر خود را می کشند. اما برای زنبورها، نیازهای کلنی در اولویت است. وقتی یک ملکه نمی تواند تولید مثل کند، کارگران بدون احساس او را جایگزین می کنند. این به کندو اجازه می دهد تا زنده بماند. تنها حرکت کارگران حفاظت از تداوم کندوی خود است. آنها آنچه را که برای نسل های آینده زنبورها لازم است انجام می دهند.

کشتن ملکه یک خیانت نیست بلکه تصمیمی غریزی توسط خرد کندو است. زندگی ملکه فقط زمانی ارزش دارد که برای کلنی مفید باشد. هنگامی که او هدف خود را از دست داد، سلطنت او باید پایان یابد. در قلمرو فریبنده زنبورها، وقتی سرنوشت کندو در تعادل است، احساسات هیچ تاثیری ندارد.

نتیجه

ملکه‌ها، زندگی بی‌نظیری دارند. اما آنها همچنان باید از قوانین عملگرایانه کندو تبعیت کنند. کارگران از حذف ملکه های پیر، بیمار یا غیرمولد دریغ نمی کنند. با جایگزینی ملکه های ناقص و معیوب، با ملکه های جدید، کندو به رشد خود ادامه می دهد. زنبورها هیچ وابستگی عاطفی به ملکه‌ی خاصی را ندارند. تمرکز آنها کاملاً بر تداوم کندوی خود است. عمگرا بودن و تمایل تزلزل ناپذیر زنبورها برای برکناری ملکه‌ها، چشم اندازی روشنگر در مورد وفاداری و فداکاری ارائه می دهد.